سیلاب و خساراتی که بر جای گذاشت
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، قاسم شجاع؛ در حالیکه تنها یکی دو روز از شروع سال جدید گذشته بود به یکباره تمام بارشهایی که معمولاً باید در فصول سرد سال میبارید ابتدا قسمتهای شرقی مازندران و گلستان را درنوردید و سپس به ایستگاه آققلا و منطقه گمیشان رسید. بارش سیلآسا و نوع ساخت شهر به گونهای بود که در کوچه و خیابانهای آققلا ارتفاع آب به یک و نیم متر و در حیاط خانهها تا نزدیک به یک متر میرسید. کمی بعد بارش بیامان به همراه تگرگ و باران رگباری پنج دقیقهای شیراز و مسافرانش را زمینگیر کرد.
مسافران شهر حافظ و سعدی که برای دید و بازدید، دیدن مناظر فرهنگی و آثار تخت جمشید در حال وارد شدن به شهر بودند در ورودی شهر و در نزدیکی دروازه قرآن به جای استقبالی گرم، با سیلی از بارش و درپی آن جاری شدن سیلابی غیرقابل پیشبینی مواجه شدند.
سیلاب که بیشتر به علت تغییر مسیل آبهای سطحی توسط شهرداری در سالهای گذشته ایجاد شده بود، مردم و مسافرین را غافلگیر و خسارت جانی و مالی قابل توجهای از خود بر جای گذاشت. به قول یکی از دوستان، شیراز این بار وصل بیمثال دیگری از خود به نمایش گذاشته است.
تصاویر تلویزیونی درهم تنیده شدن ماشینهای سبک و سنگین و به زیر آب رفتن زن و مرد و کودک و کمک طلبیدنهای پیاپی و خراب شدن زندگی مردمان، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد.
خصوصاً مردم مناطق محروم خطه شمال و روستاییان و دامداران که همه داراییشان دام و زمینهایشان بود، همگی از بین رفته بود. روستایی که با خون و دل خوردن، گاو و گوسفند و زمین فراهم کرد و بدون اتکا به دولت و زد و بند و یا هر ترفند دیگری و فقط برای امرار معاش و حفظ آبرو، زندگی مختصری جمع کرده بود، نباید در گیرودار سیلاب و گرداب به امان خود رها شود. یا زن میانسال آققلایی که حیاط خانهاش پر شده بود از گل و لای و اشاره به جهیزیه دخترش میکرد که حالا در هالهای از گل و آب فرو رفته بود و افسوس می خورد...
بارشها اعم از برف و باران بعد از استانهای شمالی و شیراز بقیه نقاط مرکزی و غربی کشور را بینصیب نگذاشته و خسارات زیادی به زیرساختها وارد ساخته است.
حلقه اتصال کمک رسانی و کمک کردن از راه دور
در این وانفسا و خارج از جناح بندیهای بیهوده و مقصر جلوه دادن این و آن و گرهگشاییهای بعد از حوادث که معمولاً در کشور ما همه به فکر چاره میافتند.
بدون کمتر تأملی ذهن هر بینندهای را به این چند پرسش جلب می کند: اول اینکه چرا هیچ موقع و در حوادثی از این دست چند دستگی کمکها و مساعدتها به چشم میخورد و معلوم نیست حلقه اتصال گروههای امدادرسان دقیقاً کجاست؟ و یا مشخص نیست که اگر کمکهای مردمی و تصمیم بر وارد عمل شدن ضربتی بسیج، سپاه و ارتش نبود، ستاد بحران کشور که قاعدتاً اگر حوادث اینچنینی نباشد کار خاصی غیر از آمادهسازی نیروها ندارد، چقدر قادر به نظمدهی و امداد سریع و همه جانبه و بدون فوت وقت است.
تصور پای کار نبودن ارتش و سپاه با سرعتی مثالزدنی و فداکارانه برای حوادث روزها و سالهای اخیر و یا شاید هم ایام پربارش و حوادث روزهای آتی تن ما را میلرزاند که مثلاً اگر فقط قرار است به ستاد بحران دلخوش باشیم چقدر زمان لازم است تا اوضاع سامان یابد.
دوم: غیر از ستاد بحران که عملکردش به قول یکی از مسئولان چیزی در حدود صفر بوده است سفر نوروزی رئیس جمهور به قشم- آن هم در این ایام پر خوف و خطر و دردآور- دل همه را به درد آورده است. آقای روحانی به جای اینکه در این روزها همراه و همدل با مردم سیلزده باشد ترجیح داده تا از راه دور و با دستور دادن به وزیر کشور و استانداران و فرمانداران، اوضاع را کنترل کند. حتماً رفتن ریاست محترم قوه مجریه به مناطق سیلزده از آلام مردم میکاست و بر سرعت کمکها میافزود.
سوم: با وجود اینکه ایران جزو 10 کشور برتر بلاخیز دنیا و چهارمین کشور سیلخیز آسیاست بهتر نیست، کارگروهی تشکیل شود و نحوه امدادرسانی بدون برگزاری جشنواره و همایش و به شکلی اجرایی و عملیاتی و با اختیارات تام و با در اختیار داشتن امکانات و تجهیزات و با زیر نظر گرفتن و بسیج همه کمکهای انسانی و مالی و ... برای یکبار هم که شده این نقیصه در رویدادهایی مشابه، رفع شود؟
و اینکه آیا هواشناسی و اداره راهها و سایر ارگانهای مسئول، اطلاعرسانی بههنگام داشتهاند و آیا پس از اطلاعرسانی هم هشدارهای لازم داده شده بود و اگر قرار بود بارندگی در این حجم در شیراز بیاید و زمین و زمان را به هم بدوزد چرا مسئولان امر، مانع از ورود مسافرین بیشتر به این شهر نشده بودند.
چهارم: چرا در مناطق شمالی و بالادست، آب پشت سدها به مرور تخلیه و دریچهها بهموقع باز نشد. این جزء ابتداییترین وظایف اداره آب مناطق استانهای شمالی و ستادهای بحران و پشتیبانی آن دیار است که میتوانست به شکلی قابل توجه از شدت خسارات بکاهد.
سدهای متحرک و علائم هشداردهنده
آیا حریم رودخانه و فاصله آن با سازههای مسکونی چه در شهرها و چه در روستاها در مناطق نزدیک به رودخانهها بدون حفاظ و مسائل ایمنی لازم لحاظ شده بود؟
این در حالی است که کشورهای دیگر و حتی مناطقی از دنیا مثل شهر ونیز که غالباً با سیل و آب دست و پنجه نرم میکنند با روشهای نوینی چون موجشکن و سدهای متحرک سیلابها را به چالش کشیدند تا با این ابداعات از شهری که قرار بود سالها پیش زیر آب میرفت فرصتی فراهم شود تا بهجای زیر آب رفتن و خسارت دیدن، جزء توریستیترین شهرهای دنیا به شمار آید.
و در پایان علایم هشداردهندهای که در کشورهای مختلف به صورت بدیهیترین شکل و به صورت اپلیکیشن روی تلفنهای همراه نصب و شهروندان را چند لحظه قبل از وقوع حوادث طبیعی آگاه میکند در کجای ستاد بحران و ارگانهای امدادی جای دارد.
با این همه و با توجه به کمکهای خودجوش نهادهای مردمی و نظامی و اجرایی در حد توان و گسیل شدن مسئولین دستگاه های نظارتی برای بررسی موضوع و احتمالا برخورد مناسب با مسببان و مدیران سهل انگار که در تشدید وضعیت نقش داشتهاند تا مسئولان سایر دستگاهها برای بهبود در کمکرسانی و یا اقداماتی از این دست اگر چه دلگرم کننده به نظر میرسید ولیکن به علت پراکندگی در کمکها و منظم نبودن امور و سابقه دستگاههای اجرایی در عدم سرعت که نمونه آنرا میتوان در سر پل ذهاب مشاهده کرد که با وجود سرعت عمل سپاه پاسداران با کانکس اسکان موقت داده شدند و هنوز بعد از نزدیک یکسال از زلزله استان کرمانشاه مردم آن منطقه که تا دیروز درد بیخانمانی داشتهاند امروز درد سیل وارد شده به کانکسها، هم به آن افزوده شد.
همه ما امید داریم که دستگاههای اجرایی، سخنان رهبری (سرعت و جدیت در کمکرسانی) را سرلوحه کار خود قرار دهند تا از آلام مردم مصیبت دیده کاسته شود.
انتهای پیام/4122/4046/ن
انتهای پیام/