دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
21 خرداد 1398 - 11:18

استاد مهندسی شهر

تیرهایی که از اسلحه محمدعلی نجفی شلیک شد تشت رسوایی عملکرد اصلاح‌طلبان را خیلی پرسروصداتر از تصورشان بر زمین انداخته است.
کد خبر : 397395
124623.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه فرهیختگان در یادداشت روز خود نوشت: اول: تیرهایی که از اسلحه محمدعلی نجفی شلیک شد تشت رسوایی عملکرد اصلاح‌طلبان را خیلی پرسروصداتر از تصورشان بر زمین انداخته است. از این رو هریک از طیف‌های اصلاح‌طلب سعی دارند دامن خود را از این رسوایی پاک کنند یا حداقل سهم کمتری از این تیر‌گی بر کارنامه خود ثبت کنند. در همین راستا دبیرکل حزب کارگزاران از همان روز اولی که جنایت در ساختمان 2701 برج آرمیتای سعادت‌آباد رخ داد در اظهارنظرهای مختلف تیر پیکان انتقادها را به سمت دیگر دوستان اصلاح‌طلبش گرفت. کرباسچی اصرار دارد که بگوید آنها در کارگزاران، امروز نجفی را از همان روزهای سال 96 می‌دیدند و دیگر طیف‌های اصلاح‌طلب با انحصارطلبی، حرف‌ها‌یشان را نشنیده‌اند؛ حرف‌هایی که مستندات نهادهای امنیتی را هم ضمیمه داشته و درون خانواده اصلاحات گوش شنوایی برایش نبوده است. در مقابل طیف دیگر اصلاح‌طلبان -که بیشتر باید مشارکتی‌های سابق و اتحادملتی‌های امروزی خوانده شوند- اظهارات کارگزارانی‌ها را گزاف می‌خوانند و از طرف دیگر سعی دارند با نسبت دادن اتهامات مختلف به استاد مقتول سعادت‌آباد، نجفی را تطهیر کرده و انتخاب خود را برای گزینه شهرداری پایتخت، انتخابی بی‌اشتباه بخوانند.


آتش این رویه تا آنجا داغ شد که برخی چون محسن آرمین در این اوضاع بلبشو نیز سریال قهرمان‌سازی از نجفی را ادامه داده و مدعی شدند «شهرداری نجفی همان زمان مناسب (برای مدیریت و ورود میترا استاد به زندگی نجفی) بود تا نجفی بفهمد در کشوری زندگی می‌کند که شرط حضور موثر در عرصه‌های سیاسی و مدیریت چیزهای دیگری جز پاکدستی و توانمندی است!» البته ادعای امثال آرمین درون خانواده اصلاحات و در توصیف عملکردشان بی‌راه نیست. امروز اگرچه انتخاب نجفی به‌عنوان شهردار پایتخت میان اصلاح‌طلبان مخالفانی دارد که مدعی هستند از روز اول مخالف بودند ولی نکته قابل‌تامل رای قاطع به شهرداری نجفی است. حتی اگر از این بگذریم که در پس‌پرده و به‌دور از چشم مردم چه گذشته و سمت‌وسوی سهم‌خواهی‌های درون‌خانوادگی اصلاحات برای انتخاب شهردار به کدام سمت رفته بوده، 21 رای موافق یعنی همه اعضای شورا از رئیس محبوب کارگزارانی‌اش تا یاران تند اتحاد ملت و میانه‌هایی چون منتسبین به اعتماد ملی‌ و ندایی‌ها درنهایت محمدعلی نجفی را برای شهرداری مناسب دیدند. در این میان چه بر سر مردم می‌آید هم که لابد فدای سر جریان!


از این رو طیف‌های اصلاح‌طلبی که داعیه نقد درون‌خانوادگی دارند و می‌گویند امروز چوب انحصارطلبی برخی دیگر از طیف‌های اصلاح‌طلب را خوردیم که نسخه شهرداری نجفی را تجویز کردند، بهتر است پاسخگوی رای قاطع و بدون مخالف خود در جلسه غیرعلنی 19 مرداد و جلسه علنی و رسمی اول شهریور 96 شورای شهر باشند.


