آنچه ظریف گفت و برخی تصمیم گرفتند که نفهمند!
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، اگر وزیر خارجه ایران بگوید: «ما هم اکنون- با امکان تجمیع مقاومت و دیپلماسی- در اوج قدرتیم.» این دقیقاً به چه معناست؟ اگر او بگوید: «در روابط بینالملل، منطقی نیست که هیچ کشوری را دوست و یاور مطلق خود بدانیم، اما رفتار چین و روسیه پس از خروج امریکا از برجام، با رفتار اروپا قابل مقایسه نیست، چون اروپا هیچ کاری نمیکند.» این را چگونه باید معنا کنیم؟ و باز اگر ظریف بگوید: «در نظرسنجی جدید دانشگاه مریلند، محبوبیت من به زیر ۵۰ درصد سقوط کرده است و محبوبیت قاسم سلیمانی از ۷۰ درصد به ۹۰ درصد ارتقا یافته است و این یعنی مردم ایران گزینه مقاومت را برگزیدهاند و از شرایط پیش آمده ناراضی نیستند و من ظریف نیز اگر در این نظرسنجی شرکت میکردم، بین خودم و سلیمانی به سلیمانی رأی میدادم.» این حرف وزیر خارجه ایران را چگونه باید بفهمیم و ارزیابی کنیم؟ اگر جناب ظریف بگوید: «ما حتی اگر امریکا خواست به برجام بازگردد، نباید بپذیریم و باید برای آن پیششرط بگذاریم و امریکا باید همه خسارتهای خروج از برجام را برای ما جبران کند.» چنین سخنی را چگونه باید هضم و بررسی کنیم؟ نیز اگر آقای دکتر بگوید: «معتقدم صلاح ما در این است که الان یک صدای واحد از کشور شنیده شود و این صدا همان نظر رهبری است که نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم.» وظیفه رسانهها و مردم و نخبگان در برابر این سخن چیست؟
چنین سخنانی را وزیر خارجه کشورمان در ضیافت افطار چهار شنبه شب اول خردادماه با مدیران و سردبیران روزنامهها بر زبان آورد و شبیه بعضی از این سخنان را در ماههای اخیر در گفتوگو با رسانههای خارجی نیز با صراحت بیان داشته است و البته در جلسه افطاری در آغاز سخن تأکید کرد که باکی از انتشار آنچه میگوید ندارد. اما نکته عجیب اینجاست که برخی حاضران در جلسه اساساً یا این سخنان را نفهمیدند یا نخواستند که بفهمند و یا فهمیدند و عصبانی شدند؛ لذا روی سخن این نوشته نه با ایشان که با مردم است، زیرا اگر کسی برای نفهمیدن چیزی، برنامه از قبل تنظیم شده داشته باشد، سخن گفتن با او باطل است.
اما چرا سخنان وزیرخارجه ایران به این سمت و سو رفت؟ پاسخ آن است که یکی از مدیران رسانهها مدعی شد انتخاب مردم این نیست، چون مردم در صف گوشت ایستادهاند و اوضاع خوبی ندارند و سپس نتیجه گرفت که پس مردم به دنبال مذاکرهاند!
در واقع صغری و کبرای استدلال این آقایان همیشه به همین سستی و بیمایگی است: مردم طرفدار مذاکرهاند؟ چرا؟ چون در صف گوشت ایستادهاند! حال اگر وزیر خارجه بگوید «اگر مردم طرفدار مذاکرهاند، چرا همچنان سلیمانی محبوب قلبهای آنان است»، بلافاصله یکی دیگر از ایشان پاسخ میدهد که «مردم به ما تلفن میزنند و چیز دیگری میگویند.» یعنی چنین فردی نظرسنجی علمی دانشگاه امریکایی را که اتفاقاً اصلیترین مرکز علمی مشورتدهنده به کاخ سفید است، نادیده میگیرد و به چند تلفنی که به او شده است- اگر راست بگوید- استناد میکند. جالب آنکه یکی دیگر از مدیران رسانههای اصلاحطلب که در کنار من در این جلسه نشسته بود، درباره همین فرد مدعی میگفت: تیراژ روزنامه این فرد فقط ۳۰۰ عدد است، اما در همه جلسات دولت با رسانهها دعوت میشود و در همه جا نیز به خود اجازه میدهد که حرف بزند!
مدیر یک روزنامه مدعی میشود که «روسیه و چین هم که مثل اروپا با برجام برخورد کردهاند.» ولی با توضیحات وزیر خارجه معلوم میشود که حرفهای این مدیر رسانهای از سر اطلاعات دقیق نیست، بلکه فقط بازنمایاننده روحیه فرنگدوستی و شرقستیزی اوست، هرچند اسم روزنامه خود را مثلاً «غرب» نگذاشته باشد!
سخن دیگر با کسانی است که معلوم نیست با کدام نیت و با کدام منشأ، به دوگانه ساختگی «ظریف-سلیمانی» دامن میزنند. معلوم است که در کشور ما این دوگانهسازی جز خسارت چیزی به بار نمیآورد و اتفاقاً بیشتر خارجیها و دنبالهروهای آنها چنین دوگانهای را پروار میکنند. سلیمانی به اعتراف عموم مردم با «جان» خود به میدان آمده است و هر کس که بخواهد با «نام» خود به میدان بیاید، البته با او و با مردم دوگانه و بلکه بیگانه است. با جان به میدان آمدن هم فقط یک تعبیرش آمادگی برای شهادت و تیر و ترکش و گلوله است، معنای عمیقتر آن گذشتن از هر نام و نشانی و با «عشق» به میدان آمدن است، در این صورت چه باک از درصد محبوبیتهای زمینی و نظرسنجیها و کمیتهای ناپایدار این جهانی. آقای دکتر ظریف اگرچه به آن نظرسنجی کذایی اشاره داشت، اما در همان جلسه تأکید کرد که «فعلاً هماهنگترین فرد کشور با سردار سلیمانی است و حتی قبل از آن جلسه با او در تماس بوده است.» و به همین خاطر معتقد بود که با این هماهنگی «ایران اکنون در اوج قدرت و درست شبیه زمانی است که صدام به عنوان متجاوز در جنگ شناخته شد.»
آقایان طرفدار «مذاکره تحت هر شرایطی» این روزها کمتر از برجام یادی میکنند. یک بار نشنیدهایم و در روزنامههایشان نخواندهایم که بگویند «برجام ما کو؟!» به نظر میرسد فشاری که این دسته از افراد به وزارت خارجه برای مذاکره وارد میکنند، خیلی بیشتر از فشار ترامپ و رفقای جنگطلب اوست. هرچند وزیر خارجه در اظهارات اخیر نشان داد که توجهش از ترامپ و رفقای داخلیاش کاملاً معطوف به «مردم و سمبلهای مقاومت» شده است.
منبع: جوان
انتهای پیام/4112/
انتهای پیام/