دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 بهمن 1393 - 15:07
میرمحمود موسوی:

دستگاه‌های دیگر در کار وزارت خارجه دخالت نکنند/ فشار بر ایران دلیل اصلی کاهش قیمت نفت است

کارشناس عالی وزارت امور خارجه کشورمان با بیان اینکه کار بر روی بازسازی روابط دو کشور امری سخت، تدریجی و درازمدت است اظهار امیدواری کرد که با اقدامات برنامه‌ریزی شده دستگاه دیپلماسی کشور بتوان شاهد بهبود روابط میان ایران و عربستان بود.
کد خبر : 3561

به‌گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، «میرمحمود موسوی» کارشناس عالی وزارت امور خارجه کشورمان در گفت‌وگو با خبرنگار آنا به آسیب‌شناسی روابط ایران و عربستان پرداخت و با بیان اینکه سردی روابط میان دو کشور که در دولت گذشته کلید زده شد، همچنان ادامه یافته است، گفت: ما در زمان آقای «خاتمی» رابطه خوب و مطلوبی با سعودی‌ها داشتیم که آن رابطه خوب و مطلوب در سالیانی ساخته شده بود و یک‌شبه به دست نیامده بود.


9 ماه است که ریاض در تهران سفیر ندارد. گفته شده است که «عبدالرحمن بن‌غرمان‌ شهری» سفیر سابق ریاض در تهران به پروتکل کشورش پایبند نبوده است و علت اصلی برکناری وی، بوسیدن پیشانی آیت‌الله «هاشمی رفسنجانی» است. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟


هر کشوری آداب و رسوم خود را دارد و اینگونه حرکات معنا و مفهوم خودش را رقم می‌زند. قطعا قصد ما پرداختن به حرکتی فیزیکی که «عبدالرحمن بن‌غرمان‌ شهری» انجام داده بود نیست بلکه باید به دنبال عوامل زمینه‌ساز این موضوع باشیم. من تصور می‌کنم که مطلب جدی‌تری پشت این ماجرا است.


یعنی این موضوع، تنها «بهانه»ای برای اهدافی دیگر است‌؟


حتما بهانه است. باتوجه به میزان تخریب روابط دو کشور در دولت گذشته باید گفت که متأسفانه دولت یازدهم هم نتوانسته است آن‌چنان که باید این رابطه نامطلوب را ترمیم کند. لذا اینها جلوه‌هایی بیرونی دارد که گاهی اوقات در ادبیات، برخی اقدامات دوجانبه، موضوعات سیاسی و اقتصادی نشان داده می‌شود. جدی‌ترین آن در حال حاضر موضوع کاهش قیمت نفت است که یکی از عوامل آن، اختلافات میان ایران و عربستان یا مواضع عربستان نسبت به ایران و روسیه می‌باشد. البته باید گفت که رابطه دو کشور ایران و عربستان به عنوان دو کشور قدرتمند جهان اسلام رابطه مطلوبی نیست و علت این نامطلوب بودن هم به اشتباهات سیاسی دولت گذشته برمی‌گردد.


علت اصلی اینکه دولت قبل نتوانست رابطه مسالمت‌آمیزی را شکل دهد، چیست؟


دلیل اصلی این بود که به توصیه‌های کارشناسی وزارت‌ امورخارجه هیچ توجهی نکردند و حتی آن‌ها را از صحنه مشورت کنار گذاشتند. مهمترین اقدام اشتباه آن زمان این بود که سفیر وقت ما را از عربستان بازگرداند. این محصول اشتباهات گذشته دولت نهم و دهم بود. دولت تدبیر و امید باید با هدف تغییر آن مواضع حرکت جدی داشته باشد البته شکی نیست که زمان خواهد برد.


