دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
04 تير 1398 - 02:00
دانشجویان مکتب شهادت/28

شهید دلخواه: در رشته پزشکی قبول می‌شوم تا مغرضان برچسب بی‌سوادی به ما نزنند

هشت بار به جبهه اعزام شد، می‌گفت در رشته پزشکی قبول می‌شوم تا مغرضان برچسب بی‌سوادی به ما نزنند، آخر هم در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد.
کد خبر : 400449
download.jpg

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دانشجویان مکتب شهادت، به‌عنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطوره‌هایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند. جبهه‌های جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهه‌های جنگ، دانشگاه اخلاق بود. دانشگاهی انسان‌ساز؛ دانشگاهی که در مدت کوتاهی یک سرباز صفر را به استراتژیست بزرگ جنگی تبدیل کرد. دانشگاهی بود که شناسنامه دانشجویانش قرآن بود؛ دانشگاهی که دانشجویانش رفتند تا خط امام بماند؛ دانشگاهی که برخی فارغ‌التحصیلانش پس از ۲۸ سال به خانه برگشتند و بسیاری هم بازنگشتند؛ آری، دانشجویان مکتب شهادت تا ابد الگوی جوانان آزاداندیش در هرکجای جهان خواهند بود.


متن حاضر، بیست و هشتمین شماره از مجموعه دانشجویان مکتب شهادت و خلاصه‌ای از زندگینامه دانشجوی شهید حسین دلخواه است.


شهید حسین دلخواه 15 تیرماه 1347 در خانواده‌ای مذهبی مشهد چشم به جهان گشود. تحصیلات دوره ابتدایی را در تایباد و دوره راهنمایی را در فردوس با موفقیت پشت سر گذاشت. پس از پایان سال اول دبیرستان، در تاریخ 4 تیر 61 پس از طی دوره آموزشی برای اولین بار عازم جبهه در منطقه کردستان شد و به مدت 75 روز به مقابله با ضدانقلاب پرداخت.


پس از بازگشت از جبهه، مجدداً در کلاس حضور یافت و با همت و تلاش بسیار درس می‌خواند و نمرات بالایی کسب می‌کرد. بالاخره سال دوم دبیرستان خاتمه یافت و به‌محض گذراندن آخرین امتحان خردادماه، برای دومین بار به جبهه اعزام شد، همراه چهل نفر در تاریخ 21 خرداد 62 به مدت سه ماه به غرب کشور اعزام و در این مدت در عملیات‌های والفجر 2 و 3 شرکت کرد.


پس از چندی در سومین اعزام به جبهه، در تاریخ 14 خرداد 63 به جبهه جنوب رفت و از آنجا جهت شرکت در عملیات آزادسازی ارتفاعات کله‌قندی و پاسگاه دو راجیه، به منطقه غرب اعزام شد و به‌اتفاق سایر هم‌رزمانش با موفقیت کامل این عملیات را فاتحانه به انجام رساند.


چهارمین اعزام او بلافاصله بعدازاین عملیات به منطقه میمک بود، با وجود پایان مأموریت سه‌ماهه، قبل از شروع عملیات میمک، فرماندهان از او می‌خواهند که مدتی دیگر در جبهه بماند و در عملیات میمک نیز شرکت کند و حسین با اینکه سال تحصیلی فرا رسیده بود، در عملیات مذکور شرکت و به‌اتفاق دوستانش پیروزی و افتخار دیگری نصیب اسلام کرد. بالاخره در تاریخ 24 آبان 63 پس از اتمام عملیات از جبهه بازگشت.


دو ماه از سال تحصیلی گذشته بود و حسین علیرغم ملامت و سرزنش بعضی کج‌اندیشان و مغرضان، چنان با همت بلند و جدیت فراوان شروع به جبران دروس عقب‌مانده نمود که کلیه امتحانات ثلث اول را به نمرات بالا گذراند و موجب حیرت دوستان و معلمانش گردید.


