بشار اسد: اگر مردم مرا نمیپذیرفتند در کنارهگیری از قدرت تعلل نمیکردم/ با امام خامنهای رابطهای برادرانه دارم
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا، «بشار اسد» رئیسجمهوری سوریه در گفتوگوی اختصاصی با شبکه خبر گفت: هدف غربیها به زانو در آوردن سوریه و تبدیل حکومت و دنبال دولتی دستنشانده بود که مجری دولتهای خارجی باشد.
براساس این گزارش، «اسد» افزود: به هیچوجه نمیتوانیم به مواضع غربیها توجه کنیم، چه در بعد مثبت و چه منفی. حملات هوایی 60 دولت ائتلاف بینالمللی در سوریه و عراق بههیچعنوان در تعادل با نیروی هوایی سوریه قرار ندارد.
وی تصریح کرد: داعش در زیر پرچم آمریکا رشد و نمو مییابد و همه فرماندهان داعش از زندانهایی سر برآوردهاند که که مدیریت آنها را آمریکا برعهده داشته است و نه دولت عراق. چه کسی موجب عملیات تروریستی در یمن، لیبی و عراق است؟ در واقع داعش در سوریه شکل نگرفته است، بلکه وقتی آمریکا امور عراق را دردست داشتند، داعش بهوجود آمد.
«بشار اسد» گفت: مطمئنم ائتلاف ایران، عراق، سوریه و روسیه موفق خواهد شد. من تروریسم را به عقرب تشبیه میکنم زیرا نمیتوان آن را در جیب گذاشت و با آن مدارا کرد.
مشروح مصاحبه را در زیر مشاهده میکنید:
هیچ مسئول خارجی نمیتواند درباره آینده سوریه و اینکه چه کسی بر مسند قدرت حضور داشته باشد اظهارنظر کند مردم سوریه تنها میتوانند در این خصوص صحبت کنند و بقیه اظهارنظرها در این باره بیارزش است.
سردرگمی غرب در قبال سوریه
سردرگمی غرب به دلیل نرسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در سوریه بود تنها هدفی که به آن رسیدهاند تخریب زیرساختهای سوریه بود. آنها بهدنبال ایجاد دولتی دستنشانده بودند که مجری سیاستهایشان باشند.
دروغپردازی آنها با هدف توجیه رفتارهایشان در سوریه برای مردمشان آشکار شده است عصر کنونی عصر رسانه و اینترنت است و نمیتوان در این فضا به مردم دروغ گفت. با انباشته شدن واقعیتها مردم غرب دریافتند که دولتمردانشان دروغ میگویند.
درباره ریاست جمهوری نظر نهایی با مردم است
این مرحله بود که کشورهای غربی و رسانههایی که در منطقه که تابع سیاستهای غربی بودند مانند عربستان سعودی موضوع رئیسجمهوری مطرح شد چرا که آنها درصدد بودند که موضوع را شخصی کنند. به عبارت دیگر میخواستند بگویند که همه مشکلات سوریه مربوط به شخصیت خاصی است از این رو مسئولیت را بر دوش آن شخصیت قرار دهند و در عین حال با تروریست و یا کشورهای غربی و کشورهای منطقه در مسیر تخریب سوریه قدم برداشتهاند، لذا بار دیگر من تأکید میکنم درباره موضوع ریاستجمهوری و اموری از این قبیل نظر نهایی با مردم است .
در زندگی همیشه سرفصلهای کلانی وجود دارد که موضوعات کوچکتری را در برمیگیرد. اما همین جزئیات سرفصلهای بزرگی را شکل میدهد و معمولاً این جزئیات هستند که تغییر مییابد و نه سرفصلها مگر در مواقع استثنا این بحران یک درس گرانبهایی بود و معمولا هر بحران ملی برای مسئولان و شهروندان و بهطور کل برای جامعه پند آمیز است. هر روز موضوع جدیدی را میآموزیم و به موضوعات از زوایای مختلفی نگاه میکنیم چه در بعد شخصی و یا چه در بعد جامعه میبینیم که برای ما دشوار بود. لذا اگر بگوییم چیزی از این بحران نیاموختیم و نمیتوان چیزی را تغییر داد این امر غیرمنطقی و غیرواقعی است بدیهی است که جزئیات متفاوت خواهد بود اما سرفصلها ثابت است چرا که این سرفصلها مبانی اصلی است.