دوم: همان روزهایی که زمزمه‌های انتخاب نجفی برای کرسی مدیریت بهشت از پستوهای جلسات شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و هم‌اندیشی اعضای شورا به گوش می‌رسید، همزمان زمزمه‌های عدم‌تایید صلاحیتش هم به دلایل مختلف مطرح بود؛ آنقدر که محرز شده بود شهردار انتخابی اصلاح‌طلبان از سوی نهادهای مختلف با اما و اگرهای بسیاری مواجه است؛ اما و اگرهایی که این روزها امثال کرباسچی از آن به‌عنوان مستنداتی دقیق نام می‌برند. از طرف دیگر دعوا و ضرورت اعلام برائت از رسوایی نجفی تا آنجا رسیده که هریک سعی دارند پرده از عملکرد دیگری بردارند، از این رو کارگزارانی‌ها ابایی ندارند که بگویند گزارش و استعلام منفی نهادهای امنیتی درخصوص نجفی با فشار و پیگیری بزرگان اصلاحات نادیده گرفته شده است. در این میان پرسش قابل‌تامل این است که چه کسی در میان این لابی‌ها، منافع ملی را فدای منافع جریانی کرده است؟


برای پاسخ به این سوال باید بار دیگر اظهارات دبیرکل کارگزاران را مرور کرد؛ تماس و فشارهای پیاپی در بالاترین سطوح اصلاحات باعث شد به وزیر کشور دستور داده شود حکم شهرداری نجفی را امضا کند! اظهاراتی که نشان می‌دهد حتی وزارت کشور نیز مخالفت خود را با انتخاب محمدعلی نجفی به‌عنوان شهردار اعلام کرده بود. کرباسچی از طرف دیگر اشاره دارد این پافشاری‌ها باعث شد معاون اول رئیس‌جمهوری نیز مستندات را بررسی نکند؛ اظهاراتی که به بیانی دیگر با همین مضمون از طرف شکوری‌راد، دبیرکل اتحاد ملت هم گفته شد. شکوری‌راد هم تاکید دارد حکم شهرداری نجفی توسط جهانگیری تایید شده است.


از این رو ناگفته پیداست که پاسخ سوال مطرح‌شده کسی جز اسحاق جهانگیری نیست؛ کسی که پیش‌تر ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران را برعهده داشت. البته آقای معاون اول روحانی، صرفا وابسته به کارگزارانی‌ها نیست و در میان دیگر احزاب و چهره‌های اصلاح‌طلب جایگاه ویژه‌ای دارد تا آنجا که حتی گفته شد به توصیه رئیس دولت اصلاحات، در قالب کاندیدای پوششی در حمایت از روحانی وارد میدان رقابت انتخابات سال 96 شده است. بغض‌های جهانگیری در انتخابات را مردم ایران یادشان هست. بگذریم که ایفای نقش جهانگیری در آن روزها همچون هر درام دیگری امروز و با گذر زمان به کمدی تبدیل شده است. اصلاح‌طلبان البته صرفا برای رضایت روحانی، اسحاق‌شان را به او نبخشیدند و در این میان طمع انتخابات 1400 نیز چنین ضربه‌گیری را تجویز ‌کرد.  در این میان اصلاح‌طلبان با رنگ باختن علنی حنای عملکرد دولت، در مقاطع مختلف گاهی جهانگیری را خیلی دور و گاهی خیلی نزدیک به دولت توصیف کردند. در همین راستا گاهی سوءمدیریت‌ها را به کمرنگ‌شدن جایگاه آقای معاون اول نسبت می‌دهند و گاهی دیگر کلید حل مشکلات را به دست او می‌خوانند. از این رو به‌عنوان مثال در ماجرای تصمیم دلار 4200 تومانی کارگزارانی‌ها در ارگان رسمی خود لباس سوپرمن بر تن جهانگیری کرده و طیف‌های دیگر نیز از ورود اسحاق به میدان رفع مشکلات خبر دادند. چندی بعد هم که طبل ناکارآمدی این تصمیم صدایش درآمد، لباس سوپرمن را آویزان کردند و با نسبت دادن این تصمیم به دیگران، مجبور به اعتراف شدند که دلار جهانگیری عظیم‌ترین رانت تاریخ را رقم زده است. این رویه در رفتار آقای معاون اول دولت هم مشهود است؛ از این رو گاهی می‌گوید اختیار تغییر منشی خود را هم ندارد و گاهی خود را باز‌کننده گره FATF و آشفته‌بازار خودرو و... می‌خواند. بی‌شک این پارادوکس حمایت و برائت را استراتژی فرار از مسئولیت رقم زده است، غافل از اینکه مردم ایران یادشان هست.


منبع:فرهیختگان


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب