مرد تشکیلاتی انقلاب
گروه سیاسی خبرگزاری آنا، شهید بهشتی یکی از شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی است که فعالان سیاسی طرفدار تحزب و کار تشکیلاتی سیاسی، هرگاه بخواهند از حزب و کار حزبی دفاع کنند و مخالفان حزب در کشور را قانع کنند به او پناه میآورند و عمل و نظر شهید بهشتی را در خصوص کار حزبی به عنوان حجت کار حزبی خود ارائه میدهند.
اما مسئله امروز کار حزبی و تشکیلاتی سیاسی ما در فهم غلط تحزب نهفته است که باعث شده ما در فضای سیاسی کشور احزاب متعدد اعم از شناسنامهدار و بیشناسنامه داشته باشیم اما پدیدهای به نام سیاستورزی نداشته باشیم. فضای سیاسی کشور مملو از احزابی است که در آنها سیاستورزی اتفاق نمیافتد بلکه بازیهای سیاسی رقم میخورد و به همین دلیل ما با مقوله توسعه سیاسی که یکی از شاخصههای آن قدرت بالای سیاست ورزی احزاب است فاصله زیادی داریم.
سیاستورزی حزبی یعنی برآمدن مدیرانی کارآمد و توانمند از دل حزب و نظارت حزب بر عملکرد و فعالیتهای و پاسخگویی به افکار عمومی در قبال عملکرد آن مدیر. اما سیاست بازی یعنی تحمیل افرادی فاقد صلاحیت علمی و تجربی بر مدیریت کشور از طریق روابط و باند بازی و عدم نظارت بر عملکرد آن مدیر و در نهایت مبرا دانستن خود از عملکرد مدیر تحمیلی و عدم پاسخگویی در قبال افکار عمومی.
ما امروز برای رسیدن به توسعه سیاسی به اندیشههای مترقی شهید بهشتی در حوزه فعالیتهای تشکیلاتی یا تحزب به شدت نیازمندیم و آنچه که در فضای سیاسی ما در حال گذران است با آنچه شهید بهشتی از تحزب مد نظر داشتند فاصله دارد. آن شهید بزرگوار حزب را معبد یعنی محل عبادت خود میدانست. یعنی حزب جای تعبد و عبادت است و لذا در مکانی که عبادت خدا صورت میگیرد حقهبازی، شیطنتهای سیاسی، خیانت به کشور و توطئه و.. رخ نمیدهد.
در محلی که عبادت خدا صورت میگیرد رضایت بنده خدا و آبادانی دنیا و آخرت او یک ضرورت است پس کسانی که برای مدیریت و حکومت بر این مردم انتخاب و یا تربیت میشوند باید صلاحیتهای لازم را داشته باشند و یا در حزب این صلاحیتها در افراد ایجاد شده باشد. متأسفانه تاریخ تلخ تحزب در ایران خاطرهای ناخوشایند را در اذهان مردم ایران برجای گذاشته که نتوانستهاند به این پدیده و نهاد سیاسی اعتماد کنند و برای حل مشکلات کشور به آن امید داشته باشند.
قبل از انقلاب اسلامی، احزاب تجربیات تلخی را از خود بر جای گذاشتند و تحزب آنگونه که باید و شاید در بستر تاریخی- اجتماعی خود شکل نگرفت. اساساً تحزب واقعی در نظامهای استبدادی و دیکتاتوری شکل نمیگیرد و این ناهمخوانی بافت تاریخی اجتماعی با پدیدهای به نام تحزب باعث ایجاد رویدادهای سیاسی شد که کام مردم را تلخ کرد و خاطرهای ناخوشایند در اذهان مردم باقی گذاشت. بعد از انقلاب نیز تحزب در مسیر اصلی خود قرار نگرفت و شاهد تقابل و تضاد احزاب و به بارآوردن خسارتهایی بودیم که هزینه آن را مردم دادند. احزابی که منافع حزبی و جریانی خود را بر منافع کشور ترجیح دادند، احزابی که به جای تعهد به کشور با بیرون از کشور ارتباط گرفتند و احزابی که به جای خدمت به کشور، کشور را به خدمت خود گرفتند، نتوانستند تجربهای دلنشین از کار حزبی را به نمایش بگذارند
امروز این تجربه تلخ و نگاه سرد مردم به احزاب مانع از شکوفایی تحزب و کار تشکیلاتی و به معنای صحیح آن در کشور شود و از این ناحیه آسیبهای جدی به کشور وارد شده است. آنچه که میتواند به ما در اصلاح وضعیت تحزب در کشور کمک کند بازگشت به اندیشههای شهید بهشتی در خصوص تحزب اسلامی است. تجربه 40 ساله انقلاب اسلامی نشان داده که الگوهای تحزب غربی هم برای کشور ما مفید نخواهد بود و نه تنها دستاوردی به دنبال نخواهد داشت، آسیبزا هم خواهد بود.
شهید بهشتی دارای اندیشهای عمیق و فقهی در حوزه تحزب اسلامی بود و میتوان از این اندیشهها برای شناختن یک نظام حزبی کارآمد در کشور بهره گرفت. کشور ما مبتنی بر آراء ملت مدیریت میشود و در نظامی که مبتنی بر آراء ملت است کار تشکیلاتی و حزبی یک اصل است. این احزاب هستند که میتوانند آراء ملت را جهت دهی کنند و در قبال آراء ملت مسئولیت پذیر و به آنان پاسخگو هم باشند.
در این آشفته باز سیاسی و تشکیلاتی، جای مرد تشکیلاتی انقلاب خالی است اما میتوان با بازخوانی اندیشههای او و عمل به سیره و روش او در سیاست ورزی، این جای خالی را تا حدی پر کرد.
انتهای پیام/4071/
انتهای پیام/