دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
همسر شهید علیمحمدی:

تروریسم بچه‌های من را از محبت پدرشان بی‌بهره کرد

همسر شهید مسعود علیمحمدی گفت: تروریسم بچه‌های من را از محبت پدرشان بی‌بهره کرد، وقتی با آن تروریست روبرو شدم تنها خفت و خواری او را دیدم.
کد خبر : 372938
636884261274455547_md (1).jpg

منصوره کرمی در گفتگو با خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا در ارتباط با روبرو شدن با تروریستی که شهید علیمحمدی را به‌شهادت رساند، گفت: من آن جلسه را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. حقیقتش من خودم از وزارت اطلاعات خواستم که برای من یک دیدار بگذارند تا آن تروریست را ببینم. یعنی برای خودم و در ذهن خودم برنامه‌ریزی کرده بودم، که تمام ناراحتی‌های خودم را که فقدان مسعود بزرگ‌ترین‌ آنها بود را بر سر این تروریست خالی کنم، چون بمبی که برای شهید کردن مسعود‌ من استفاده کرده بود داخلش پر از ساچمه بود و تمام بدن مسعود پر از ساچمه کرده بود.


همسر شهید علیمحمدی ادامه داد: من روزها و شب‌ها، مخصوصاً آن اوایل که حالم هم خیلی بد بود، خیلی به این موضوع فکر می‌کردم. یادم است که از وزارت اطلاعات که آمدند منزل ما، به آن‌ها گفتم دوست دارم هر وقت این تروریست‌ها را گرفتید، من دانه‌دانه جای آن ساچمه‌ها میخ بزنم توی سر آن تروریست، تا این‌که آن خبر خوشایند را برای من آوردند که یکی از آن‌ها را گرفته‌اند، بعد به وزارت اطلاعات گفتم؛ که من می‌خواهم او را ببینم. او را دیدم شاید باورتان نشود، من وقتی این پسر را دیدم، این‌قدر خوار و کوچک به چشم من آمد که گفتم؛ حیف این دست‌های من که مثلاً بخواهم توی گوش او بزنم یا بخواهم یک کاری با او کنم. این‌قدر بی‌ارزش بود که ارزش دست من بالاتر از او بود.


وی یادآور شد: به من گفتند حاج‌ خانم، اگر می‌خواهید دو تا توگوشی بزنید به این تروریست، گفتم؛ نه این آدم اصلاً خیلی بی‌ارزش است، اصلاً حیف این دست‌های من است که بخواهد به‌ صورت این تروریست بخورد. زمانی‌ که با او روبرو شدم جلسه‌ خیلی بدی بود. ولی خودم دوست داشتم که با این تروریست حرف بزنم، دلیلش را بفهمم، به چه دلیلی همسرم را ترور کردی. وقتی او را دیدم گفتم؛ همسر من نه نظامی بود، نه سیاسی بود، نه مدیر عالی‌رتبه‌ای بود، به قول خودش همیشه می‌گفت؛ من یک معلم هستم و خدا را شکر می‌کرد و می‌گفت؛ معلمی شغل انبیاست.


همسر شهید علیمحمدی تأکید کرد: مسعود من دلش به این خوش بود که یک نان حلال به خانه می‌آورد و همه باهم می‌خوریم و هیچ ضرر و زیان هم برای هیچ‌کس ندارد. او جز فایده چیز دیگری نداشت، برای بچه‌هایش پدری و دانشجویانش معلمی می‌کرد. به آن تروریست گفتم؛ برای چی؟! اصلاً همسرم را برای چه چیزی باید می‌کشتی؟ آن تروریست در پاسخم گفت؛ به من گفتند که وجود این فرد یعنی مسعود علی‌محمدی برای بشریت ضرر دارد. به او گفتم؛ همین‌ جوری بیایند هرکسی را به شما بگویند که وجودش برای بشریت ضرر دارد، راحت می‌زنید می‌کشید؟! این‌ قدر تو ساده‌ای؟!


وی یادآور شد: به آن تروریست گفتم؛ تو اصلاً دکتر علیمحمدی را می‌شناختی؟ از نزدیک او را دیده بودی؟ گفتم تو اصلاً محبت پدرت را چشیده‌ای که بچه‌های من را بی‌پدر کردی؟ گفتم؛ تو اصلاً درک می‌کنی که بچه‌های من دوست داشتند در شرایط سخت زندگی‌شان بابایشان در کنارشان باشد؟ تو می‌فهمی که همسر من چه پدر خوبی برای فرزندانش بود و چقدر بچه‌هایش را دوست داشت و بچه‌هایش چقدر او را دوست داشتند و تو آمده‌ای این‌ها را از محبت او محروم کردی! از آرزوهایی که یک‌عمر زحمت‌کشیده بود تا به آن آرزوها برسد. اما این تروریست خود‌فروخته چیزی برای گفتن نداشت،‌ جز ای‌نکه به من گفته‌اند دکتر مسعود علیمحمدی برای بشریت ضرر دارد و من با این تفکر او را ترور کردم.


گفتنی است؛ مجید جمالی‌فشی، تروریست خودفروخته‌ای که دکتر مسعود علیمحمدی را به‌شهادت رساند و علاوه بر خانواده شهید علیمحمدی، جامعه اسلامی ایران را از وجود این دانشمند هسته‌ای بی بهره کرد به‌سزای عمل خود رسید و منصوره کرمی همسر شهید علیمحمدی با شهادت همسرش رسالتی جدید را برای دفاع از حقوق قربانیان ترور برای خود قائل شد و اکنون به‌عنوان نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق قربانیان ترور صدای مظلومیت قربانیان ترور در ایران را به گوش مجامع جهانی می‌رساند.


انتهای پیام/4122/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب