ادبیات داستانی کمکم از قصههای بومی خالی میشود/ امروز همه پایتختنویس شدهاند!
گروه فرهنگ و ادب خبرگزاری آنا؛ کتاب یار مهربانی است که در تمام ایام سال مهجور مانده و مظلوم واقع میشود، خیلی به آن پرداخته نمیشود. تولیدکنندگانش غالباً به شهرت نمیرسند تا بتوانند برعکس همردههایشان در سینما و تلویزیون بهسادگی در خیابان قدم بزنند. اینک هفته کتاب بهانه خوبی را فراهم کرده است تا به واکاوی مشکلات و مظلومیت کتاب در کشورمان بپردازیم و ببینیم چه شده که این ثروت ارزشمند این قدر مغفول مانده است. با ما در پرونده «کتاب مظلوم» همراه باشید.
اکبر صحرایی، از نویسندگان و رماننویسان شناختهشده کشورمان و برگزیده جوایز ادبی، در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر آنا، همزمان با هفته کتاب در نقدی بر کم بودن قصههای بومی در بازار نشر بیان کرد: من این قضیه را این طور پاسخ بدهم که مگر ما دیگر نویسندهای هم داریم که در شهرستان زندگی کند؟ شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند.
وی افزود: منظورم نویسندهای است که امروزه صاحبنام بوده و کتبش نیز مشتری داشته باشد؛ چند نویسنده مثل سعید تشکری و منصور انوری همچنان هستند که شهرستاننشینی را به پایتخت ترجیح بدهند؟
دوستان نویسنده کمتر خبری از قصههای بومی خودشان میگیرند
نویسنده رمان «حافظ هفت» اضافه کرد: حتی وقتی خود دوستان خبرنگار با من تماس میگیرند، تصور میکنند که من ساکن تهرانم! درحالیکه من از اول هم در شیراز زندگی کرده و میکنم.
این برگزیده جایزه کتاب سال عنوان داشت: نویسندگان معروف و خوش قلم شهرستانی هم که در تهران هستند، دیگر کمتر خبری از آن قصه های بومی خودشان میگیرند. امروز همه اهالی ادبی که در شهرهای مختلف بزرگ شده و رشد کردهاند، در تهران جمع شدهاند.
به گفته این نویسنده؛ بنابراین همه انگار فضای پایتختنشینی گرفتهاند و قصههاشان نیز در این فضا جریان دارد. همینطور هم که این افت را ترویج داستانهای بومی میبینیم.
ما باید ده برابر بیشتر از بقیه در معرفی و توزیع کتابمان تلاش کنیم
صحرایی معتقد بود: نتیجه مهاجرت همه نویسندگان به سمت تهران و پایتختنشینی، رها کردن قصههای بومی است تا جایی که انگار امروز همه مجبورند روی تهران آن هم قصههایی که در آپارتمان میگذرد، مانور دهند. این مشکل به کلیت ادبیات داستانی برمیگردد و تفاوتی هم ندارد ادبیات داستانی انقلاب است یا فضای روشنفکری.
نویسنده داستان «گردان بلدرچین» با انتقاد از این مسئله، گفت: امروز ما که در خارج از تهران دست به قلم هستیم، باید ده برابر نویسنده دیگران برای معرفی، تبلیغ و توزیع اثرش انرژی بگذارد. متأسفانه دیگر نویسندهای دست به قلم در مناطق مختلف کشور باقی نمانده که بتوان جریان داستاننویسی بومی را جدی گرفت.
رنگ و بوی شیراز هم در قصههایم دیده میشود
صحرایی اشاره کرد: وقتی نویسنده روی سوژه تحقیق نکند و درون یک چهاردیواری از سرزمینی بنویسید که در آن حضور ندارد، قصهاش هم ممکن است جذابیت واقعی به خود نگیرد. باید با سوژه زندگی کرد تا بتوان دربارهاش نوشت چون تجربه کردن یک امتیاز است.
اکبر صحرایی اینگونه نیز گفت: من اگر امروز در آثارم کتبی مثل «حافظ هفت» و «کتیبه ژنرال» دیده میشود، قطعاً هم به خاطر آشنایی با سرزمین فارس است و هم علاقهای که به اینجا دارم. درباره قصهام تحقیق و آن را تجربه میکنم؛ بنابراین رنگ و بوی شیراز هم در قصههایم دیده میشود.
انتهای پیام/4072/پ
انتهای پیام/