چنانچه راهحل در کنارهگیری از قدرت بود هرگز تعلل نمیکردم
مردم در زمینه کناره یری من از قدرت تصمیمگیرنده هستند و من به مخالفان میگویم اگر فکر میکنید حق به جانب شماست، چرا مردم سوریه را متقاعد نمیکنید. مردم سوریه بهوسیله انتخابات ریاستجمهوری، رئیسجمهوری منتخب خود را انتخاب میکنند. سال گذشته انتخابات برگزار شد، چرا حضور نداشتید، چه کردید؟ میزان اثرگذاری شما در افکار عمومی چقدر است؟
طبعا تاثیرگذاری آنها صفر است. هر کس که به واقعی بودن نیاتش معتقد است در انتخابات شرکت و دیدگاه خود را اثبات کند. ما هیچ مشکلی نداریم و شخصا اعلام میکنم چنانچه راهحل در کنارهگیری از قدرت بود هرگز تعلل نمیکردم.
مخالف واقعی کسی است که از جایگاه مردمی باشد، اگر شخصی به این باور رسیده است که مخالف نظام است باید دغدغههای مردم سوریه را منتقل کند، وقتی دغدغه مردمی را منتقل و از منافع شهروندان دفاع میکنیم مردم شما را نماینده خود تلقی میکنند و برخلاف میل دیگران در عرصه سیاسی کشور نقش آفرین خواهید بود.
پیشنهاد غرب درباره پرونده هستهای ایران را نپذیرفتیم
کشورهای غربی در آن زمان مشغول پرونده هستهای ایران بودند که در قالب مذاکرات 1+5 دنبال میشد و قرار بود عملیات غنیسازی در خاک یک کشور غربی انجام شود و سپس به ایران منتقل شود که از من خواستند تا مسئولان ایرانی را متقاعد کنم به این موضوع که البته بدون هیچگونه ضمانتی بود و ما این را نپذیرفتیم و ایرانیها نیز آن را قبول نکردند.
غرب به ظاهر به سوریه متمایل شده بود، اما در مرحله اعمال فشار و باجگیریها بود و در آن ایام کمکی به سوریه در هیچ بعدی نه سیاسی، نه اقتصادی ونه نظامی نکردند.
زمانی که از غرب سخن میگوییم در واقع از یک سازمان واحد حرف میزنیم که همه آنها طبق دستور آمریکا عمل میکنند و با دستوری بهطور مشترک کشوری را هدف قرار میدهند. آمریکا دستور آغاز را صادر میکند و همه در یک مسیر حرکت میکنند.
روابط فرانسه و سوریه تاریخی است که از زمان استقلال سوریه در سطح خوبی بود دو کشور از روابط سیاسی و اقتصادی برخوردار بودند و به همین دلیل غرب فرانسه را برای نزدیکی به سوریه انتخاب کرد.
عربستان جزو عقبافتادهترین کشورهاست
سخن از موضوع نظام سیاسی و مسئولان برای این کشور یک مسئله داخلی است اگر آنها از دموکراسی دم می زنند کشورهایی که نام بردید از جمله عربستان سعودی میتواند الگویی برای دموکراسی و حقوق بشر و یا مشارکت در تشکل نظام حاکم باشد؟ این کشور بدترین الگو است و در سطح جهان عقب افتاده ترین است.
بنابراین سعودی ها نمیتوانند درباره این موضوعات در منطقه صحبت کنند اما اردوغان با سخنان تجزیه طلبانهاش و سخنانش درباره فتنه و تبعیض میان مولفههای جامعه ترکیه این شخص و همچنین داوود اوغلو نمیتوانند برای سایر کشورها و ملت ها موعظه کنند این یک واقعیت است.
