سرنوشت متفاوت انقلاب ایران با انقلابهای فرانسه، روسیه و چین
به گزارش خبرنگار حوزه امام و رهبری گروه سیاسی خبرگزاری آنا، برای تببین بهتر «بیانیه گام دوم انقلاب» که توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، خط به خط با این بیانیه به تببین و مصداقهای آن در امور سیاسی و تاریخی خواهیم پرداخت.
آیتالله خامنهای در ابتدای بیانیهگام دوم انقلاب اسلامی به موضوع انقلاب اسلامی و ماهیت ذاتی اشاره کردند. ایشان به ملتهایی که در جهان هستند، اشاره و مردمان کمی را مستحق ایجاد انقلاب اعلام میکنند.
رهبر انقلاب در این قسمت بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی فرمودند: «از میان همه ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند».
انقلاب فرانسه بهعنوان پدر انقلابهای جهان برای از بین بردن فئودالها و دیکتاتوری پادشاهان انجام شد، ولی کل عمر این انقلاب 10 سال همراه با دوران وحشت و رعب برخی از رادیکالها بود. اعدام با گیوتین از مصداقهای این انقلاب است.
از بزرگترین انقلابهای جهان در عصر معاصر میتوان به انقلاب چین، فرانسه، هندوستان، کوبا، روسیه و بهار عربی(یا بیداری اسلامی) اشاره کرد. تمام این انقلابها به روایت سندهای تاریخی دچار زوال، انحراف یا فروپاشی کامل شدهاند که به اختصار بخشی از آنها را معرفی خواهیم کرد.
انقلاب فرانسه در میان کنشگران و استادان برجسته علوم سیاسی بهعنوان پدر انقلابها معرفی میشود. این انقلاب سرآغاز عصری جدید در صحنه آزادیخواهی اروپا و حتی جهان بود. انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۹۹–۱۷۸۹) دورهای از دگرگونیهای اجتماعی سیاسی در تاریخ سیاسی فرانسه و اروپا به دست ملت فرانسه بود. این انقلاب، یکی از چند انقلاب مادر در طول تاریخ جهان است که پس از فراز و نشیبهای بسیار، منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دموکراتیکی فرانسه و ایجاد لائیسیته شد. عمر تمام این انقلاب با دوران وحشت حکومت روبسپیر مجموعاً 10 سال بود.
این انقلاب که به همت دهقانان و مردم عادی بر علیه دیکتاتوری پادشاه و پاپ رخ داد، آرمانهای بزرگی داشت. از جمله این شعائر آزادیخواهی و لغو امتیاز فئودالی بود. با این حال این تغییرات با آشفتگیهای خشونتآمیزی شامل اعدامها و سرکوبها در طی دوران حکمرانی وحشت و جنگهای انقلاب فرانسه همراه بود. وقایع بعدی که میشود آنها را به انقلاب فرانسه ربط داد شامل: جنگهای ناپلئونی و بازگرداندن رژیم سلطنتی و دو انقلاب دیگر که فرانسه امروزی را شکل داد است. ناپلئون توانست در کودتای 18 برومر، (9نوامبر) سال 1799 بهعنوان قدرت اول فرانسه به روی کار آمده و عمر انقلاب را پایان دهد.
انقلاب کارگری روسیه که برای از بین بردن دیکتاتوری و ستم پادشاهی تزار بود؛ بعد از لنین و ورود استالین به حکومت از مواضع اصلی خود فاصله گرفت و در نهایت بعد از 70 سال نابود شد.
دومین انقلاب بزرگ قرن که تأثیرات زیادی بر جوامع داشت، انقلاب کمونیستی روسیه بود. این انقلاب توسط بخشی از روشنفکران و بخش اعظم کارگران روسیه بر علیه حکومت تزاری انجام شد. این انقلاب در اکتبر 1919 رخ داد. روسیه از این زمان به بعد تغییر نام میدهد و شوروی به رهبری بلشویکها و لنین، با شعار صلح-نان-زمین بر سرکار میآید. در طول این انقلاب در شهرهای اصلی روسیه همانند مسکو و سن پترزبورگ رویدادهای تاریخی برجستهای رخ داد. انقلاب در مناطق روستایی و رعیتی نیز پا به پای مناطق شهری در حال پیشروی بود و دهقانان زمینها را تصرف کرده و در حال بازتوزیع آن در میان خود بودند. شعار اصلی این انقلاب برابری و مساوات بود، ولی بعدها به شکل بیرحمانهای این شعار عوض شد. دوران استالین بسیار برای این کشور تیره بود و همراه با اعدام چند میلیون نفر بود.
عمر حکومت شوروی که داعیه جهانی کردن سوسیالیسم در سراسر جهان را داشت، 70 سال بیشتر دوام نیاورد. با روی کارآمدن میخائیل گورباچف، حکومت شوروی که نتوانست وظیفههای سیاسی و اقتصادی سوسیالیسم را پیاده سازد و به یک کشور سوسیالیستی تبدیل شود، راه سقوط را در پیش گرفت. در این هفت دهه شوروی فقط در زمینه دفاعی توانست پیشرفت کند و بیش از 20 میلیون نفر از مردم این کشور گرسنگی را تحمل کردند. در نهایت سال 1991 شوروی آخرین حکومت کمونیستی خود را دید و سقوط کرد.
سومین انقلاب بزرگ معاصر که متأثر از کمونیست بود به انقلاب دهقانی مائو اختصاص دارد. مائوتسه تونگ، تئوریسین مارکسیسم، لنینیسم و سیاستمدار انقلابی کمونیست بود. وی جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک، رئیسجمهور وقت چین بنیان گذاشت.
انقلاب «پرولتاریا و دهقانی چین به رهبری «مائو» از همان ابتدا بر مدار اعدامهای زیاد انجام شد. در انقلاب فرهنگی چین میلیونها نفر کشته شدند و در آخر آرمانهای رهبر این انقلاب به دست فراموشی سپرده شد و رادیکایسم آن از بین رفت.
از نظر آنها پرولتاريا عظيمترين طبقه تاريخ بشری است، که از نظر ايدئولوژيک و سياسی، نيرومندترين طبقه انقلابی به شمار میآيد. کمونيستها چنين اذعان داشتند که در جامعه كهن، اين پرولتاريا بود كه از ظالمانهترين بهرهكشی و ددمنشانهترين ستمها رنج میبرد. این انقلاب با انحرافها و فسادهای زیادی روبهرو شد.
از اوایل 1950 مائو رهبری اصلی حزب شد و کنترل کمیسیون نظامی حزب را به عهده گرفت. با استقرار کامل نظام کمونیستی در چین مائو توانست خود را به عنوان رهبری بلامنازع در سراسر چین معرفی کند و شرایط را برای اجرای سیاستهای جاهطلبانهاش در عرصه جهانی فراهم کرده تا بعد از مرگ استالین به عنوان نماد کمونیسم در بین جهانیان معرفی شود.
رژیم مائو در سال 1958 با هدف تغییر سریع اقتصاد و صنعتی کردن چین طرح جهش بزرگ به پیش را مطرح کرد. بر اساس این طرح تمام زمینهای کشاورزی چین مصادره و به 26 هزار واحد اشتراکی تقسیم شدند. مائو در سال 1958 در دفاع از طرحش خطاب به کنگره حزب کمونیست چنین اظهار کرد: «شما نباید از مرگ انسانها در نتیجه خطمشی حزبی، بیمی به خود راه دهید بلکه باید به آن خوشامد بگویید».
او پیش از این هم در مسکو گفته بود ما خود را برای مرگ 300 میلیون نفر آماده کردهایم. مائو سرانجام در ۹ سپتامبر ۱۹۷۶ در سن ۸۲ سالگی چشم از جهان فروبست و چین از سیاستهای کمونیستی در زمینه اقتصاد فاصله گرفت و دیگر آن شعارها مطرح نیست.
انقلاب اسلامی ایران در این 40 سال اخیر با تمام تحریمها توانست در مقابل تحریم، تهدید و جنگ بایستد و از شعارهای انقلابی در بدنهای حاکمیت فاصله نگرفته است، ولی با آن آرمانها اختلاف جدی دارد.
انتهای پیام/4082/ن
انتهای پیام/