حس درد مردم تفریح نیست؛ درد است!
به گزارش خبرنگار حوزه رسانه گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، سعيد پيرزاده- هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی است؛ خبرنگاری که سال 75 برای رسالت اش به دست گروهک تروریستی طالبان جانش را از دست داد تا روزی به اسم خبرنگاری در تقویم جای گیرد. همین یک سطر کافیست برای اندیشیدن تا تعریف جامعی از خبرنگاری عاید هر خواننده ای شود.
نه تنها خبرنگار بلکه روزش نیز امروز از آنچه باید قدر شود، به دور است؛ نه در شلوغی شبکه های مجازی و نه در تلاطم زندگی انسانها جایی مشخص و خواستنی برای این روز و این شغل نمی توان یافت. جالبتر آنکه ۸ میلیارد نفر در طول شبانه روز دنبال دسترنج همین قشر خاص می روند؛ دنبال می کنند، نظر می دهند و در آخر به قاضی نرفته قضاوت می کنند!!!
نوشته های مخصوص روزخبرنگار هر سال چند روز مانده به ١٧مرداد هميشه مرا به خود جذب می كرد؛ يادداشت هايی به قلم خبرنگاران با تجربه ای كه در اين وادی دست و پنجه نرم کردهاند برای ما تازه كارها منبع انرژی بود، هر چند بعد از گذشت ۱۰ سال نه منبعی مانده برای انرژی و نه ذوقی برای خبرنگاری!
اينكه خبرنگاران و فعالان اين عرصه هميشه طلبشان بيش از بدهی شان بوده حقی است كه هيچكس نمی تواند آن را زير سوال ببرد و اين خود دليل خوبيست تا اين روز ديگر برای هيچ خبرنگاری مهم نباشد!
كافيست روزهای يك سال خبرنگاری را مرور كنيد؛ "توهين، اخراج، بيكاری" ملموس ترين واژه هايی است كه هر روز با آن سروكار دارند.
اما با همه اين تفاسير خبرنگار باز در صحنه است و می جنگد؛ نه خبری از برآورده شدن سختی كارش می شود نه سطری که خنده ای مهمانش کند. راحت بيكار می شود و سخت كار پيدا می کند! این اتفاق برای همه خبرگاران آنقدر آشنا و ملموس است که هر روز در اندیشه تکرارش به سر می برند.
کم نبود اخبار تلخی که امسال از تعطیلی نشریه، روزنامه و سایت های خبری به گوش رسید و غصه خوردند. حتی همدردی خشک و خالی نمی خواستند؛ اما طعنه های آشنا و به سخره گرفتن بیکاری یک عده خبرنگار، جانشان را بدرد آورد. کاش بازی های سیاسی هم ردیف بیکاری خبرنگاران نمیشد.
دردهایشان را همگان حفظ شدند؛ می دانند واژه "كمترين" هم در مقابل خواسته های يك خبرنگار شرمسار است؛ حتي مسئولين راه درمانش را هم می دانند و عجيب است كه در سال فقط همین امروز آن هم به اندازه ساعتی که صرفا باعث دیده شدنشان خواهد بود قندانی هدیه می دهند تا شاید کام خبرنگار شیرین شود!
یک عده خبرنگاران را به جریانهای موهومی وابسته دانستند که برابر ملت ایستاده و عده ای دیگر رسیدگی به دغدغه ها و نیازهای اساسی مردم را تفریح خبرنگار تعریف کردند!
همان روزی آقای پرزیدنت گفتند خبرنگاری شغل نیست، تفریح است اما جناب رئیس آنقدر سفره شما رنگی است که خبرنگار مجبور است با نشان دادن سفره مردم، افزایش قیمت عجیب گوشت و از جنس همین خبرها، دردهایشان را به گوشتان برسانند. حس کردن درد مردم تفریح نیست؛ درد است!
حرف بسیار است و تلخ؛ باید کوتاه کرد و نوشت تا ارزش قلم بیش از پیش حفظ شود؛ و در آخر فکر کنید اگر عشق به شغل، از خبرنگاران کوچ کند! چه خواهید کرد؟
انتهای پیام/
انتهای پیام/