دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 خرداد 1398 - 08:20
اکبری دیزگاه در گفتگو با آنا:

قالب مناسب برای معرفی امام خمینی(ره) به نسل جدید داستان است

یک نویسنده گفت: از دهه 70 به بعد یک قالب دیگری برای روایت و معرفی امام(ره) شکل می‌گرفت که من یکی از مهم‌ترین این قالب‌ها را ادبیات داستانی می‌دانم.
کد خبر : 385439
file-1551202094-wm8tcmyhypz6.jpg

به گزارش خبرنگار ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، محبوبیت و عظمت شخصیت تاریخی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در عصر حاضر از ایشان چهره‌ای محبوب در سراسر عالم ساخته است. فاصله نسل جوان به لحاظ زمانی از ایشان روایت‌های بدیع و تازه در قالب‌های مختلف از زندگی این شخصیت تاریخی را برای ایرانیان و جهانیان اجتناب‌ناپذیر کرده است.


استفاده از قالب داستانی برای تبیین و انتقال بسیاری از حقایق تاریخی شیوه‌ای بسیار مطلوب و در عین حال کمتر توجه شده در این زمینه است. برای بررسی وضعیت ادبیات داستانی در پرداخت به ابعاد مختلف زندگی امام خمینی (ره) به سراغ نویسنده و رمان‌نویس جوان، ابراهیم اکبری دیزگاه رفتیم و گفتگویی در این رابطه انجام دادیم.


در ادامه گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با ابراهیم اکبری دیزگاه را درباره نسبت ادبیات داستانی و امام خمینی (ره) می‌‌خوانید.


آنا: وضعیت ادبیات داستانی در پرداختن به شخصیت امام خمینی (ره) را چطور ارزیابی می‌کنید؟


اکبری دیزگاه: اولاً طبیعی است همه کتاب‌های منتشرشده در این حوزه را نخوانده‌ام و درباره آثاری که خودم خوانده‌ام و مدتی دغدغه‌ام بود که بدانم چه اتفاقی افتاده، می‌توانم اظهارنظر کنم، یعنی حرف من به عنوان یک پژوهشگر نیست که نشسته باشد و دانه دانه کتاب‌ها را ورق زده باشد، سخن من نظر کسی است که از دور دارد رصد می‌کند. تصورم این است که وضعیت، وضعیت فقدان یک چهره محکم و متعالی از امام است به این معنی که اغلب روایت‌ها کلیشه‌ای، همایشی، تلویزیونی و رسمی و تک‌بعدی است.


می‌خواهم بگویم من در بین اهالی ادبیات که هم‌نوا با امام (ره) و انقلاب هستند، مخالف و معاند و ... که تکلیفشان مشخص است، حتی آنها هم تأمل جدی نکردند، به این چهره خیره نشدند. حالا به هر دلیلی این اتفاق نیفتاده که به این چهره خیره شوند و گزارش و روایت خودشان را از او ارائه دهد. همه با فاصله و با فیلتر بوده و حاصلش هم عرض کردم کلیشه‌ای، رسمی، تلویزیونی است.


آنا: کتاب‌های پیرامون امام (ره) زیاد است؛ ناشرانی‌ که تعداد زیادی کتاب در حوزه غیرداستانی درباره امام (ره) دارند، اما در ادبیات داستانی این را نداریم.


اکبری دیزگاه: من بخشی از کارم، کار غیرداستانی است، پژوهش‌های دینی هم هست، نه‌تنها در داستان بلکه در حوزه‌های دیگر کارها و تولیدات اغلب از این کاسه به آن کاسه است. یعنی یک نفر نیست که بنشیند یک مطالعه جدی بکند درباره عرفان امام (ره)، درباره رابطه عرفانش با سیاستش، رابطه سیاستش با زندگی‌اش، زندگی شخصی امام (ره). مثلاً آقای حمید روحانی کتابی نوشته، آن‌ها برمی‌دارند این مطالب را در یک کاسه دیگر می‌ریزند. کتاب مثلاً چاپ شده 100 جلد فلان، همه‌اش این جملات را از «صحیفه نور» برداشته‌اند، از این کاسه به آن کاسه کرده‌اند. هیچ جذابیت، تأمل و تفکری در آنها نیست.


آنا: ادبیات داستانی چه چیزهایی از زندگی امام (ره) را و چگونه می‌تواند روایت کند؟


اکبری دیزگاه: من فکر می‌کنم اولین مسئله این است که به این چهره باید خیره شویم و ادبیات می‌تواند به این چهره خیره شود. علی‌رغم اینکه می‌گویند درباره امام (ره) نمی‌شود نوشت ولی بیشتر کسانی که می‌نوشتند آدم‌های قوی نبودند. مثلاً کتاب «سه دیدار» نادر ابراهیمی را ببینید، با اینکه کار بدی نیست ولی ایشان جدای از کلیشه‌ای و رسمی بودن اسیر یک چیز دیگری هم شده و آن اغراق است. ما اصلاً درباره شخصیت امام (ره) نباید اغراق کنیم. آن‌قدر رفتارهایی از امام هست که نیازی به اغراق نیست، همان‌ها را روایت کنیم یا در همان‌ها بیندیشیم. ادبیات می‌تواند این کار را کند. ادبیات می‌تواند یک روایتی از امام (ره) ارائه بدهد که برای نسل ما هم جذاب باشد.


