مبارزه آبان جذابیت «روزهای نارنجی»
به گزارش خبرنگار حوزه سینمای گروه فرهنگ و هنر آنا، روزهای نارنجی از آن دسته فیلم اولیهای ارزشمند است که از آن لذت میبریم، فیلمی که از حیث ساختار و محتوی، حرفهای مهمی برای گفتن دارد و باید فیلمسازش را جدی گرفت.
«روزهای نارنجی»، با بازی زیبای هدیه تهرانی، بازیگری که نگاهش بیشتر از کلامش بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد، در نقش آبان زن ۴۵ سالهای است که واسطه استخدام زنان کارگر فصلی برای چیدن میوهها است و در محیطی مردانه، با همه نامردیها و کارشکنیها رقابت میکند و همسرش مجید (علی مصفا) در کنار او مردی تنبل و منفعل است و با خیانتش درحال گذاشتن نقطه پایان به زندگی زناشوییش میباشد ولی هدیه تهرانی به زیبایی و باخونسردی ذاتی خود راه این خیانت را میبندد و در سکوت خود جنگی برای بقای زندگی با همسرش و اثبات موقعیت خود دارد که در این جنگ سرد پیروز میشود و باعث تحولی بزرگ در همسرش شده و زندگی زناشوییش را نجات می دهد.
در یک شرایط معیشتی سخت این مبارزه آبان است که جذابیت «روزهای نارنجی» را بیشترمیکند.
فیلمنامه روزهای نارنجی مسیرش را نرم نرمک به میان ذهن بیننده باز میکند، کاراکترهایش را به او معرفی میکند و با پرداختی واقعگرایانه نسبت به همه شخصیتهای فیلم، برزخی شبیه به دنیای واقعی میسازد؛ دنیایی که شخصیتهای فرعی زنانی که برای آبان کار میکنند و هرکدام داستانها و خرده روایتهای خود را همراهشان به قصه اصلی میآورند، برای بیننده مهم میشوند و واقعیت زندگی زنان سختکوش و کارگران روزمزد را به زیبایی به تصویرمی کشد.
در بحبوحه تلاش برای معاش این زنان سختکوش و رقابت آبان وکاظم در اواسط فیلم متوجه میشویم که آبان قبلاً خودش هم کارگر بوده است و برای کاظم کار میکرده است، احتمالاً کاظم به او علاقهمند بوده است اما ازدواج آبان با یک جوان تهرانی، کاظم را با او دشمن میکند آبان در زمانی که باردار بوده، کارگر کاظم شده و هنگام چیدن میوه، از نردبان سقوط میکند و بچهاش را از دست میدهد و تلخی مدامی را با خود یدک میکشد، برای دخترانی که برایش کار میکنند مادری میکند تا خلأ درونش را پر کند، از کاظم کینهای قدیمی بر دل دارد و چهره خسته و درد کشیدهاش، نشان میدهد چه راه سختی را طی نموده است.
آبان، با هیچکدام از زنانی که برایش کار میکنند تفاوت ندارد، درست مثل خود آنهاست، آبان مثل همه این زنها، جوانیاش را پای درختهای میوه گذاشته، با دستهایی که اکنون زمخت شده میوه چیده و پای همین درختها زندگیاش را ازدستداده است و حالا پای همین درختها، برای خودش و زندگیاش میجنگند، یک جنگ مشترک.
لاهوتی در مقام کارگردان هم خوب ظاهر شده است. هر چند سکوتهای طولانی و دوربین روی دست و تصاویر لرزان در قسمتهای زیادی از فیلم بار روایی ندارند ولی زیبایی نماهایی که صورت سرد و استخوانی آبان را بدون هیچ آرایش و بزک و دوزکی به نمایش میگذارند ناخودآگاه بیننده را وادار به ستایش این کاراکتر میکند و تلاش تحسینبرانگیز او به بار مینشیند و پایان زیبایی برای بیننده رقم میزند که راضی از سالن سینما بیرون بیاید.
پینوشت مهم برای این اثر این است که نظر دقیق و قطعی، مستلزم دست کم دو بار دیدن هر اثر است. این نکتهها فقط واکنش پس از دیدن فیلمها در جشنواره است. نقد درست بماند برای زمان اکران و دیده شدن درست.
* عضو انجمن منتقدان سینمای ایران
انتهای پیام/4072/4046/
انتهای پیام/