ستاد احیای دریاچه ارومیه حتی قدرت تشخیص ظرف و مظروف را هم ندارد/ دریاچه با این تفکرات جانگداز احیا نمیشود
آرزو میرزاخانی، گروه اجتماعی- دکتر حسین صدقی را همگان به عنوان پدر علم هیدرولوژی ایران میشناسند و بسیاری از کارشناسان و مشاورانی که در ستاد احیای دریاچه ارومیه امروز حضور دارند نیز سابقه شاگردی این استاد هیدرولوژی را دارند.
پروفسور حسین صدقی اولین فرد ایرانی است که در رشته هیدرولوژی دکترای تخصصی « PH.D »، دریافت کرده و اولین کتاب هیدرولوژی فارسی نیز با عنوان مقدمهای بر هیدرولوژی توسط او به رشته تحریر در آمده است. این استاد دانشگاه برای اخذ درجه دکترا در فرانسه تحصیل کرده و دوره فرصت مطالعاتی را در آمریکا گذرانده است. بدون اغراق صدقی یکی از برجستهترین هیدرولوژیستهای دنیا بوده و از مفاخر علمی ایران زمین و از چهرههای ماندگار علمی به حساب میآید و اکنون استاد و مدیر گروه تخصصی علوم و مهندسی آب دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات است.
پروفسور صدقی اکنون در برابر سیاستهای اعمال شده برای احیای دریاچه ارومیه و همچنین عملکرد ستاد احیای دریاچه، بر آشفته و ناراحت سخن میگوید. او بر این باور است که آنچه که تاکنون از سوی این ستاد انجام شده مشابه همان کار سازمان حفاظت محیط زیست است که در سالیان قبل با یک هواپیمای سمپاش قصد داشت آسمان تهران را از آلودگی پاک کند. صدقی میگوید ستاد احیای دریاچه ارومیه تناسب ظرف و مظروف را نمیداند و واقعاً تعجب میکنم از طرز تفکر دانشمندان درگیر مطالعات و ایدههایی که برای احیای دریاچه ارومیه میدهند. مشروح گفتوگو با او را در پی میخوانید.
* در سالهای گذشته سیاستهاى متفاوتی برای احیاى دریاچه ارومیه از سوی مسئولان مختلف کشور اجرایی شده است. درباره این سیاستها چه نظری دارید؟
- اجازه بفرمایید قبل از هر چیز به واقعیتهای علمى دلایل پیدایش و استمرار حجم معینى آب در سطح پشت حوضه آبریز بستهای که تحت این اسم در شمال غرب ایران پدید آمده است، بپردازیم. به زبان ساده هرگاه در سطح مساعدى به لحاظ توپوگرافی در درون یک عرصه طبیعى آب، حجم معین و متغیرى جمع شود، به معناى آن است که در درازمدت جریانهای ورودى به این مخزن از مجموعه عوامل اتلاف طبیعى و غیرطبیعی بیشتر بوده است. این مازاد آب جمع شده در سطح بهطور پیوسته در زمان متغیر و این تغییرات تابع نوسانات ورودى و خروجى است. باید توجه داشت که نمود حجم آب جمع شده سطحى نیز بسته به هندسه گودال و سطح متغیر آن در شاخصى به نام «رقوم سطح آب» تجلى پیدا میکند که با رقوم صفر سطح دریاى آزاد سنجیده میشود. نوسانات این سطح یا رقوم نیز تابع تغییرات حجم آب تجمع یافته و در نتیجه تغییرات کمیتهای آب ورودى و خروجى خواهد بود. ورودى در دریاچه ارومیه عمدتاً بارندگى و جریانهای سطحى آن است. خروجیها نیز در شرایط طبیعى تبخیر و نفوذ واقعى از سطح و منطقه تماس آب با زمین در دریاچه است. بنابراین پیشى گرفتن ورودى بر خروجى آب به دریاچه موجب بالا آمدن و برعکس موجب پایین رفتن سطح آب در مخزن میشود.
* با تعریفی که ارائه دادید، علت اصلی افت سطح آب دریاچه ارومیه در سالهای اخیر را چه میدانید؟
- افت سطح آب در دریاچه ارومیه میتواند دلایل متعددی داشته باشد که اولین علت آن کاهش بارندگیها است. با این وجود بررسیها نشان میدهد که نوسانات بارش در منطقه به صورت طبیعى قابل وقوع است و با توجه به اطلاعاتى که در مورد بارش سالانه منطقه و نوسانات آن وجود دارد، افت کمى بارندگى در پنجاه سال اخیر در حدى نبوده است که به خشک شدن دریاچه در این حد منجر شود. علت دیگری که میتواند منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده باشد، افزایش تلفات آب در حوزه دریاچه است. بدیهى است که افزایش جمعیت در منطقه و تشدید چشمگیر فعالیتهای کشاورزى و توسعه مصارف مختلف آب و به دنبال آن ایجاد مستحدثات بهرهبرداری به خصوص ایجاد سدها و حفر چاهها، دو مؤلفه طبیعى تبخیر و نفوذ را در حد غیرمتعارفی افزایش داده و در طى مدتى مدید، بیلان منفى بر دریاچه حاکم کرده است. متاسفانه افت تدریجى و آرام سطح آب در این مخزن طبیعى نادیده گرفتهشده و برداشتها زیر چشم مدیریت که باید نگران این افت میبود، کار را تمام و دریاچه را خشکانده است؛ همین و همین، مسئله خیلى پیچیده نیست. محتواى تقریباً محدود و ثابت یک ظرف بیصاحب آب را با هجوم و غارت بیحسابوکتاب خالى کرده و خوردهایم. ما تدریجاً در چندین سال آب سطحى ورودى به دریاچه ارومیه و ذخیره منابع زیرزمینى آن را خوردهایم و مخزن اکنون خالی شده است.
* مقصر کیست؟
- مقصر همه ما هستیم. از آنها که مدیریت کردند و آنها که مصرف کردند. اصلاً نفهمیدیم که چه میگذرد و چه داریم میکنیم. در مورد تمام منابع طبیعى کشور وضع به همین منوال است. ناآگاهانه منابع را غارت کردهایم، منابع بیصاحب در دسترس سودجویان و غیر سودجویان به تاراج رفت و براى همیشه از دسترس عموم خارج شد. این غارتگرى ادامه دارد و تا زمانى که در نقطهای آب وجود دارد و قانونى هم نیست، این وضعیت ادامه پیدا خواهد کرد. در مملکتى که مسئله با پول و زور قابلحل است به قانون هم نمیتوان امیدوار بود. به علاوه چه کسى را به چه اتهامى و به کدام مجازات میتوان محکوم کرد تا یک لیتر آب به دریاچه ارومیه اضافه شود.
* هنوز برای نجات دریاچه ارومیه از خشکیدگی کامل میتوان امید داشت؟
- همه ما در فارسى با ضربالمثل نوشدارو بعد از مرگ سهراب آشنا هستیم. این ضربالمثل درباره دریاچه ارمیه نیز صدق میکند؛ چرا که در درازمدت میلیاردها مترمکعب آب را مصرف کردهایم و سالیان زیادی است که موازنه ورودى و خروجى آب به دریاچه پیوسته منفى شده است. این منفى بودن موازنه حتى در شرایط مصرف صفر هم اتفاق میافتد، بدین معنى که اگر به فرض محال جمعیت دو آذربایجان را هم از منطقه به جاى دیگری کوچ بدهیم و آبى هم مطلقاً در حوضه مصرف نکنیم باز در تراز ثابت دریاچه ممکن است افت مشاهده شود تا چه برسد به این همه برداشت اجتنابناپذیر و غیرقابلکنترل در شرایطى که دیگر به لحاظ اکولوژى کویر جاى دریاچه نشسته است.
بارها من عرض کردهام که فرستادن آب به درون دریاچه ارومیه سرنوشت متفاوتى را رقم میزند، مثل ریختن آب در کویر میماند. دوستان در مرحلهای یکصد میلیون آب تمیز پشت یک سد را در کویر رها کردند تا سهم دریاچه ارومیه را داده باشند. واقعاً این نوع تفکر جانگداز است. درست مثل همان اقدام محیط زیست که در آلودهترین شرایط هواى تهران میخواست هواى شهر را با آب محتوى یک هواپیماى ملخى سمپاش شستشو دهد. باید گریه کرد بر این مدیریت و این طرز فکر که حتى قدرت تشخیص تناسب ظرف و مظروف را هم ندارد. درباره دریاچه ارومیه هم وضع به همین منوال است.
* عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه را چطور ارزیابی میکنید؟
- ستاد احیاى دریاچه ارومیه متشکل از یک هیأت ٥٥٠ نفرى از بارزترین چهرههای دانشگاهى متخصص داخلى و خارجى، مدتها وقت صرف کرد تا برنامهای را ارائه کند که از اصول اولیه علم هیدرولوژى در تنظیم بیلان آب دریاچه بیبهره بود و هست. من عذرخواهی میکنم از همکاران دانشمندم در دانشگاههای کشور، اما نتیجه اشتباهاتشان را خودشان دارند ملاحظه میکنند. بروید مطالعه کنید!
ستاد احیای دریاچه ارومیه قرار بود در اواخر سال ٩٣ به بیلان مثبت دریاچه ارومیه برسد، اما این بیلان مثبت کو؟ وضع اکنون بهمراتب بدتر از پیشبینی این برنامه است. من خدمتشان به دفعات عرض کردم که شما عملاً با یک کویر مواجه هستید و نه دریاچه که فکر میکنید. در موازنه آبى تنظیم شده از طرف ستاد احیای دریاچه ارومیه که عرض کردم بر یکسرى فرضیات غیرقابل تحقق یا غیر مرتبط تکیه شده است از جمله طرح نکاشت در کشاورزى و محدود کردن آب در دسترس مردم و نیز لایروبى بستر رودخانهها یا تخریب سدها و ملحوظ نداشتن تلفات نفوذ آب در زمین و نمکها و غیره که قطعاً محاسبات را دچار خطاهاى فاحش میسازد و در نتیجه، نتایج مورد انتظار را براى طراحان آن به بار نمیآورد. این خطاهاى محاسباتى، راه را براى هدر دادن اعتبارات هنگفت از کیسه مردمى که تا اینجا بازندگان اصلى بازى هستند، فراهم میآورد و در مسیر زمان زمینههای ناکامى اجتماعى و مسائل جدى امنیتى را فراهم میسازد.
* یکی از مهمترین برنامههای ستاد احیای دریاچه ارومیه، انتقال آب به این دریاچه است، این اقدام تا چه اندازه میتواند در احیا اثرگذار باشد؟
- یکى از اقداماتى که بیش از حد روى آن براى احیاى دریاچه ارومیه حسابشده، انتقال آب از منابع همجوار یا شاید سهل الوصول به این دریاچه است. این منابع که در برنامه احیا نامبرده شدهاند رودخانههای ارس، زاب مرزى و دریاى خزر هستند. نکته مهمى که پیش از نوع منبع آب قابلانتقال باید مورد توجه قرار گیرد، ظرفیتهای ممکن انتقال آب به دریاچه ارومیه است. البته نکات اقتصادى و توان اجراى پروژههای انتقال نیز باید مدنظر قرار گیرد. آنچه قویاً در جبران یک حجم آب ازدسترفته در طبیعت باید عملى شود، افزونى آب اضافهشده به سیستم نسبت به تلفات قطعى آن در فاصله زمانى معین است، وگرنه تجمع آب اصلاً امکانپذیر نخواهد شد. این گرفتارى اصلى ما در جبران آب از دسترفته دریاچه ارومیه است که در درون آن یک نوع عطش ناتمام وجود دارد که ما قدرت سیراب کردن آن را نداریم . به قول سادهتر آب بر آتشى میریزیم که خاموشى ندارد.
بنابراین انتقال آب از هر جا هم که باشد، راهحلی براى احیاى دریاچه تلقى نمیشود. از طرف دیگر فکرش را بکنید که ما تا این آب شیرین را به منطقه بیاوریم، مردمان تشنه و قحطیزده آیا اجازه خواهند داد که ما سر لوله را به داخل کویر بازکنیم؟ قطعاً نه چنین اجازهای خواهند داد و نه منطق اجازه خواهد داد که آب گران شیرین موردنیاز انسانها را در نمکزار خالى کنیم. واقعاً از طرز تفکر دانشمندان درگیر این مطالعات و ایدههای آنها متعجب هستم.
انتهای پیام/