من خودم یکی دوتا کار در همان حوالی امام (ره) نوشتم. در دهه 50 و 60 می‌گذرد، البته کتابم چاپ نشده است. دهه 50 و 60 را نگاه کنید مردم چه نگاهی به امام (ره) دارند؟ امام (ره) را یک آدمی می‌دانند که قادر، قوی و قهار است که می‌تواند ظلم و طاغوت را بشکند. می‌تواند با قلدری مثل آمریکا مقابله کند و حاصل این قادر، قوی و قهار بودن در مقابل دشمن این است که انسان نجات پیدا بکند. این نگاه انسانی است که در دهه 50 و 60 زندگی می‌کند.


آنا: چگونگی پرداختن و به قول شما خیره شدن به چهره امام (ره) امروز چگونه باید باشد؟ این نگاه و توجه از طرف ادبیات داستانی چطور باید انجام شود؟


اکبری دیزگاه: اوایل انقلاب رسانه آن‌موقع با نوار، رادیو، تلویزیون و روزنامه می‌توانست این مسئله را پوشش دهد و امام (ره) را به مردم معرفی کند، ولی از دهه 70 به بعد باید یک قالب دیگری برای روایت امام (ره) شکل می‌گرفت. دیگر خاطره جواب نمی‌دهد. من آن قالب را رمان و فیلم می‌دانم که در این حوزه اتفاقی نیفتاده و همه فکر کردند که امام (ره) و صحیفه امام (ره) هست و همین کتاب‌ها را بخوانند کافی است. بنابراین ادبیات باید برگردد به روایت از امام (ره). یعنی رمان‌نویس و فیلم‌سازی که دغدغه انسان ایرانی را دارد و به نجات ایران فکر می‌کند، باید دوباره این چهره را بیاورد روبروی خودش بگذارد.


چون که این چهره ما را نجات داده و نجات خواهد داد. چون که ما به قدرت نیاز داریم، به اعتماد به نفس نیاز داریم، به اراده نیاز داریم. دوباره این اراده‌ها برگردد و ما مشکل خودمان را هم‌چنان که با شکستن طاغوت حل کردیم، با پیروز شدن در جنگ یا با مقابله با صدام حل کردیم، بتوانیم با مثلاً فساد هم حل کنیم، با زیستن سالم و موحدانه مسائل دیگرمان را هم حل کنیم. به نظر من ادبیات این کمک را می‌تواند بکند و این تابه‌حال ظاهراً ناموفق بوده است.


آنا: کتاب «الف لام خمینی» آخرین و البته مفصل‌ترین کتاب در رابطه با امام خمینی (ره) است نظرتان درباره این کتاب چیست؟


اکبری دیزگاه: فقط همین را بگویم که روی این کتاب کار کنید. تبلیغش کنید. این کتاب یکی از مهم‌ترین سیره‌نگاری‌ها در حوزه امام خمینی(ره) در طول این 40 سال است. به این معنا که می‌بینیم آقای بهبودی واقعاً زحمت کشیده است و این خیره شدن به چهره امام خمینی(ره) را با یک فاصله‌ای نگه داشته است. نه دچار اغراق شده، نه دچار مثلاً ولنگاری. بنابراین این یکی از ویژگی‌های این کتاب است.


دومین نکته‌ای که می‌خواهم درباره این کتاب بگویم و از این منظر وارد این کتاب بشوید و بخوانید و تحلیل کنید، این است که این کتاب از آن معدود آثاری است که رمان و تاریخ در این کتاب در یک جایی به هم می‌رسند. نویسنده در این کتاب یک طرح کلی دارد و رمان نمی‌نویسد ولی اندیشه رمان‌نویسانه دارد، که این خیلی به  جذاب شدن کار کمک کرده است و از این رهگذر است که این کتاب اثر قابل تأملی است که حقش ادا نشده است.


آنا: ادبیات داستانی، خلأ پرداختن به امام (ره) را چگونه می‌تواند پر کند؟


اکبری دیزگاه: دوباره برگردیم به اینکه خلأهایی که درباره ماجرای روایت امام خمینی(ره) هست، من چند خلأ می‌بینم. یکی از آن خلأها که عرض کردم کلیشه و رسمی بودن است. همه می‌گویند امام خمینی(ره) خیلی بزرگ بود، این را رمان‌نویس هم می‌گوید، رمان‌نویس باید بگوید چگونه بزرگ شد؟ این بزرگی یعنی چی؟ خب این را منبری‌ها هم می‌گویند، مجری تلویزیون هم می‌گویند، سخنرانان سیاسی هم می‌گویند، امام (ره) بزرگوار خیلی بزرگ بود، خب بود، ثمّ ماذا؟ رمان‌نویس باید به این مسائل بپردازد.