وقتی که دخالتهای خارجی وجود داشته باشد این دخالتها نمیتواند اثرگذاری منفی زیادی داشته باشد مگر اینکه در کشور و در درون جامعه شکافی وجود داشت ما از همان ابتدا اعلام کردیم که مسائل زیادی وجود دارد که نیازمند اصلاحات است و مشکلاتی است که ما به عنوان شهروندان سوری مسئولیت آن را به دوش میکشیم.
دولت در درجه نخست در این زمینه مسئولیت را برعهده دارد و به همان اندازه که سطح مسئول رفیع تر باشد مسئولیت بیشتری هم بردوش میکشد ولیکن وقتی حقایق را مورد ارزیابی قرار می دهیم اهمیت عوامل خارجی را نادیده بگیریم وقتی آنها مواردی را در نظر می گیرند با شعارهای مرتبط قانون اساسی و قوانین و اصلاح می کردند ما از آغاز با این گونه مسائل واکنش نشان دادیم به رغم اینکه میدانستیم بخش بزرگی از خواسته ها غیر صادقانه و غیرواقعی است بلکه با این وجود ما از همان آغاز فراخوان گفتوگوی سیاسی میان نیروهای سیاسی ایجاد کردیم و نتیجه این گفتوگو در تغییر قانون اساسی متجلی شد. بندهایی تغییر یافت که ادعای برخی ها برای شروع بحران است.
کشورهای حامی تروریسم نمی توانند با تروریست مبارزه کنند
وقتی که این تشکیلات تروریستی همچون داعش، جبههالنصره و القاعده را بررسی میکنیم، اینها مظاهر انحراف طولانی و عمیق در جامعه و منطقه ما هستند. این انحراف حداقل به چهار دهه گذشته برمیگردد و شاید بیشتر ولی در عمل آغاز این روند انحرافی از دو قرن پیش شروع شده است و با آغاز انحراف در تفسیر اسلامی که در وهابیت شکل گرفت، مکتبی که برداشت های نادرستی از اسلام دارد و شاید در بسیاری از تفاسیرشان مغایر محتوای مفاهیم اسلامی است، اما خطر بزرگتر این است که این حضور گروهها به درازا کشید آنگاه آنها در جامعه ریشه دواندند. در این حالت در برابر یک مخمصه بزرگی در منطقه قرار خواهیم گرفت، این طرز تفکر حد و مرزی نمیشناسد و مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد و به سرعت در منطقه ما و حتی در اروپا منتقل میشود همچنان که امروز این موضوع را میبینیم. بنابراین خطرهای ناشی از این تشکیلات بسیار هولناک است و تنها نباید به ریشه کنی ترویستی بسنده کنیم، بلکه باید این نوع اندیشه و افکار به مبارزه جدی پرداخته و با چنین کشورهایی که بانی چنین اندیشههایی شده و نهادهایی که حمایت مالی آنها را در جهان اسلامی تأمین میکنند برخورد شود.
هیچ وقت دزد نمیتواند نقش پلیسی را ایفا کند که حامی شهر است و کشورهایی که حامی تروریست هستند نمیتوانند در میدان ریشه کنی تروریست وارد عمل شوند. این است ماهیت ائتلافی که میبیند. لذا پس از یک سال و چند ماه هیچ نتیجهای ندیدیم بلکه نتیجه در جهت معکوس بوده و دامنه جغرافیایی تروریست گسترش پیدا کرده است. تعداد افرادی که به این تشکیلات پیوستند افزایش یافته است. موضوع دوم این است که کشورهای حامی تروریست در اصل زمینه رشد و فعالیت تشکیلات ترویستی را فراهم کردند و لذا نمیتوانند در ریشهکنی آنها بهطور جد وارد عمل شوند.
