موسیقی باید داستان انسانیت را بازگو کند
به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، برنامه «خیلی دور خیلی نزدیک» شامگاه شنبه با حضور اریک اشپیتزر مارلین؛ آهنگساز و طراح برجسته صدا از اتریش و استاد دانشکده هنرهای نمایشی وین و با اجرای شهاب اسفندیاری از شبکه 4 سیما پخش شد.
اشپیتزر مارلین مهمان جشنواره سینما حقیقت بوده است و بهنمایندگی از «ورنر هرزوگ» در این جشنواره شرکت کرده است. این گفتگو با همکاری این جشنواره انجام شده است.
اشپیتزر در این برنامه درباره وضعیت تولیدات موسیقی در جهان گفت: امروزه این کار فقط برای پول و شهرت انجام میشود، همه چیز در مورد نحوه مدیریت آهنگ است، کسی به خود آهنگ اهمیتی نمیدهد. بیشتر طراحی آهنگ مهم است، آنها تحقیقات انجام میدهند، پرسشنامه بین جوانان توزیع میکنند تا بدانند آنها چه میخواهند؛ آهنگ را طبق آنچه که جوانان میخواهند طراحی میکنند؛ مثل فیلم که پیش نمایش میگذارند؛ و پرسوجو میکنند تا بدانند این آهنگ را دوست دارند یا نه، چه تغییراتی لازم است انجام بدهند و تمام آهنگها به دوبس دوبس ختم میشود.
وی با تاکید بر «قصهگویی در موسیقی» گفت: نوشتن آهنگ شبیه فیلم است، شما باید داستانی را بگویید و این داستان باید داستان خوبی باشد، اگر داستان، داستان خوبی باشد، خیلی مهم نیست که همراهش گیتار بنوازی یا خیلی خوب بخوانی، ممکن است حتی خوب نخوانی، اما این بخش مهمی از کار است، اگر داستان، داستان درستی باشد و آهنگ هم درست باشد، فکر میکنم مردم انتخابش میکنند.
این آهنگساز و طراح برجسته صدا یکی از علتهای تجاری شدن و کاهش کیفیتهای موسیقی را تکنولوژی دانست و گفت: بیشتر جوانهای امروزی فکر میکنند که تکنولوژی است که باعث موفقیت میشود. صنعت هم همین را از ما میخواهد؛ که اینطور فکر کنیم، یعنی آنها اینطور میگویند مادامی که از ما تجهیزات پیشرفته و گرانقیمت بخرید ما شما را مشهور میکنیم و به نظر من این کار وحشتناک است، چون جوانان این حرفها را باور میکنند. به نظر من صنعت و تکنولوژی دشمن فانتزی است. به همین دلیل میبینم که همه این جوانها دیگر داستانی برای گفتن ندارند. رویایی ندارند، خب رویای آنها پولدار شدن است که خب رویای بیارزشی است.
وی یکی دیگر از دلایل این وضعیت را «رسانه» دانست و بیان کرد: جوانان چرخی در آنجا؛ یعنی در شبکههای اجتماعی میزنند و میگویند که 2 هزار دوست پیدا کردهام. چه دوستانی؟! شبکههای اجتماعی هیچی نیستند اما از طرفی خوب است که شما میتوانید از طریق آن پیشرفت کنید و شما میتوانید کارهایتان را ملی یا جهانی کنید، اما باید ضرورتی داشته باشد؛ نه اینکه هرکار بیارزشی را در آنجا بگذارید. آنها چطور فکر میکنند کسی به کارهای بیارزش آنها علاقه دارد!
اشپیتزر درباره تاثیرات تکنولوژی بر زندگی و هنر اظهار کرد: همه چیز الکترونیکی شده است و من فکر میکنم ما کاملا ارتباط خود را با انسانیت از دست دادهایم. ما جایی آن بالاها هستیم و چیزهایی را اختراع کردهایم که دیگر نمیتوانیم کنترلشان کنیم و اختراعات یقه خودمان را گرفته است. این برداشت من است و ممکن است اینطور به نظر بیاید که من مخالف تکنولوژی هستم اما مخالف نیستم، من مخالف اختراعات بیمعنی هستم. من مخالف کاربرانی هستم که برای استفاده از چیزی تعلیم لازم را ندیدهاند.
