برنامهریزی اصلاحات برای تنش در دانشگاهها/ سناریوی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس چیست؟
گروه سیاسی خبرگزاری آنا؛ «در انتخابات شرکت کنیم یا خیر؟!» برخی تحلیلگران و کارشناسان سیاسی جریان اصلاحات بر سر دوراهی بزرگی قرار دارند. بعضی از آنها حضور در انتخابات بهعنوان کاندیدا را منوط به شرطی بودن و برخی دیگر غیرشرطی میدانند.
راهبرد اصلاحطلبان در زمان تصدی دولت و شکلگیری دو فتنه سیاسی در سالهای 78 و 88، مرگ این گفتمان را بهدنبال داشت و بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاست را به پروژهای چند ساله بدل کرد.
به اعتقاد برخی تحلیلگران این کُمای سیاسی با عقبنشینی اردوگاه اصلاحطلبان از سیاستهای گذشته و اصلاح آن در سال 92 پایان یافت و انتخاب ائتلافی حسن روحانی به ریاست جمهوری، گشایشی برای این جریان سیاسی ایجاد کرد. راهبردی که در انتخابات 96 هم ادامه یافت، اما مسیر هموار و مطلوبی را پیش روی اصلاحطلبان قرار نداد.
ایدههای اصلاحطلبی برای حفظ آینده سیاسی
چالشهای اقتصادی و اجتماعی و همچنین شکست پروژههای پیشنهادی اصلاحطلبان به دولت در سیاست خارجی اعتماد عمومی به اصلاحطلبان را کاهش داد. این کار تا جایی پیش رفت که زنگ خطر را در اردوگاه اصلاحطلبان به صدا درآورد و اتاق فکر آنان را به این فکر انداخت که چارهای برای برونرفت از وضعیت قرمز و رهایی از ترکشهای ناشی از ناکامیهای دولت تدبیر و امید اندیشیده و خود را مبرا از اشتباهات دولت جلوه دهند تا شاید از پسلرزههای اجتماعی آن در انتخاباتهای پیش رو در امان بمانند.
به همین دلیل برخی جریانهای اصلاحطلب موضوعی تحت عنوان «انتخابات شرطی» را مطرح کردند. در زمره افراد برجسته این جناح میتواند به سعید حجاریان و افراد نزدیک به این خط فکری اشاره کرد.
البته تئوری عبور از دولت اعتدال با مخالفت برخی اصلاحطلبان روبهرو شد. بهزاد نبوی از رهبران جناح اصلاحات در گفتگو با «روزنامه آفتاب» پشت کردن به دولت حسن روحانی را با توجه به وضعیت کنونی اصلاحات اشتباه میداند.
او معتقد است که عدم حمایت از دولت روحانی برای اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ و حتی ۱۴۰۰ نه تنها رأیآفرین نخواهد بود که بار دیگر به تکرار تجربه انتخاباتی سال ۸۴ و پیروزی رقیب منجر میشود.
او به این نکته اشاره کرد که برخی اصلاحطلبان از منتقدان دولت هم در حمله به روحانی جلوتر افتادهاند تا بتوانند رأی مردم و افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند. برخی از تحلیلگران اعتقاد دارند که سه دسته در جریان اصلاحطلب پدیده آمده است.
یک جریان موافق حضور در انتخابات و حمایت از دولت است. دستهای دیگر انتخابات را شرطی و مقید قبول میکند و دستهای دیگر که رادیکالتر هستند به تنش در روزهای نزدیک انتخابات برای گرفتن امتیاز از حاکمیت میاندیشند.
محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز پژوهشهای استراتژیک ریاست جمهوری در دولت اصلاحات هم به یکی از روزنامههای اصلاحطلب گفته است، اعتماد از دست رفته در اجتماع تنها با نشان دادن کنش بهدست میآید. وی بیان میکند، تغییر در نوع نگرش و سیاست شورای نگهبان نیز از پالسهایی است که اگر صورت نگیرد، در انتخابات ره به جایی نخواهیم برد.
در همین زمینه، عبدالله ناصری مشاور رئیس دولت اصلاحات و برخی دیگر از جمله علی تاجرنیا نماینده اصلاحطلب مجلس ششم هم با بهزاد نبوی موافقند؛ ناصری، خالی کردن پشت دولت را برای آینده اصلاحطلبان زیانآور میداند و معتقد است منجر به بیاعتمادی مردم خواهد شد.
جریان سوم که افراد نزدیک به جریان سیاسی عبدالله نوری، وزیر کشور دولت خاتمی هستند به ایجاد طرحهای مدنی و تنش در حوزههای اجتماعی فکر میکنند. نمونه بارز آن گفتگوهای اجتماعی محمدرضا تاجیک، نظریهپرداز این جریان است. او اعتقاد دارد که باید سطح اصطحکاک در موضوعاتی مانند دانشجویان و کارگری را بالا برد.
طرحهای مدنی حربه رأیآوری در انتخابات
طرحهای مدنی خصوصاً در حوزه زنان و دانشجویان، همواره در سبد تبلیغات و رأیآوری جناحهای سیاسی در انتخابات مطرح بوده است.