شاخص مهم دیگری نیز هست آن اینکه آمریکا و همپیمانانش چگونه در جنگ علیه تروریسم در سوریه و عراق وارد عمل شوند و این درحالی است که نزدیکترین همپیمانان آنان یعنی دولت اردوغان و داود اوغلو در ترکیه از تروریستها حمایت میکنند و زمینه را برای عبور اسلحه افراد و انتقال مبالغ هنگفت از مسیر مرزهای مشترک به داخل سوریه فراهم میکنند. چنانچه آمریکا در جنگ علیه تروریست جدی بود ابتدا باید بر آن کشورها اعمال فشار میکرد و لذا فکر نمیکنم به نتیجه خاصی دست یابد و تنها حالتی از موازنه میان نیروهای موجود در صحنه برقرار خواهد کرد تا آتش برافروخته میان این عملیات فرسایشی در سوریه و عراق و بهدنبال آن در شماری از کشورهای منطقه برای چندمین دهه و شاید برای نسلهای متمادی ادامه داشته باشد و همه ما ضعیف شویم.
به اصل گفتوگو ایمان داریم ولی تروریست ها به آن عقیدهای ندارند
در آغاز بحران تصمیم گرفتیم که چرخه گفتوگوها کلید بخورد و نتیجه گفتوگوها را بپذیریم و زمینهساز دستیابی به راه حل بدانیم اکنون هم به این اصل ایمان داریم. از همان ابتدا تصمیم گرفتیم که در حل و فصل مشکلاتمان مستقل عمل کنیم و البته ما کمک کشورهای دوست را مانند ایران و روسیه و شماری از کشورهای جهان را میپذیریم ولیکن هیچکس نمیتواند در حل مشکلات جایگزین خودمان شود. معتقدم که بیشتر به این اصول پایبندیم و رویدادها ثابت کرد که نقطه نظراتمان از همان ابتدای بحران صحیح بود اما درباره جزئیات و سازوکارها بیتردید دیدگاه امروزمان با آنچه در سابق بود متفاوت است.
موضوع بدیهی در همه جهان این است که هیچ کشوری با تروریستها گفتوگو نمیکند زیرا تروریستها باید مطیع قانون باشند و بازخواست شوند، ولی دولت میتواند با تروریستها گفتوگو کند به شرطی که هدف از این گفتوگو متقاعد کردن آنها برای زمین گذاشتن اسلحه و بازگشت به آغوش ملت و جامعه باشد. این موضوع در سوریه عملی شد و با شمار زیادی از این قبیل گروهها به استناد به برنامه آشتیهای محلی گفتوگو کردیم و در قبال تسهیل وضعیت آنها از طرف دولت متعهد شدند که به زندگی طبیعی بازگردند.
به عبارتی دیگر برخی از آنها فریب خوردند و برخی دیگر نیز وعده های آنچنانی به آنها شده بود. در مقابل گروههایی وجود دارند تروریست محور عقاید و باورهایشان را تشکیل میدهد اینها به گفتوگو ایمان ندارند این دسته گفتوگو و آشتی را نمیپذیرند و معتقدند که کشتار و تروریست بخشی از عقاید دینی اسلامی است و لذا میپندارند چنانچه بکشند یا کشته شوند در خدمت دین گام برداشتهاند و به بهشت خواهند رفت چنین گروههایی به هیچ عنوان با آنها نمیتوان گفتوگو کرد نه آنها میپذیرند و نه ما میپذیریم که با آنها گفتوگو کنیم.
اروپا مبدا حضور سرکردگان گروههای تروریستی است
به غربیها میگفتیم که تروریست کشورهایتان را درخواهند نوردید. آنها بهتازگی دیدند که این موضوع عملی شد، وقتی که چند سال پیش به آنها میگفتیم مدعی میشدند که سوریها تهدید میکنند اما امروز نمیتوانند این ادعا را داشته باشند، اولاً تروریسم به کشورهای اروپایی وارد شده است و تروریستها شماری از کشورهای منطقه بهویژه آنهایی که حامی تروریستها هستند را در معرض تهدید قرار داده است. مهمتر این که همه کشورهای منطقه به صدور تروریسم و افراطگرایی به اروپا متهم میشدند، ولی واقعیت این است که سرکردگان گروههای تروریستی در عراق و سوریه از اروپا آمدهاند.
شاید بیشتر عناصر گروه های تروریستی از کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای عربی هستند ولی سرانشان از شمال اروپا میآیند. منطقهای که در برگیرنده کشورهای متمول و نسبتا دور از منطقه ما است. با وجود این، تروریسم مرزی را نمیشناسد همینطور نمیتوان تروریسم را بهعنوان برگ برنده سیاسی بهکار گرفت که هرگاه موردنیاز بود از آن استفاده کنند.
من همیشه تروریسم را به عقرب تشبیه میکنم که هرگز نمیتوان در جیب نگهداری کرد زیرا در نخستین فرصت نیش میزند و این موضوع در حال تکرار است. آنها به این واقعیت پی بردند ولی جرأت اعتراف ندارند زیرا ناچارند اعتراف کنند که از همان آغاز محاسباتشان اشتباه بود و این موضوع برایشان سخت است.
امیدواریم که روزی به این جرأت برسند که به اشتباهات خودشان پی ببرند و بگویند برخلاف منافع ملتهایشان عمل کردند و فقط محاسبات انتخاباتی را مدنظر داشتند.
جنگ تا پیروزی بر گروههای تروریستی ادامه خواهد داشت
تا زمانی که برخیها از تروریسم حمایت میکنند این جنگ ادامه خواهد داشت زیرا ما با گروههای تروریستی در داخل سوریه نمیجنگیم بلکه وارد جنگ با گروههای تروریستی شدیم که از همه کشورهای جهان و با حمایت ثروتمندترین و قویترین این کشورها به سوریه میآیند ما هم کشور کوچکی هستیم ولیکن وقتی از کشورمان دفاع میکنیم گزینه دیگری فراروی خود نمیبینیم. نمیتوانیم این سوال را مطرح کنیم که تا چه وقت و چگونه، مگر اینکه تصمیم گرفته شود که کشور را باید ترک کرد. در آن حالت یک شهروند بیوطن خواهیم بود و البته این موضوع در سوریه مطرح نیست.
فکر میکنم فضای جدیدی که به تازگی در محافل بینالمللی شکل گرفته است گرچه من کشورهای غربی را خارج از این مسئله میدانم در حال گرایش به سوی ایجاد راهحلی واقعی برای بحران سوریه است. درست است که باعنوان راهحل سیاسی مطرح میشود اما دستیابی به این راهحل همزمان با ادامه برائت برخی کشورها از تروریسم امکانپذیر نیست.
نکته دومی که موجب خوشبینی میشود، ابتکار عمل «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه درباره تشکیل ائتلاف با حضور روسیه، ایران، عراق و سوریه است. همه این اقدامات نتیجه طبیعی پرسش بود که تا چه زمانی این جنگ ادامه دارد. این جنگ تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا تروریسم بر ملتها چیره شود و یا اینکه مردم بر تروریستها به پیروزی دست یابند. ما به کارآمدی تشکیل این ائتلاف و نیز نسبت به تحولات در عرصههای بینالمللی امیدواریم.
ما هرگونه تحرک سیاسی را به موازات ادامه جنگ علیه تروریست تأیید میکنیم و این امر نیازمند فراهم شدن عوامل مختلفی است تا به نتیجه برسد.
وقتی که از گفتوگو میان سوریها سخن به میان میآوریم این موضوع دو بخش دارد: بخش نخست، گفتوگویی که مرتبط با آینده سوریه است و این نوع گفتوگو در برگیرنده همه سوریها است. هر شهروند سوری حق دارد نظر خود را در چارچوب این گفتوگو بیان کند تا تصویر آینده سوریه ترسیم شود. البته در این باره نهادها وارد عمل میشوند و یکی از نتایج این گفتوگو برگزاری همهپرسی برای تأیید قانون اساسی است. آنگاه هرآنچه خواسته مردم است دولت و من بهعنوان مسئول به آن پایبند خواهیم بود. ولی گفتوگویی دیگری هست که مرتبط با بحران و جنگ علیه تروریسم است.
موفقیت ائتلاف چهارگانه حتمی است
باید این ائتلاف موفق شود وگرنه شاهد تخریب همه منطقه خواهیم بود و ما مطمئن هستیم که این ائتلاف موفق خواهد بود اگر گروههای حامی تروریست بهطور صادقانه در این جنگ وارد عمل شوند و یا دستکم از ادامه حمایت از تشکیلات تروریستی دست بردارند حتماً نتیجه مورد نظرمان به سرعت در عمل دیده خواهد شد.
چنانچه آن کشورها بروند به حمایت تروریست ادامه دهند ما کشورهایی هستیم که از تجربیات خوبی برخورداریم ایران و روسیه پیشتر در معرض اقدامات تروریستی قرار گرفته بودند و این کشورها چنانچه در موضوع علیه تروریسم همکاری مشترک نظامی امنیتی و اطلاعاتی خودشان را آغاز کنند بیشک این ائتلاف به نتیجه عملی قابل توجهی دست خواهدیافت. بهویژه اینکه از حمایتهای بین المللی گستردهای بهره مند است کشورهایی که نقش مستقیمی در بحرانهای منطقه ندارند. چنانچه غرب را کنار بگذاریم کشورهای غربی که همیشه از تروریسم حمایت میکنند و برخلاف خواسته ملتها وارد عمل میشوند بیشتر کشورهای جهان خطر واقعی ترویست را متوجه شدهاند و به تازگی اظهارنظرهای متعددی بهوسیله کشورهای مختلفی مطرح شده است که دال بر حمایت ائتلاف یادشده است. بر این اساس فکر میکنم که فرصتهای خوبی برای موفقیت این ائتلاف وجود دارد.
رئیسجمهوری سوریه و ارتباط با رسانههای خبری جهان
من بهطور مرتب شبکههای خبری دنیا را پیگیری میکنم. باید بدانیم که طرفهای متخاصم چه طرز تفکری دارند. از همان روزهای نخست بحران جنگ در درجه نخست جنگی رسانهای بود این جنگ رسانهای بهوسیله شبکههای تلویزیونی عربیزبان بود، زیرا در سوریه تعداد کمی از مردم شبکههای خارجی را میبینند.
این شبکهها اثرگذار بودند و توانستند تصویر نادرستی برای بخش قابل توجهی از مردم سوریه تصویر کنند. این وضع در سال نخست تداوم داشت ولی پس از آن موضوعات بهتدریج روشن شد و تأثیر این شبکهها در محدوده همان کشورهای خودشان ماند این شبکهها و بهویژه شبکههای بیگانه اثرگذاری خودشان را در کشورمان از دست دادند. به نظرم اینها فقط ملتهای خودشان را فریب میدهند آنچه مهم است این است که چگونه از کشورمان پاسداری کنیم منابع مردم و منافع ملی را تأمین کنیم و سایر موضوعات در درجه بعد قرار دارند. از آنجایی که اینگونه رسانهها اعتبار خودشان را از دست دادند و مسئولان غربی هم در اصل فاقد اعتبار هستند از نظر ما اظهارات آنها ارزشی ندارد و حتی به لحاظ قوانین نیز بیتأثیر است. من شخصا مطالعه میکنم گوش میکنم و میبینم و هدف فقط این است که بتوانیم طرز تفکر دیگران را بشناسیم و در حقیقت اینها هیچ تأثیری بر من ندارد.
غرب از موضوع آوارگان سوء استفاده میکند
موضوع پناهجویان موضوع دردناکی است. سوریه در تاریخ، محلی امن برای پناهندگان است از دوران قبل از سلطنت عثمانی و حتی در تاریخ کهن آن نیز بهدلیل موقعیت جغرافیایی و فرهنگ جامعه است ولی بهتازگی و بهویژه در قرن گذشته سوریه آوارگان فلسطینی و لبنانی را دربرگرفت و قبل از آن هم ارامنه بودند که بهدنبال قتلعامهای زمان سلطنت عثمانی به سوریه آمدند و سریانیها نیز همینطور و البته عراقیها را نیز نباید فراموش کنیم که پس از یورش نیروهای آمریکایی درسال 2003 به سوریه پناه آوردند.
واقعاً دردناک است که شهروند سوری در جایگاه پناهنده قرار بگیرند و شاید نقطه سیاهی در تاریخ سوریه باشد و برای دهههای متوالی این موضوع را یاد خواهند کرد اما موضع دردناکتر سوءاستفاده از آن بهوسیله کشورهای غربی و از سوی رسانههای آنها است.
غرب موضوع اوارگان را فاجعهای انسانی قلمداد میکند و مدعی میشوند که از دیدن چنین صحنههایی رنج میبرند و این درحالی است که خودشان با حمایت از تروریسم و اعمال تحریمهای ظالمانه این وضع را بهوجود آوردند. بهدنبال تحریمهای ظالمانه اقتصادی در بسیاری از مناطق سوریه نیازهای اصلی زندگی تأمین نشده بنابراین تروریسم از سویی و کشورهای غربی از سوی دیگر کار مشابهی انجام میدهند.
با امام خامنهای رابطهای برادرانه دارم
رابطهام با امام خامنهای برادرانه است و باوجود تفاوت سن روابط خوبی داریم. امام خامنهای در سیاست راه امام خمینی (ره) را در پیش گرفته است. سیاست ایران از زمان پیروزی انقلاب ایران اینگونه بوده و هر روز ارتقا یافته است.
امام خامنهای با رهنمودهای خود نقش مهمی در رابطه میان دو ملت دارد. مردم ایران مردمی ارزشمدار هستند و آرمانگرایی و وفادار بودن دو مؤلفه ایران است که در کنار مردم سوریه ایستاده است. سوریه در جنگ تحمیلی علیه ایران یکی از اندک کشورهایی بود که در کنار ایران ایستاد و امروز مردم و دولت ایران وفاداری را با وفاداری، صداقت را با صداقت و شفافیت را با شفافیت جبران میکنند. وقتی از دیدگاههای روشن برخوردار باشید دشمنان نمیتوانند شما را فریب دهند.
وقتی غرب درصدد آشفتگی در ایران برآمد (اشاره به درگیریهای سال 88) برخی مقامهای اروپایی به من گفتند حکومت ایران به زودی فرو خواهد پاشید، اما من در جواب گفتم این طرح شکست میخورد و همینطور نیز شد. مردم و نظام ایران بر این نقشه پیروز شدند، ولی متاسفانه در کشورهای دیگر دنبال شد.
حج مناسبتی خاص عربستان نیست، بلکه رویداد اسلامی و جهانی است
من فاجعه انسانی منا را به مردم ایران تسلیت میگویم. این هرج و مرج که در مدیریت مراسم حج میبینیم، برای نخستینبار نیست. وقتی مکانهای مقدس در حیطه حاکمیت یک نظام قرار میگیرد با آنکه برخی آن سرزمین را املاک شخصی خود قلمداد کنند، تفاوت دارد. این حادثه برای بسیاری از کشورهای جهان که شهروندان خود را از دست دادند، فاجعهای دردناک است.
آلسعود حجاج سوری را در چهار سال گذشته از رفتن به حج بهدلیل اختلافات سیاسی باز داشته است. الان در سطح جهان چگونگی مدیریت مراسم حج مطرح است. چه کسی باید مدیریت حج را برعهده بگیرد. حج مناسبتی خاص عربستان نیست، بلکه رویدادی اسلامی و جهانی است و کشورهای اسلامی این موضع را باید به صورت جد بررسی کنند.
انتهای پیام/