وی در پاسخ به این سوال که چگونه میتوانیم رویاپردازی و خلاقیت را از طریق آموزش برگردانیم، بیان کرد: شما میتوانید این کار را با قلب خود و با انسانیت خود انجام دهید. من با دانشجویانم بسیار رک و راست صحبت میکنم. تنها چیزی که ما را از هم جدا میکند تجربه من است، یعنی سالهایی که زندگی کردهام. هیچ چیز دیگری غیر از این مرا از آنها جدا نمیکند برای اینکه همه ما انسان هستیم و مهم نیست که اهل کجاییم، از کدام کشور هستیم، حتی مهم نیست که پیرو کدام مذهب هستیم و اینکه دیدگاه سیاسی ما چیست. شما میتوانید دیدگاه خودتان را داشته باشید، من میتوانم دیدگاه خودم را داشته باشم. به نظرم شما فقط زمانی میتوانید بر جوانان تاثیر بگذارید که نشان دهید واقعا به آنها اهمیت میدهید و حداقل در غرب، آنها این احساس را ندارند چون والدین هیچ وقتی ندارند و همه مشغول تماشای تلویزیون هستند و زندگی خانوادگی وجود ندارد.
این آهنگساز افزود: رفتار با افراد پیر بخصوص در غرب کاملا از بین رفته است، در حومه شهرها وضعیت بهتر است اما در داخل شهرها اگر پیر باشی، رهایت میکنند، در خانه سالمندان یا جایی دیگر رها میکنند. تردید دارم که این راه راه درستی باشد، نمیگویم که این راه درستی است، من سعی دارم بگویم که به انسانیت برگردیم. منظورم این است که اگر شما مشکلی دارید، فیس بوک این مشکل را حل نمیکند. فقط یک دوست واقعی میتواند کمکت کند، فقط یک دوست واقعی میتواند مشکلت را حل کند.
وی در واکنش به این سوالی درباره نفرتپراکنی برخی سیاستمداران دستراستی در دنیا و رسالت هنرمندان در این وضعیت، گفت: من که یک پیرمرد شصت و هشت ساله هستم فکر میکنم این وظیفه هنرمند است که دروازههایی را باز کند و بیشتر هنرمندانی که من میشناسم و دوستان من هستند اهل این کار هستند و همیشه همینطور بوده. از زمان جنگ ویتنام . الان شاهدیم در آلمان قوانینی را دارند وضع میکنند که بر خلاف پوششهای مذهبی است، هر مذهبی که باشد، اینکه کدام طرفی باشد و چه مذهبی داشته باشد واقعا اهمیتی ندارد. مشکل آنها این است که قانونی را وضع میکنند که همه باید آن را رعایت کنند اما درواقع فقط گروهی خاص میتوانند آن را رعایت کنند و این آنها را با مشکل مواجه کرده است.
اشپیتزر با توصیف شهر نیویورک بهعنوان یک شهر آزاد و بینالمللی، درباره کشور خودش اتریش گفت: . اتریش هم همیشه جای خوبی بوده است و مطمئنا جای بسیار امنی است و خب این بسیار ناامید کننده است که میبینم برخی از سیاستمداران ما هم همچین کاری میکنند که میگویند «آنها را ببینید خیلی اسلامی به نظر میآیند شاید تروریست باشند…» اینها چرندیات هستند. در وین شما میتوانید ساعت چهار صبح در هرجایی که میخواهید قدم بزنید و مهم نیست که به کجا میخواهید بروید و اگر افراد سیاه پوست را ببینید به شما سلام خواهند داد و با شما هیچ کاری ندارند.
