اصغر نوری: ادبیات امروز دیگر نویسنده بزرگ ندارد
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی خانه کتاب در این نشست که همراه با معرفی دو کتاب ترجمه شده از ادبیات فرانسه به نام «سال غریب» ترجمه راحله فاضلی و «تاجران» ترجمه ساناز فلاحفرد بود، اصغر نوری گفت: «ترجمه در ایران با زبان فرانسه شروع شده است. این موضوع به دورهای بازمی گردد که ایرانیها برای تحصیل به اروپا و به ویژه به فرانسه میرفتند. اولین کتابهایی هم که از فرانسه به فارسی ترجمه شد، نمایشنامههای مولیر بود. این نمایشنامهها اقتباس میشد و گاهی حتی نامهای شخصیتهای آنها هم تغییر میکرد.»
نوری از «مردم گریز» به عنوان اولین نمایشنامهای که از مولیر به فارسی ترجمه شد، نام برد و بیان کرد: «دوره طلایی ترجمه، دهه ۱۳۴۰ است که یک سری بنگاه چاپ و نشر در ایران به وجود آمد. در این دوره سوادآموزی، تحصیل در دانشگاه و روشنفکری در ایران جدی شد. بین چپهای آن دوره ایران هم کتاب خواندن و ترجمه خیلی جدی بود که این اتفاق به راه اندازی بنگاههای چاپ و نشر منجر شد. در آن زمان بیشتر آثار فرانسه ترجمه میشد چون آن موقع فرانسه، زبان بین المللی بود.»
این مترجم، از فرانسه و انگلستان به عنوان کشورهایی که پس از جنگ جهانی دوم سلطه خود را از دست دادند نام برد و درباره تغییر زبان بین المللی چنین توضیح داد: «پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا پیروز جنگ بود و کم کم زبان بین المللی از فرانسه به انگلیسی تغییر یافت. کم کم زبان انگلیسی و ایالات متحده آمریکا بر هنر و ادبیات دنیا احاطه پیدا کرد.»
مترجم رمان «دیروز» آگوتا کریستوف درباره تفاوتهای ادبیات فرانسه با ادبیات آمریکا نیز چنین توضیح داد: «ادبیات فرانسه معمولا با اندیشه و فلسفه گره خورده، ادبیات پیش از جنگ دنبال این بود که از طریق مدیومی به نام رمان یک اندیشه فلسفی را ادامه بدهد، اما ذائقه ادبیات پس از جنگ جهانی دوم عوض شد، ادبیات مدل آمریکایی، شبیه فیلم است و بیشتر به حادثه میپردازد تا درون آدمها.»
نوری ادامه داد: «جنایت و مکافات، به عنوان رمان بزرگ تاریخ ادبیات شناخته میشود. اگر حادثههای آن را کنار هم بگذارید، این رمان بیشتر از ۵۰ صفحه نمیشود. این رمان از درون آدمها حرف میزند. آثار «ژید»، «کامو»، «سارتر»، یا «پروست» هم چنین حالتی دارند. مثلا رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» پروست، دَوَرانی از خاطراتی است که در ذهن است.»
مترجم کتابهایی مانند «برهوت عشق» و «همسر اول» درباره کتابخوان بودن مردم فرانسه گفت: «روندی در اروپا طی شد که در آن کتاب به زندگی مردم راه یافت. ما در ایران پیش از چاپخانه، سینما داشتیم. در کشورهای اروپایی مردم با سرگرمیهایی مانند کتاب و تئاتر آشنا بودند. آنها ۲ قرن با کتاب عجین بودند و بعد با سینما آشنا شدند، به همین دلیل هم در اروپا کتاب و تئاتر، جزو فرهنگ مردم است، اما در ایران مردم ابتدا با سینما و کافه رفتن آشنا شدند و بعد با کتاب خواندن.»
نوری ادامه داد: «از دهه ۲۰ که چاپخانهها فعال شدند تا امروز همین روند ادامه دارد. کتابهایی که چاپ میشود، برای اهل اندیشه است و مردم عادی با کتاب خواندن به عنوان کاری که جزو زندگی به شمار میرود، سر و کار ندارند، اما در اروپا مردم بجز اینکه در اتوبوس و مترو کتاب میخوانند، در خانه هم کتابخانههایی کوچک دارند.»
باید توقعمان را از ادبیات پایین بیاوریم
نوری که از سال ۱۳۷۶ در زمینه ادبیات فرانسه، معرفی نویسندگان جدید فرانسه و برنامه ریزی برای ترجمه آثاری که میتوانند از فرانسه به فارسی ترجمه شوند، فعالیت میکند، از محمد قاضی، رضا سیدحسینی و مهدی سحابی به عنوان افرادی که گنجینهای از ادبیات فرانسه را به فارسی ترجمه کردهاند، نام برد و گفت: «برخی از این افراد اعتقاد داشتند که ادبیات معاصر فرانسه، نویسنده بزرگی ندارد. آنها با این طرز فکر، کلاسیکهای ترجمه نشده و جا مانده را ترجمه کردند.»
وی افزود: «من در هر سفر به فرانسه تعداد زیادی کتاب با خودم میآورم. نظر من این است که ادبیات معاصر فرانسه، نویسندههایی هم تراز و هم قواره نویسندههای معاصر زبانهای دیگر دارد، اما چون آثار آنها به فارسی ترجمه نشده، خیال میکنیم ادبیات امروز فرانسه نویسنده بزرگ ندارد. البته ادبیات امروز دیگر نویسنده بزرگ ندارد.»
وی همچنین گفت: «قبلا گاهی رمان، آگاهی میداد، اما حالا با رسانههای مجازی اطلاعات سریع منتقل میشود و دنیا منتظر نمیماند که رمان به او آگاهی بدهد. پس دنیا اجازه بروز نویسندههایی مثل پروست، داستایووسکی و شیلر را نمیدهد. باید توقعمان را از ادبیات پایین بیاوریم. اگر در فرانسه نویسنده بزرگ نداریم، در زبانهای دیگر هم نداریم.»
«ژیرو» از قابلیت زبان استفاده میکند
در ادامه این نشست راحله فاضلی، مترجم رمان «سال غریب» سخنان خود را با پرداختن به رمان خود آغاز کرد و گفت: «لورا، قهرمان رمان سال غریب یک دختر ۱۷ ساله است که من را جذب خودش کرد. من در این داستان با او به آلمان رفتم، سفر خوبی با هم داشتیم. کاملا با او ارتباط برقرار کردم. در ترجمه باید بتوانیم با داستان و شخصیتهای آن ارتباط برقرار کنیم تا حس به مخاطب منتقل شود. فکر میکنم این اتفاق در داستان سال غریب رخ داده است.»
فاضلی درباره شخصیت لورا در رمان «سال غریب» بیان کرد: «در اروپا در یک مقطع رسم بر این بود که یک نوجوان تصمیم میگرفت به کشورهای دیگر سفر کند تا زبان یاد بگیرد. این افراد معمولا با خانوادهای زندگی و در نقش پرستار بچه به آنها کمک میکردند. لورا هم چنین چیزی را تجربه میکند.»
وی ادامه داد: «لورا در اولین برخوردش با خانواده آلمانی، با چالشی مواجه است. او همچنین با چالش زبان هم درگیر است.»
مترجم رمان «سال غریب» از «زبان» به عنوان عنصری که در این کتاب اهمیت دارد نام برد و گفت: «بریژیت ژیرو به زبان آلمانی هم آشنا است. این موضوع در روایت داستان تاثیر گذاشته است. او از قابلیت زبان استفاده میکند تا داستان را نقل کند.»
فاضلی همچنین بیان کرد: «ژیرو در این کتاب از موسیقی استفاده میکند. وقتی لورا ماجراهای خود را روایت میکند برای موقعیتهای مختلف، آلبومهای مختلف موسیقی را گوش میدهد که ساده انتخاب نشدهاند. این موسیقیها مربوط به دخترهایی همسن لورا است که در مرحله گذار از نوجوانی به جوانی قرار دارند.»