مسئله بعدی در مورد امام (ره) به نظر من خیلی خیلی بد است، آن تقلیل‌گرایی است و تحلیلی‌نگری در امام (ره) است. تقلیل‌گرایی و تحلیلی‌نگری یعنی اینکه شما امام (ره) را تقلیل بدهی، مثلاً 70 تا 80 سال زندگی را تقلیل بدهی به مثلاً پنج سال، 10 سال آخرش، این تقلیل است. یا مثلاً این وجوه مختلف عرفانی، فقهی، زیستی و خانوادگی امام (ره) را تقلیل بدهی فقط به بُعد سیاسی‌اش. اینها هم از آن خلأهایی است که مانع خمینی‌اندیشی می‌شود.


آنا: روایت‌های جالبی درباره کارها، معاشرت‌ها و ملاقات‌های عادی امام (ره) وجود دارد که مناسب داستان است این‌ها چطور می‌تواند به داستان‌نویس کمک کند؟


اکبری دیزگاه: روایت‌ها که امام (ره) را جذاب‌تر، شیرین‌تر، خودمانی‌تر و انسانی‌تر می‌کند مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است، حاصل تقلیل و تحلیل‌های شخصیت امام (ع) منجر می‌شود به اغراق و افراط. یک حرف‌های عجیب و غریبی درباره‌اش می‌زنند که در دکان هیچ عطاری پیدا نمی‌شود. مسئله بعدی این است که امام (ره) را وقتی از درون خانواده روایت می‌کنند، یک امام (ره) دیگری است. مثلاً خاطرات دختر ایشان که پارسال چاپ شد یا در خاطرات همسر ایشان مشاهده می‌کنیم اینها نگاه دیگری به امام (ره) دارند، برایم جالب است انگار با یک امام (ره) دیگر سروکار داریم. من تصورم این است که رمان‌نویس اینگونه موارد را که زیاد هم هست باید در روایتش بیاورد. در صورتی که آن‌قدر ایشان را ملکوتی کرده‌اند که دست هیچ‌کس نمی‌رسد.


آنا: آیا این داستان می‌تواند این خلأها را پر کند و یک روایت همه‌جانبه از امام (ره) ارائه بدهد؟


اکبری دیزگاه: مثلاً ابعاد عرفانی امام (ره) را ببینید. آقا این آدم خیلی خاص است. نماز شب‌هایش را فقط ببین که آقای بهبودی در «الف لام خمینی» خیلی قشنگ بعضی از اینها را درآورده و روایت کرده یا آن کتاب‌های عرفانی‌اش را ببینید. مثلاً درباره نماز، واقعاً برایش نماز مسئله است. من کمتر دیده‌ام در تاریخ معاصر برای یک نفر نماز این‌قدر مهم باشد. برای ماها که طلبه هستیم، آخوند هستیم یا مذهبی هستیم نماز یک کار عادی است، یک مناسک است ولی برای امام نماز خیلی مسئله مهم و خیلی برایش جدی است. نماز باید سرجایش باشد. نماز باید خیلی محکم باشد. نماز خواندن امام (ره) هنوز برای ما مسئله‌ای است که به آن خیره نشدیم، توجه نکردیم. درست است بالاخره یک آخوند باید نمازش را به‌موقع بخواند، همه می‌خوانند ولی اینکه این نماز شب یا این نماز برایت مهم‌تر باشد، بچه‌ات را چهار سال ندیدی، خب، اولین بار است که می‌بینی، می‌گویی آقا نمازم را بخوانم، بعد با هم صحبت کنیم. مثلاً همان نماز شب که حالا مستحب هم هست.


توصیه‌ام این است که کتاب نامه‌های عرفانی امام را ببینید. واقعاً خاص است. نامه‌هایش هفت هشت‌ تا بیشتر نیست. خب اینها را باید مورد توجه قرار داد، روایت کردن به درد جامعه ما می‌خورد. یا یک چیز دیگری من اخیراً از امام (ره) شنیدم، همین نظر امام (ره) درباره اخلاق، کتاب اخلاق، جنود عقل و جهل، پژوهشگران ما هم توجه ندارند، رمان‌نویس که هیچی! رمان‌نویس باید همه اینها را بخواند. و دیدگاه‌های خاصی که دارد به زندگی، به دنیا، به عالمی که در آن زندگی می‌کنیم و اصلی‌ترین مسئله‌اش که واقعاً در طول این 40 سال به آن توجه نشده و رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، خاطره‌نگار، منبری و هر کسی که شما تصور کنید، می‌تواند به آن بپردازد، مسئله قیامت‌اندیشی امام (ره) است. اینکه برایش آخرت مقدم است بر دنیا. و در یکی از نامه‌هایش هم همین چند روز پیش می‌خواندم، نامه‌هایش برای امروز نیست، برای سال 1317 است. آنجا می‌گوید که دعا کنید برای همدیگر که این دنیا به چشم ما بزرگ و شیرین نشود، ما برای یک جای دیگر هستیم و از اینجا باید عبور کنیم.


انتهای پیام/4028/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب