تاریخدان آمریکایی: توافق وین برابر با ملیشدن نفت
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه بهار در گزارشی نوشت: مارک جی گازیوروسکی مولف کتاب «سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد دولتی وابسته در ایران» در سال ۱۹۹۱ و نیز همکار نیکی آر. کدی در ویراستاری کتاب «نه شرقی، نه غربی: ایران، اتحاد شوروی و ایالات متحده» در سال ۱۹۹۰ و مولف مقالات بسیاری در باب سیاست ایران و دموکراسی در جهانسوم بوده است. استفن کینزر، نویسنده کتاب «همه مردان شاه»، در بین گروهی از دانشپژوهان که برای روشنشدن حقایق پشت پرده مربوط به کودتای ۲۸مرداد تلاش بسیاری کردند، گازیوروسکی را برجستهترین و سرگروه نمادین آنان میداند. یرواند آبراهامیان، جیمز ای بیل، مالکوم برن، ریچارد کاتم، ماری آن هایس و ویلیام راجر لوئیس از دیگر محققان این گروه بودند.
او که مشاور و مفسر رسانهای مسائل ایران محسوب میشود ازجمله اساتید برجسته حوزه علوم سیاسی است که با تهیه بیانیهای حمایت خود را از توافق هستهای ایران اعلام کرده و آن را «گامی محکم و مثبت به سوی باثباتکردن منطقه خاورمیانه» خواندهاند.
گازیوروسکی و 72دانشمند و کارشناس برجسته بینالمللی امضاکننده این بیانیه معتقدند یکی از محرکهای اصلی بیثباتی در منطقه خاورمیانه تاکنون، روابط تنشآلود ایران و آمریکا بوده است و امروز، حلوفصل موضوع هستهای گامی حیاتی بهسوی فرونشاندن تنشها میان این دو کشور و نیز کاستن از تاثیرات منفی آن بر منطقه است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «این توافق نشان میدهد بحران ناشی از التزامنداشتن یک کشور به تعهدات منع گسترش سلاحهای هستهای را میتوان از طریق مذاکره و نه از راه زور، حلوفصل کرد.
این توافق اگر صادقانه اجرا شود، استدلالی قوی در برابر کسانی خواهد بود که ادعا میکنند تنها دراختیارداشتن سلاحهای هستهای میتواند امنیت واقعی هر کشوری را تضمین کند. ما باور داریم منافع گستردهتری در این توافق وجود دارد؛ ازجمله آنکه این توافق میتواند راه را برای تعامل اقتصادی با ایران باز کند، و درنتیجه، موضع طرفداران عملگرای همزیستی مسالمتآمیز و همکاری با شرکای خارجی تقویت خواهد شد.»
همین بیانیه و حمایت او از توافق هستهای ایران بهانهای شد تا بهسراغ این کارشناس برجسته برویم و نظرات او را درباره جایگاه ایران در خاورمیانه و روابطش با آمریکا در دوران پساتوافق جویاشویم.او که فعالیت علمیاش در درجه اول بر مسائل ایران و روابط ایران و آمریکا متمرکز بوده است، عامل اصلی حصول توافق هستهای ایران و گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) را که در 14جولای در وین نهایی شد تمایل دوطرف (ایران و آمریکا) به مصالحه خواند. گازیوروسکی معتقد است تغییر ترکیب دولتها در ایران و ایالات متحده بر حصول این توافق موثر بوده و حاکمبودن یک دولت دموکرات در آمریکا و رویکارآمدن یک دولت اعتدالگرا در ایران بر فرآیند مذاکرات و بهنتیجهرسیدن آن تاثیر مهمی داشته است. او حضـــور حسن روحانــی، رئیــــسجمهـــوری ایران، و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان، و ازسوی دیگر حضور باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، و جان کری، وزیرخارجه این کشور، را یکی از عوامل کلیدی دستیابی به توافق هستهای میداند و بر دیدگاه ظریف مبنی بر اینکه «اگر اوباما و کری در آمریکا نبودند، رسیدن به توافق آسان نبود»، صحه میگذارد.