وی تجربه حضورش در ایران را اینگونه توصیف کرد: . اگر شما وارد آمریکا شوید مثل کودن با شما برخورد میکنند و میگویند برای چی آمدهای و چه میخواهی و بزن به چاک ما تو را نمیخواهیم و… اما اینجا همه مودبانه و مرتب بود. البته مدارک را دیدند، اما کسی سوالی نپرسید. خیلی مودب هستند و همه با احترام من را هدایت کردند. وقتی در این شهر قدم میزنم و وارد جایی میشوم، وقتی کسی مرا میبیند و میفهمد که من خارجی هستم اولین جملهای که به من میگوید این است که « به ایران خوش آمدید ».
اشپیتزر در ادامه بیان کرد: من روزی صد بار این جمله را میشنوم. و این واقعا مرا شگفتزده میکند. میدانم که در شرق مهمان را دوست میدارند و شما با مهمان بسیار بهتر از غربیها برخورد میکنید، ما این نوع برخورد را خیلی وقت است که فراموش کردهایم. ما این طرز برخورد را در سدههای میانه داشتیم که زمان زیادی از آن میگذرد، اما اینجا این طرز برخورد از نکات مثبت است. حتی اگر محافظه کارانه به نظر بیاید در اینجا مردم به مهمان اهمیت میدهند، واقعا اهمیت میدهند.
وی یادآور شد: یک هفته قبل از اینکه به اینجا بیایم تصادف کوچکی کردم و به قسمت بالای بدن من ضربه سختی وارد شد چون خوردم به سیمان و تا چند لحظه روی زمین افتاده بودم چون کاملا گیج بودم و هیچ کس به من کمکی نکرد، هیچکس، همه فقط نگاه میکردند و نزدیک بود که با موبایلهایشان از من فیلم هم بگیرند. اما من شک دارم که اینجا همچین اتفاقی بیفتد. اگر من به زمین بیفتم دقیقهای نمیگذرد که افراد زیادی به من کمک میکنند و حتی من را به دکتر یا هرجای دیگری میبرند. شما انسانیت خودتان را اینجا حفظ کردهاید و این بسیار خوب است و امیدوارم همینطور بماند.
این آهنگساز با تاکید بر حفظ هویتی خودی در تولید موسیقی گفت: من این را فهمیدهام که نه تنها در اینجا، چون من در آمریکای جنوبی هم تدریس کردهام، همهجا مردم تمایل به تقلید دارند، تقلید کردن تا حدی مشکلی ندارد چون شما میتوانید بهترین ویژگیهای نقاط دیگر جهان را برای خود به کار گیرید اما شما باید همیشه هویت خود را حفظ کنید و هویت به این معنا است که هرچه گذشتگان شما بودهاند باید در شما هم جریان داشته باشد.
اشپیتزر ادامه داد: پس اگر میخواهید موسیقی آمریکایی را کپی کنید این کار را بکنید اما بگذارید بیشتر موسیقی خودتان در آن جریان داشته باشد؛ بخشی از آن را بگیرید و آن را برای خودتان کنید. ممکن است شما بگویید «من آهنگ رپ دوست دارم»، خب من دوست ندارم اما چه اشکالی دارد.، شاید این سلیقه آمریکایی باشد و آمریکاییها رپ را درست کرده باشند. اما تو را به خدا رپ را انگلیسی نخوان. به زبان محلی خودت بخوان، یک طوری بخوان که هیچ کس تا حالا نتوانسته. این کار جالب خواهد بود، به جای دیگری بروید و هر آنچه که میخواهید را همانطور که هست برگیرید و آن را با توجه به ریشه خود و گذشتگانتان از آن خودتان کنید.
وی تأکید کرد: به جای کپی کردنهای بیارزش این کار را انجام دهید. بیلی ویلدر جمله خوبی دارد که الان به ذهنم رسید. او یک اتریشی است که به هالیوود رفته است، مجبور بود که برود، جمله معروفی دارد که این است: «میخواهی معروف شوی؟ میخواهی به هالیوود بیایی؟ در کشور خودت معروف شو، ما با تو تماس خواهیم گرفت.»
گفتنی است؛ «خیلی دور خیلی نزدیک» به تهیه کنندگی مصطفی پورمحمدی در 13 قسمت 50 دقیقه ای در گروه فرهنگ و اندیشه شبکه 4 سیما تهیه و تولید شده است.
انتهای پیام/4100/
انتهای پیام/