شهیدی که با روضه حضرت رقیه(س) آسمانی شد
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از نوید شاهد بنیاد شهید و امور ایثارگران، شهید جلیل خادمی در تیر ماه 1356 در روستای امیرحاجیلو فسا دیده به جهان گشود. او را جلیل نامیدند تا با همان معنای پر محتوای نامش عالیقدر و رفیع رشد کند. دوران کودکی را در روستای محل تولدش با بازیها و سرگرمیهای خاص خود و درس و مشق دبستان گذراند. بعد از آن به همراه خانواده به فسا عزیمت کرد.
دوران دبیرستان را به پایان نرسانده، مشتاق خدمت در نهاد سپاه پاسداران شد. در سال 1374 در آستانه 18 سالگی با گذراندن یک دوره آموزشی در پادگان شهید حبیباللهی اهواز به پاسداران وطن پیوست. جلیل پس از طی دورههای آموزشی در پادگان خاتمالانبیاء(ص) تهران و توپخانه موشکی 56 یونس(ع) سروستان، در گردان جندالله بهعنوان فرمانده قبضه مشغول خدمت شد و در سال 76 ازدواج کرد.
زهرا رستمی همسر شهید جلیل خادمی 18 سال با او زندگی کرده است. او از ابتدای زندگی با تفکرات و عقاید شهید آشنا و مأنوس شد. همسر شهید جلیل خادمی از آن دوران چنین گفت: جلیل صدای دلنشینی داشت. با صدای زیبایش قرآن تلاوت میکرد و فرزندانمان نیز به خواندن قرآن تشویق میشدند.
علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه(س) داشت، به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راهاندازی کرد. این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک که هر هفته همه گرد هم میآمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم. این امر موجب میشد که صله رحم نیز انجام شود.
همسر شهید خادمی در ادامه بیان کرد: یکی از قوانینی که جلیل گذاشته بود این بود که بههیچ عنوان هیئت تشریفاتی نشود و تمام مراسم باید ساده و بیریا اجرا شود. حتی گاهی میگفت یک استکان چای برای پذیرایی کفایت میکند. پس از مدتی با اصرارم جلیل در هیئت خانوادگی نیز مداحی کرد.
وی یادآور شد: یکی از همرزمانش میگفت؛ یک شب پس از نماز و مغرب و عشاء دلمان هوای زیارت عاشورا کرد. آن روز عملیات موفقیتآمیزی داشتیم. همه گرد هم بودیم و آماده خواندن زیارت عاشورا، که یکی از بچهها گفت؛ جلیل صدای خوبی دارد؛ بگذارید جلیل بخواند. او شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا، با نوای زیبایش همه را دگرگون کرد. جلیل مداحی را از هیئت فاطمیه آغاز کرد و حاجت قلبیاش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد.
همسر شهید اظهار کرد: 17 آبان 94، شب من در آشپزخانه مشغول آماده کردن شام و جلیل محو نوشتن متنی در دفترش بود که حتی صدای گریه فاطمه را نشنید. چند بار صدایش زدم. نگاهی به من کرد؛ دفتر را زمین گذاشت و به سراغ فاطمه رفت. بعد از شهادتش متوجه شدم که وصیت نامهاش را مینوشت. همان شب به مسجد رفت زیارت عاشورا خواند و برگشت، ساکش را پیچید و آماده رفتن شد.
وی در ادامه گفت: به فرودگاه شیراز رسیدیم؛ ساک را روی زمین گذاشت، فاطمه در بغلم بود، نگذاشت به خاطر بچه پیاده شوم؛ گفت هوا سرد است، همان جا خداحافظی کردم. من از داخل ماشین مات و مبهوت قدمهای جلیل بودم. ساکی که روی زمین میکشید و نسیم پاییزی که کت او را تکان میداد. آن لحظه در ذهنم ثبت شد. کاش آن روز دوباره تکرار میشد تا در لحظه خداحافظی یک دل سیر او را نگاه میکردم.
همسر شهید خادمی در پایان سخنانش گفت: سامراء که رفت زنگ زد؛ گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه(س) را فراموش نکن؛ گفت همان روز به سامراء میروم و از آنجا نائبالزیاره همه هستم و تماس میگیرم. شهید جلیل در 24 آبان سال 94 روز شهادت حضرت رقیه(س) آسمانی شد، همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه میریختیم، جلیل در سامراء در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام علیالنقی (ع) به شهادت رسید. نمیدانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم میشود.
انتهای پیام/4100/ 4122/ن
انتهای پیام/