اما در مقابل سوال دیگری که درمورد ظریف از او میپرسیم، کمی مکث میکند. از همان روزهای ابتدایی آغاز مذاکرات ژنو درمورد پرونده هستهای ایران و شروع فعالیتها و رایزنیهای ظریف، زمزمههای مقایسه او با محمد مصدق، سیاستمدار، حقوقدان و نخستوزیر ایران، در سالهای 1330 تا 1332 که بهرهبر نهضت ملیشدن صنعت نفت ایران شهره است، نیز آغاز شد. وقتی از این پژوهشگر تاریخ ایران که از شخصیتهای تاثیرگذار تاریخ معاصر کشورمان شناخت خوبی دارد و در میان ایرانیان بیشتر بهدلیل تحقیقاتش درباره کودتای 28مرداد شهره است، پرسیدیم: «آیا میتوان این دو شخصیــت تاریــخساز کشورمان را با هم مقایسه کرد»، با قاطعیت تمام گفت: «خیر. این دو شخصیت بسیار متفاوت هستند.»
بااینحــال، تـــوافق هستهای را که زمینهساز بهرسمیتشناختهشدن حق هستهای ایران درسطح بینالمللی شد و برای نخستینبار در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل در قالب قطعنامهای بر آن تاکید شد از منظر تاریخی بهاندازه ملیشدن صنعت نفت مهم دانست و گفت: «این توافق بهاندازه ملیشدن صنعت نفت ایران مهم است و امیدوارم مانند آن واقعه، پیامدهای منفی در پی نداشته باشد. فکر نمیکنم اینگونه مقایسهها چندان مفید باشد. بهتر است این توافقنامهها را در جایگاه خودشان بررسی کنیم.»
گازیوروسکی توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 را عاملی اعتمادساز و احتمالا زمینهساز همکاریهای بعدی ایران و آمریکا در موضوعات دیگر دانسته است و بحران سوریه را از جمله موضوعاتی میداند که میتواند پس از توافق هستهای، به اولویت جمهوری اسلامی و ایالاتمتحده برای همکاریهای بعدی تبدیل شود.
او در پاسخ به این سوال که «چرا اوباما از همان دوره نخست ریاستجمهوریاش خواستار دوستی و پایاندادن به تخاصم 30ساله با ایران بود و حتی در سالهای ابتدایی شروعبهکار خود تاکید داشت دست دوستی خود را بهسوی جمهوری اسلامی دراز میکند»،
گفت: «او دریافته است که نخست مذاکره تنها راه موثر برای توافق درمورد برنامه هستهای ایران است، و دوم، راههای بسیاری برای همکاری میان ایران و آمریکا وجود دارد که برای هر دوطرف مفید و سودآور خواهد بود.» دو سال پیش، حتی نشستهای دوجانبه مقامات وزارت خارجه ایران و آمریکا نیز مسئلهای دور از انتظار و اصطلاحا تابو بود؛ اما ضرورت پایاندادن به بحثوجدلها در این مورد باعث شکستهشدن تابوی مذاکرات دوجانبه تهران-واشنگتن شد، اما مخالفتها با این مسئله، چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقهای و جهانی، همچنان ادامه داشته است.
گازیوروسکی در پاسخ به این سوال که «آیا آمریکا برای همکاریهای احتمالی با ایران در خاورمیانه، همچون توافق هستهای، مخالفانی خواهد داشت»، گفت: «بله، هر دو کشور با مخالفان داخلی و خارجی روبهرو هستند؛ اما این مخالفتها بهشدت مخالفتهای مربوط به پرونده هستهای نخواهد بود.»
یکی از مخالفان مهم منطقهای توافق هستهای ایران که تا پیش از رأیگیری در کنگره هنوز امید خود را حفظ کرده بود و دست از مخالفت با این توافق برنمیداشت و حتی این توافق را یک «اشتباه تاریخی» خوانده بود، رژیم صهیونیستی و بهخصوص بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، بود. نتانیاهو و طرفداران اسرائیل کار را تا جایی پیش بردند که اوباما، در مصاحبهای که با فرید زکریا داشت، دخالت نتانیاهو در امور داخلی آمریکا را بیسابقه دانست؛از همینرو برخی کارشناسان اختلافنظر آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره ایران را زمینهساز تحولی جدید در روابط دوطرف خواندهاند، اما گازیوروسکی معتقد است:«در درازمدت شاهد تغییر چندانی در روابط آمریکا-اسرائیل نخواهیم بود.»
انتهای پیام/