پس از اتمام سال چهارم دبیرستان و شرکت در آزمون سراسری دانشگاه‌ها و تربیت‌معلم، در تاریخ 27 مرداد 64 برای پنجمین بار راهی منطقه جنگی شد، خبر قبولی در جبهه به او رسید، اما تصمیم گرفت برای کسب آمادگی بیشتر در جبهه بماند. او به اهمیت فوق‌العاده پزشک در جبهه و به‌خصوص در وقت حمله پی برده و ضربه‌ای که از جانب کمبود پزشک به نیروهای رزمنده وارد می‌شد را از نزدیک لمس کرده بود. لذا پس از بازگشت از جبهه در تاریخ اول آبان 65 به خاطر خدمت کیفی و بالاتر به انقلاب، تصمیم بسیار جدی به ادامه تحصیل و آن‌هم در رشته پزشکی گرفت و به‌طور تمام‌وقت و با تلاش بسیار به مطالعه پرداخت.


باید در رشته پزشکی قبول شوم تا مورد سرزنش مغرضان قرار نگیرم


شهید حسین دلخواه در این رابطه می‌گفت: «من باید در کنکور دانشگاه و حتماً در رشته پزشکی و با رتبه بسیار خوب قبول شوم، چراکه در غیر این صورت مورد سرزنش مغرضان و منافقان قرار می‌گیرم و این سرزنش تنها من نیست، سرزنش همه کسانی است که برای حفظ اسلام و انقلاب اسلامی از درس و کلاس می‌گذرند و پا به جبهه خون آتش می‌گذارند و سرانجام به تنبلی و بی‌عرضگی و فرار از درس متهم می‌شوند و مردودی من در کنکور، سرافکندگی انقلاب و دراز شدن زبان منافقان بر سر دانش آموزان مخلص جبهه است».


در آزمون سراسری سال 65 شرکت کرد. پس از شرکت در آزمون برای ششمین بار به‌سوی جبهه رفت. شرکت در عملیات متعدد روحیه‌ای قوی و نیرومند به او داده بود و در اوج ایثار و اخلاص تصمیم می‌گیرد به واحد اطلاعات و عملیات رفته و نقش مؤثری ایفا کند. پس از اتمام امتحان کنکور بلافاصله عازم منطقه جنوب شده و یک دوره آموزش غواصی را با موفقیت پشت سر نهاد. حسین پس از طی این دوره کامل غواصی در عملیات کربلای 4 و 5 در منطقه جنوب شرکت می‌کند.


رزمنده‌ایکه با اراده قوی در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد


در مهرماه 1365 نتایج آزمون سراسری دانشگاه‌ها اعلام و او با رتبه بسیار عالی در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شد. برای ثبت‌نام در موعد مقرر به تهران عزیمت کرد و پس از ثبت‌نام در دانشگاه بلافاصله برای هفتمین بار به‌سوی جبهه‌های جنوب رفت و پس از شرکت در عملیات کربلای 5 در تاریخ 15 بهمن 65 از واحد نظامی مربوط ترخیص گرفته و در اواخر بهمن‌ماه برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به تهران عزیمت کرد.


هنوز بیست روز از شروع تحصیل در دانشگاه نگذشته بود که حسین در تاریخ 25 اسفند همان سال برای هشتمین و آخرین بار پا به جبهه گذاشت و در عملیات کربلای 8 در تاریخ 18 فروردین 66 در منطقه شلمچه محور کانال ماهی به‌عنوان معاون گروه غواص خط‌شکن شرکت کرد.


در پیشاپیش گروه حرکت می‌کرد تا اینکه به نزدیک‌ترین نقطه به نیروها‌ی دشمن رسید و به خاطر ایجاد اطمینان و امنیت بیشتر برای افراد گروهش مقداری جلوتر به سمت سنگرهای دشمن پیشروی کرده و وارد کانال‌های دشمن شد و سرانجام در داخل کانال بر اثر انفجار نارنجک دشمن که به‌سوی او پرتاب شده بود، به شهادت رسید. پیکرش نیز تا سال‌ها گمنام ماند.


وصیت‌نامه شهید حسین دلخواه


بعد از حمد و ثنای پروردگار عالم و خالق جهان هستی و سلام و درود فراوان به محضر امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و درود به روان پاک شهدای بزرگ اسلام. اینجانب حسین دلخواه که با میل و اراده خود و با شناخت کامل چندین بار همراه دیگر رزمندگان در جبهه اسلام علیه کفر شرکت کرده و به مضمون آیه «انا لله و انا الیه راجعون» کاملاً آگاهم و همیشه آماده بودم در هر جا و هر لحظه‌ای که مقدر شده باشد جان ناقابل خود را در راه خدا بدهم و برای من بزرگ‌ترین افتخار و سربلندی و سعادت همین است که لیاقت شهادت نصیبم شده باشد؛ زیرا شهید تمام گناهانش بخشیده می‌شود و در جوار قرب الهی قرار می‌گیرد و جانش را خداوند در مقابل بهشت معاوضه می‌کند.


چند روز دیگر عملیات مهمی در پیش است. واحد ما در این عملیات شرکت خواهد کرد. بهترین لحظه‌های عمرم را می‌گذرانم و بسیار سعادتمندم که لباس پرافتخار سربازی اسلام را در سراپای خود می‌بینم خدایا تو را شکر می‌گویم که این‌همه افتخار نصیبم کردی، سنگرهای شلمچه برایم عالی‌ترین و زیباترین مکان‌ها و خاک‌ریزها پرگل در نظر من بهترین مناظر دنیا را دارد. هم‌سنگرانی که از مصاحبت آن‌ها لذت می‌برم و عطر دم آن‌ها بوی بهشت را برایم می‌آورد. بار خدایا تو را شکر عقل ناتوان و زبان الکن من توانایی سپاسگزاری تو را ندارد و خود می‌دانی و دانایی بر آنچه در ضمیر همه می‌گذرد «انه علیمٌ‌ بذات الصدور»


همه برادران، هم‌رزمان و هم‌سنگران جبهه‌ها و سنگر داران مدرسه و دبیرستان و دانشگاه و برادران دینی را سفارش می‌کنم به تقوا و امربه‌معروف و نهی از منکر و توجه هرچه بیشتر به دستورات رهبر انقلاب از کوچک‌ترین نکته در مسائل دفاع از اسلام نگذرید و از مادیات هر چه سریع‌تر بگذرید تا همیشه آسوده‌خاطر و فارغ‌البال باشید. از رفتار منافقانه و حرف‌های پوچ و بی‌اساس دین‌فروشان دنیادار، سخت بر حذر باشید. محبت دنیا سرچشمه همه انحراف‌ها و بدبختی‌ها است. نعمت‌های دنیا را که پروردگار برای ما آفریده است طبق دستورات اسلام مورد بهره‌برداری قرار دهید و هرگز مادیات و زرق‌وبرق دنیا را هدف خود ندانید .


برادران عزیزم را سفارش می‌کنم از درس و تحصیل غفلت نکنید. خواهران عزیزم را به تقوی و حفظ حجاب توصیه می‌کنم . پدر بزرگوارم و مادر دلسوز و با صبرم؛ اولاً از من راضی باشید که رضایت شما اولین شرط برای رسیدن به قرب الهی و شهادت در راه اوست. شما مرا بزرگ کرده‌اید و چه رنج‌ها که نکشیدید و من به شما مدیون هستم و خداوند اجر زحمات و فداکاری‌های شما را بدهد. پدر و مادر مهربانم اگر من به فوز عظیم شهادت نایل آمدم بدانید که زحمات شما در قبال تربیت فرزندتان موردقبول خداوند واقع شده است.


اگر جنازه‌ام را پیدا نکردید در روز قیامت روزی که تمام بندگان محشور می‌شوند به استقبال شما خواهند آمد. از خواندن قرآن و دعا غفلت نکنید. سرمایه بزرگ ما ایمان به خداوند و اتکال به قدرت لایزال اوست. از شما مردم غیور می‌خواهم که همیشه یاور امام و انقلاب باشید که شما پیروزید.


انتهای پیام/4126/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب