گارانتی اقتصاد نشر با چاپ کتاب شعر/ 66 درصد کتابهای ادبی کشور شعر است
هادی حسینینژاد؛ خبرنگار فرهنگی آنا: چرا انتشار شعر به پیش پرداخت از سوی شاعر به ناشر نیاز پیدا کرده است؟ جایگاه شعر در جامعه ما کجاست؟ چرا میل به شاعری اینهمه در کشور ما زیاد است؟ اینها سوالاتی هستند که به مراتب در مطبوعات و رسانهها مطرح شدهاند و اهالی نظر بسیار به آنها پرداختهاند. در این میان، موج انتشار مجموعه شعر در برابر پرداخت مبالغ مختلف که گاهی 5 میلیون تومان نیز گزارش شده، بیشتر مورد انتقاد واقع شده و از آن به عنوان یک آسیب جدی برای جریان شعر معاصر یاد شده است؛ آنچنانکه این رویداد، به قیمت مخلوط شدن دوغ و دوشاب و انتشار شعرهای نازل که باعث تنزل ذائقه عموم مخاطبان شده، تمام شده است.
از سودجویی ناشران تا افت ذائقه مخاطب
مصداق بارز این تعابیر را میتوان در سخنان علیرضا راهب جستوجو کرد: «اینکه ناشران که در اصل، بخش فنی و خدماتی بازار کتاب هستند و باید محمل یا مسیر رسیدن کتاب از اندیشه آفرینشگران به اندیشه مخاطبان باشند، برای ادبیات حکم صادر کنند، اتفاق بسیار ناگواری است... در دهه 70 ناشران با گردن کلفتی در مقابل شاعران میایستاند و به این ترتیب مجموعه شعرهای خوب و با ارزش امکان انتشار را نداشتند. این رویه در دهه 80 به نوعی سانتیمانتالیسم و سهلانگاری بدل شد که درواقع نتیجه ابتذال و افت ذائقه مخاطبان شعر در جامعه توسط رسانهها و مطبوعات بود.»
محمد آزرم هم در اینباره بر این نظر است که: « بحث خرید و فروش کتابهای شعر، مسالهای تجاری با پوششی فرهنگی است. ناشران به هر حال تاجرانی هستند که باید راهی برای فروش کالاهای خود بیابند. (اما گاهی) تبلیغات هیچ تاثیری در مخاطبان حقیقی شعر ندارد ولی میتواند رسانهها یا ناشران کتاب را گمراه کند. میدانیم که ارائه آمار باعث جذابیت اخبار میشود و به آن ظاهری مستند و قابل اعتماد میدهد... انبوهی کتابهای شعر، کیفیت پایین آنها و ترفندهای تبلغاتی نباید شما را شگفت زده کند؛ شما نگران کیفیت کتابهای شعر هستید در حالی که برخی از ناشران اگر تولیدکننده دستمال کاغذی هم بودند، فرقی نداشت و فقط به فروش بیشتر فکر میکرد.»
شعر در ایران نماد فرهیختگی است
چرخه نشر، خصوصا دفاتر و مراکز نشر، نقاط تلاقی تعاریف «فرهنگ» و «اقتصاد» هستند. با این حساب نمیتوان نشر را فارغ از این دو در کنار هم دید. اما اگر بخواهیم عرصه نشر را از منظر تعاریف اقتصادی مورد نظر قرار دهیم، بالا گرفتن نرخ انتشار مجموعه شعر در ازای پیشپرداخت، توجیه درستی دارد آنچنانکه نظام عرضه و تقاضا در عقد قراردادهای مشارکتی، صریحا وجود دارد؛ یعنی عرضه با تقاضا برابر است یا به عبارت دیگر در مقابل خواست شاعران است که ناشران وارد قرارداد میشوند. اما چرا؟ تکرار این سوال که «چرا میل به شاعری اینهمه در کشور ما زیاد است؟» شاید بتواند پاسخ روشنی به این مساله بدهد.
شمس آقاجانی درباره جایگاه شعر در جوامع ایرانی (از پیشینیان تا معاصران) میگوید: « جریانهای روشنفکری و شعر در تاریخ ایرانیان، با هم گره خورده است. برای اثبات این حرف میتوان به توجه فرهیختگان ایرانی در هر دورهای به شعر و شاعری اشاره کرد؛ آنچنانکه با یک مرور ساده درمییابیم در کشور ما، بخش قابل توجهی از حکما، طبیبان، دانشمندان رشتههای ریاضی، ستارهشناسی و... خود شاعر بودهاند. این مساله به دلیل آن است که هنر اصلی و دیرینه ایرانیان «شعر» بوده و این گرایش هنری همواره به عنوان عرصه مهمی از روشنفکری مطرح بوده است.»
66 درصد کتابهای ادبی کشور، شعر است
با تکیه بر این اظهارات، میتوان گفت سرایش شعر در ایران، حتی در زمانه ما نمادی است برای فرهیختگی و روشنفکری و به همین خاطر است که میل انتشار مجموعه شعر، در کشور ما تا اینهمه فراوان است. چقدر فراوان؟ - مطابق با آمار اعلام شده از سوی خانه کتاب، در فاصله زمانی یکساله از 25 شهریور 93 تا 25 شهریور 94، 3625 عنوان کتاب شعر منتشر شده که اگر 42 عنوان ترجمه از زبانهای دیگر و 3 عنوان برگردان شعر فارسی به زبانهای دیگر را از آن کم کنیم، به عدد 3580 عنوان مجموعه تالیفی (سرایشی) شعر ظرف یکسال میرسیم.
اگر بخواهیم فراوانی شعر در زمانه خود را بیشتر بسنجیم، خوب است این آمار را با آمارهای کلان انتشار کتابهای ادبی مقایسه کنیم. بر اساس اطلاعات حاصل شده از جداول نشر، آمار انتشار کتابهای حوزه ادبیات در همین بازه زمانی(شهریور تا شهریور)، 10473 عنوان بوده که 5447 عنوان از آنها تالیفی و چاپ اول بودهاند. نسبت 3580 عنوان بر 5447 ما را به این نتیجه میرساند که نزدیک به 66 درصد کتابهای منتشر شده در حوزه ادبیات ظرف یکسال اخیر، کتابهای شعر بودهاند؛ و سایر کتابهایی که در بخش ادبیات داستانی نوشته یا ترجمه شدهاند و کتابهای پژوهشی و تحقیقاتی در حوزه ادبیات تنها 34 درصد از این آمار را به خود اختصاص میدهند.
گردش در حلقه نشر و تداوم ماجرا
انتشار شعر در سالهای اخیر، به معادله عجیبی در عرصه نشر کتاب کشور تبدیل شده. یک سوی این معادله انبوهی از شاعران (و مدعیان شاعری البته) هستند که رویای انتشار شعرهایشان را در سر دارند؛ زیرا انتشار شعر نمادی از فرهیختگی و ضامن منزلت اجتماعی آنان است؛ و سوی دیگر، ناشرانی که برخی از آنان وفور علاقه به انتشار شعر را، تنها از منظر سرمایههای بالقوهای میدانند که میشود با عقد قراردادهای مشارکتی، آنها را از آن خود کنند. تا آنجا که برنامهریزی در این راستا، میتواند اقتصاد مراکز نشر را تا همیشه تامین کند. و ضلع سوم، مخاطباناند؛ که به قول شمس آقاجانی: « مخاطبان (شعر) عمدتا خودشان شاعر هستند» و دیر یا زود خود در همین زنجیره به منظور انتشار کتاب خود، بازتعریف میشوند.
انتهای پیام/