عباس عبدی از تئوریسینهای جبهه اصلاحات در گفتگویی، چالش در مسائل زنان را حربهای معرفی میکند که جریانهای گوناگون از آن بهرهمیگیرند.
او معتقد است که مسئله زنان واقعی است. مثلاً ماجرای دختر آبی یا ورود بانوان به ورزشگاهها، شاید برای عدهای خیلی مسخره باشد و بگویند مگر این خواسته چقدر مهم است؟ اما واقعیت آن است که یک حس تبعیض بهوجود آمده است که این آزاردهنده است. سیستم حکومتی ایران باید دیدگاه و فلسفه خودش را در مواجهه با این مسائل مشخص کند.
این تحلیلگر اصلاحطلب به موضوع حجاب زنان هم اشاره میکند و میگوید: همین الآن هم حجاب رعایت نمیشود. باید جای حجاب، بحث عفت عمومی را مطرح کرد. باید دین و فقه با قانون را کمی از هم متمایز و این دوگانگیها را حل کرد.
مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات هم ایدههایی برای برونرفت جناح سیاسی خود از شرایط انفعال کنونی ارائه داده؛ او بر حضور مشروط در انتخابات تأکید میکند که در این زمینه باید با شورای نگهبان و نهادهای تأثیرگذار مذاکره کرد تا نامزدهای بیشتری از اصلاح طلبان در گردونه رقابت برای حضور در انتخابات قرار گیرند.
سعید حجاریان دیگر تئوریسین جبهه اصلاحات درباره حضور مشروط در انتخابات اسفند 98 در روزنامه سازندگی تأکید کرده است: باید منتظر بمانیم و ببینیم هسته اصولگرایان بنا دارند چگونه انتخاباتی را برگزار کنند، وجه دیگر حضور مشروط، اشتراط با نفس است؛ یعنی باید میان خودمان بر سر کیفیت زمینبازی انتخابات توافق کنیم، این دو شرط، پهلو به پهلوی هم هستند.
سه استراتژی در اتاق فکر اصلاحات
وی همچنین استراتژی «حضور بی قید و شرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» را که پیش از این در گفتمان اصلاحات مطرح شده را مفید ارزیابی نمیکند.
عمادالدین باقی هم از فعالان اصلاحطلبی است که از تئوری شرطی کردن انتخابات پیروی میکند، او در مصاحبهای با سایت جماران، گفته است: مسئله «امر به معروف و نهی از منکر» از سوی علما و نظام اسلامی درست فهمیده نشده و به مقولاتی مثل حجاب، خلاصه شده است؛ عمادالدین باقی در ادامه اظهار نظرِ ساختارشکنانه خود اضافه میکند؛ در حکومتی که در قانون اساسیاش مدعی است همه چیز با اتکا به آرای عمومی اداره میشود. این حق مردم است که اگر راههای مدنی و قانونی مثل اصل 27 قانون اساسی بسته بود از حکومت سرپیچی کنند.
حجتالاسلام عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات اما با همکیشان خود در مشروط کردن انتخابات مخالف است و میگوید: در انتخابات بهصورت مقید و نه مشروط شرکت میکنیم. اگر در فضایی قرار بگیریم که حاکمیت ملی خدشهدار شود و مردم حق انتخاب نداشته باشند نمیتوانیم حضور پیدا کنیم. این به معنای شرط گذاشتن نیست. میتوانیم بگوییم بدون قید و در هر شرایطی لیست میدهیم یعنی ممکن است مثل دوره چهارم مجلس که آن اتفاقها افتاد و مجمع روحانیون مبارز برای مجلس پنجم لیست نداد، عمل بشود.
در هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کرد
افرادی چون محسن رهامی و رسول منتجبنیا نیز در اردوگاه اصلاحطلبی از جمله کسانی هستند که معتقدند تحت هر شرایط باید در انتخابات شرکت کرد.
بنابراین با تجمیع نظرات سه جریان موجود در جریان اصلاحطلب به گرافی مجهول در این جریان برمیخورید. ابتدا گروهی که مانند؛ عارف و شورای عالی سیاستگذاری که قصد دارند در انتخابات شرکت کنند. البته آنها روی موضوعاتی مانند؛ بانوان حساب باز کردهاند که نمونه بارز آن «ورود بانوان به ورزشگاه» و «موتور و دوچرخهسواری بانوان است».
دستهای دوم انتخابات را شرطی میخواهند و با انتقاد از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان اعتقاد دارند باید با حاکمیت و شورای نگهبان چانهزنی کرد و نیروهای دسته اول و شاید مشکلدار خودشان را به مجلس بفرستند.
گروه سوم که تئوری آشوب و تنش بیشتر برای امتیازگیری مدنی و سیاسی را دنبال میکنند، سه هدف را دنبال میکنند. تنش در دانشگاهها، موجسواری از موضوعات اعتراضات کارگری و جهتدهی به برخی موارد بانوان!
نمونه بارز این گروه سوم نیز در ابتدای بازگشایی مدارس رخ داد. تشنج و درگیری در دانشگاه علامه طباطبایی تهران بود که گروهی از دانشجویان اصلاحطلب این درگیری را آغاز کردهاند.
انتهای پیام/4034/
انتهای پیام/