وی افزود: «لورا در این داستان از ۲ کتاب مهم نام میبرد. «نبرد من» یکی از این کتاب هاست. لورا در شرایطی این کتاب را میخواند که خواندن این کتاب در آلمان ممنوع است. این اتفاق، طغیانگری نسل لورا و مواجهه آنها را با نسل پیش از خود روایت میکند.»
مترجم کتاب «رستم جان و آفتاب خان» درباره «بریژیت ژیرو» نیز بیان کرد: «اطلاعات درباره ژیرو کم است. او روزنامه نگار بوده. معمولا نویسندگانی که روزنامه نگار بودهاند، این روزنامه نگار بودن بر داستانهای آنها تاثیر مثبت میگذارد. همچنین آشنایی او با زبان آلمانی بر روند نگارش داستان تاثیر دارد.»
فاضلی ادامه داد: «شاید ظاهر ماجرای «سال غریب» این باشد که چون لورا برادرش را از دست داده، در حال سوگواری برای او است. حس میکنم لورا، نمادی از آدمهایی است که به واسطه جنگ، هر کدام چیزی را از دست دادهاند.»
«ژیرو» رمانهایی زنانه مینویسد
اصغر نوری نیز درباره بریژیت ژیرو نویسنده رمان «سال غریب» چنین گفت: «در اولین برخوردم با ژیرو با نویسندهای مواجه شدم که انگار اثرش را صیقل داده. او با زبانی خشک و جملاتی کوتاه، داستان خود را بیان میکند. این نوع نثر را قبلا در آثار «آگوتا کریستوف» دیده بودم.»
نوری افزود: «فرانسویها میگویند او زبانی دقیق، درست و باحیا دارد. ژیرو، نویسندهای است که همیشه فاصلهها را حفظ میکند، ولی تصویری که او ارائه میدهد، این قدر درست و دقیق است که نمیتوانیم درباره آن اشتباه کنیم.»
وی در ادامه سخنانش درباره ویژگیهای ژیرو گفت: «منتقدها میگویند او انگار با هر کتابش بخشی از خود را روایت میکند. در اکثر کارهای او شخصیت اصلی، زن است که شباهت زیادی به او دارد.»
مترجم کتاب «همسر اول» درباره سایر ویژگیهای این نویسنده فرانسوی توضیح داد: «زبان، وجود و تنهایی، عناصر داستانهای او هستند. شخصیتهای داستانهای ژیرو تنها هستند و حالتی تبعیدی دارند. ورود لورا به آلمان انگار یک تبعید خودخواسته است. شخصیتهای داستانهای ژیرو به خاطر کارهایی که کردهاند، خود را مجازات میکنند. همه اینها باعث میشود ژیرو نویسنده مطرح فرانسه باشد. یکی دیگر از ویژگیهای او زنانه بودن آثار اوست. ژیرو، رمانهای زنانهای مینویسد که در دام فمنیسم نمیافتند.»
نوری درباره نمایشنامه «تاجران» ترجمه ساناز فلاح فرد هم که در این جلسه حضور نداشت اینگونه توضیح داد: «پومرا یکی از بهترین نمایشنامه نویسها و کارگردانهای معاصر فرانسه است که جوایز متعددی هم گرفته است.»
این مترجم درباره ویژگیهای نمایشنامه «تاجران» نیز گفت: «در این اثر، یک سری دیالوگ وجود دارد بدون اینکه گوینده آنها مشخص باشد. این کار، به ظاهر یک تک گویی است، اما با دقت بیشتر متوجه میشوید که تک گویی نیست.»
وی از پومرا به عنوان نسل تازهای از نمایشنامه نویسان معاصر فرانسه که جزو بهترینهای نسل تازه فرانسه است، نام برد و ادامه داد: «وقتی «تاجران» را بخوانید، با یک نمایشنامه عجیب و جذاب مواجه میشوید. عجیب از این نظر که با نمایشنامههایی که تاکنون خواندهاید، متفاوت است.»
انتهای پیام/