در واقع، برداشت این است که بوسیدن پیشانی آیت‌الله «هاشمی رفسنجانی» نمی‌تواند علت اصلی باشد. تلخی کلی روابط، علت اصلی است. حتی می‌تواند بهانه‌های دیگری هم درمیان باشد ولی به اینها نباید خیلی بها داد. همان‌طور که گفتید 9 ماه است که ریاض سفیری در تهران ندارد، اگر علت بوسیدن بود، ماه بعد باید عربستان سفیر دیگری را معرفی می‌کرد، پس چرا معرفی نکرد؟ نمی‌تواند آن علت باشد، موضوع چیز دیگری است.


به نظر شما چرا گره روابط ایران و عربستان در دولت یازدهم نیز باز نشده است؟


با توجه به مدت زیادی که در وزارت ‌امورخارجه مشغول به کار هستم، باید بگویم کار ساختمان روابط میان دو کشور کاری سخت، تدریجی و درازمدت است. درباره ایران و عربستان هم تا پیش از دو دولت آقای «احمدی‌نژاد»، یعنی در زمان آقای «خاتمی» ما رابطه خوب و مطلوبی داشتیم که آن رابطه خوب و مطلوب در سالیانی ساخته شده بود و یک‌شبه به دست نیامده بود. بنابراین ما یک طرف ماجرا هستیم. سازندگی در روابط دو کشور که زمان‌بر و تدریجی است اما آیا تخریب هم به همین شکل هست؟ خیر، رابطه دو کشور را می‌شود یک‌شبه خراب کرد. متأسفانه این اتفاق در طول 8 سال افتاد. اگر ما خواستار رابطه‌ای خوب با عربستان هستیم حتما باید برای آن برنامه‌ای داشته باشیم و همه به آن مقید باشند. البته در چارچوب باید این برنامه را عملی کرد.


یکی از مشکلاتی که ما در کشورمان داریم این است که همه دستگاه‌ها خودشان بر خودشان واجب می‌دانند که در حوزه سیاست خارجی صحبت کنند مقام‌های دینی، اقتصادی، فرهنگی همه در حوزه دیپلماسی اظهارنظر می‌کنند در حالی‌که این موضوع به طور یقین سم است. آیا شما می‌پسندید و مناسب می‌دانید که آقای «محمد جواد ظریف» به عنوان وزیر امورخارجه بیاید درباره قطر توپ‌های شلیکی وزارت دفاع که مربوط به وزارت دفاع و صنایع می‌باشد اظهارنظر کند؟ قطعا چنین چیزی اتفاق مضحکی خواهد بود. اما شما مشاهده می‌کنید در هر مطلب جزئی همه جور دستگاهی می‌آیند وارد می‌شوند و اظهارنظر می‌کنند. در نمازها و مراسم عبادی این موضوع مطرح می‌شود، در شعارها گنجانده می‌شود، بدون اینکه نظر وزارت امورخارجه در آن لحاظ شود. در همه دنیا عکس این موضوع رخ می‌هد. ممکن است دستگاه‌های مختلفی در عمل حرفی بزنند، اما حتما پیش از آن، این دستگاه دیپلماسی است که این کار را تعیین می‌کند. این‌طور نیست که دستگاه‌ها کار خودشان را بکنند، حرف خودشان را بزنند، بعد وزارت‌ امورخارجه موظف باشد به دنبال رفع و رجوع قضیه و رفع مشکلات باشد. هیچ جا چنین کاری را نمی‌کند. این اتفاق در دنیا نادر است و این هم عوارضی دارد به دلیل اینکه وزارت‌ امورخارجه برای تخصص و تبحرش متوجه است که سایر دستگاه‌های دیپلماتیک در دنیا حتی به واژه‌ای که شما انتخاب می‌کنید، اهمیت می‌دهند و عکس‌العمل نشان می‌دهند.


وزارت امورخارجه، آخرین اطلاعات را درباره روابط کشورها دارد و به دلیل مأموریتش، آشنایی بهتری با ابزار کاری خود دارد. اما متأسفانه در کشور ما افرادی که مأموریت‌های دیگری دارند، به کرّات در موضوع دیپلماسی حرفی می‌زنند و دوباره صحنه را ترک می‌کنند.


در دولت یازدهم شاهدیم که هنوز زمینه‌های تفاهم میان ایران و عربستان فراهم نشده است زیرا تلخی روابط به دنبال مواضع و اشتباهات دولت قبلی هنوز ترمیم نشده است و نیاز به زمان دارد. هنوز خیلی از دستگاه‌ها و افراد خودشان را موظف نمی‌دانند که به این نکاتی که عرض کردم توجه و در چارچوب سیاست‌های حوزه دیپلماسی عمل کنند. شما هر روزه مطالبی را می‌توانید در روزنامه‌ها پیدا کنید که بدون هماهنگی قبلی به این روابط لطمه می‌زنند و تحریک می‌کنند.


نکته بعدی به سیاست‌های کلان منطقه‌ای مربوط می‌شود. سیاستگذاری کلان منطقه‌ای در حال حاضر خیلی روشن نیست که ما می‌خواهیم با همسایگان چه کنیم؟ تمایل داریم که نزدیک بشویم، آیا این کفایت می‌کند؟ احتیاج به طراحی و بررسی مشکلات و موانع دارد، آیا این کار صورت گرفته است؟ من اعتقاد دارم که به نحو لازم صورت نگرفته است. در حال حاضر وضعیت جغرافیای سیاسی منطقه از منظر تحلیلگران غیرایرانی به نحوی ترسیم می‌شود که نوعی تقابل میان ایران و عربستان است.


دولت در این زمینه چه اقداماتی می‌تواند انجام دهد؟


طبعا دولت باید راه‌هایی را پیدا و بررسی کند که چگونه از این دوقطبی‌گری و تقابل خارج شود. دولت باید بپردازد به این موضوع که علت چنین صف‌بندی چیست؟ در تحلیل‌های رسانه‌های عربستان و همچنین ترکیه و سایر کشورهای عربی، این هراس مشاهده می‌شود که ایران به دنبال گسترش حوزه نفوذ شیعه است. این مقوله در پیوند با دولت‌های عراق، در حمایت از بشار اسد و در تجلیل و حمایت از حزب‌الله تعریف می‌شود و این باعث نگرانی آن‌هاست.


ما برای زدودن این افکار، باید طرح و برنامه داشته باشیم و در این مسیر گام برداریم. فضایی که این قطب‌بندی را ایجاد می‌کند در بهترین حالت، «رقابت» است ولی همیشه در حالت رقابت هم نمی‌ماند و به دشمنی می‌کشد.


مطلبی را می‌خواندم به‌نقل از یکی از ائمه جمعه (اگر اشتباه نکنم) که آنچه در پاریس اتفاق افتاد طراحی خود دولت فرانسه بود. این مطلب جای سؤال دارد که آیا بر اساس تحقیق این مطلب گفته شده است؟ اگر این تحقیق است چرا این را اعلام نمی‌کنند که همه دنیا بدانند که فرانسه چنین جنایتی مرتکب شده است. آیا انجام چنین جنایتی به وسیله دولت فرانسه با عقل و منطق منطبق است؟ بنابراین به ذهن می‌آید که این مطلب بدون تحقیق گفته شده است. نظیر این را درباره منطقه هم داریم. وزارت‌ امورخارجه به دنبال بهبود رابطه اقداماتی می‌کند و قدم‌هایی را گام به گام برمی‌دارد ولی در همین زمان یک سخنرانی، یک اعلام موضع صورت می‌گیرد که آن اقداماتی که برداشته شده است را تخریب می‌کند.


تاکنون دعوت‌هایی به وسیله طرف عربستانی برای سفر آیت‌الله «هاشمی رفسنجانی»، «حسن روحانی» و «محمد جواد ظریف» وجود داشته است که اقدامی صورت نگرفته است. تأثیر این موضوع را در روابط دوجانبه چگونه ارزیابی می‌کنید؟


قطعا یکی از مشکلات این است. به دلیل اینکه همه چیز در دولت و وزارت‌ امورخارجه نیست. حاکمیت بیش از دولت است.


حتی اگر چشم‌مان را بر این موضوع ببندیم دنیا تحلیلش بر این است. چیزی که موجب نگرانی آنهاست این نیست که دستگاه دیپلماسی در حال حاضر فعال است، بلکه تحلیل آن‌ها این است که دستگاه‌های دیگری در آنجا فعال هستند. بنابراین اگر دولت تصمیم بگیرد و وزارت‌ امورخارجه هم در این راستا بخواهد عمل بکند، طرف خارجی پیش خودش تحلیل می‌کند آیا مشی تمام حاکمیت ایران این است؟


اینجا است که مقداری زمان به عقب می‌افتد. اینجا است که احتیاط به کار می‌آید تا شواهد لازم را پیدا کنند که مجموعه حاکمیت ایران خواستار رابطه خوب است.


تحلیل شما از کاهش قیمت نفت چیست؟


به نظر من، در حال حاضر سخت است بخواهیم به جواب قطعی درباره این موضوع دست یابیم. ولی این موضوع را می‌توان بیان کرد که عربستان از قدرت گرفتن شیعه در منطقه نگران است و با توجه به مجموعه تحریم‌ها و فشارهایی که علیه ایران است، می‌توان گفت آن‌ها می‌خواهند با پایین آمدن قیمت نفت فشار مضاعفی را برای تضعیف ایران ایجاد کنند.


موضوع دیگر که می‌شود بیان کرد، ورود نفت «شیل» به بازار، تهدیدی برای عربستان در زمینه‌های اقتصادی است. همچنین پایین آمدن قیمت نفت می‌تواند به این موضوع کمک کند که نفت «شیل» کمتر وارد بازار شود یا متوقف شود و کماکان عربستان مدیریت سنتی خود را حفظ کند.


نکته سوم این است که با ورود نفت «شیل» به بازار، عرضه بیش از تقاضاست. من به این عامل سوم خیلی اتکا نمی‌کنم چون اعتقاد دارم که در گذشته در چنین وضعیتی قرار گرفتیم اما همسویی و هماهنگی اعضای اوپک و هم شمولیت عربستان و ایران توانستند با پایین آوردن سقف تولید، تا حدودی بازار را مدیریت کنند.


چشم‌انداز وضعیت قیمت نفت را چطور ارزیابی می‌کنید؟


ببیند همه متوجه هستند که از پایین آمدن قیمت نفت ضرر می‌کنند اما اقدامی برای هماهنگی و همسویی برای پایین آوردن تولید مشاهده نمی‌شود.


چقدر اعتقاد دارید که عربستان، سیاست‌های آمریکا را دنبال و پیاده‌سازی می‌کند و بر این اساس، چقدر عامل دومی که بیان کردید (ورود نفت «شیل» به بازار) را مؤثر می‌دانید؟


من مقداری با این فرضیه که عربستان سیاست‌های آمریکا را پیاده می‌کند مشکل دارم و اعتقادی هم ندارم. ممکن است در بعضی موارد همسویی داشته باشند ولی نمی‌توانیم این تعبیر را به کار ببریم که عربستان، سیاست آمریکا را پیاده می‌کند.


همانطوری که ایران درباره داعش عملیاتی را در عراق انجام می‌دهد آیا ما می‌توانیم بگوییم سیاست‌های آمریکا را در آنجا پیاده می‌کند؟ خیر ایران، عربستان و آمریکا برای منافع خودشان اقدام می‌کنند.


اما در ارتباط با نکته‌ای که بیان کردید، ورود نفت آمریکا به بازار از طریق تولید نفت «شیل»، این به ترتیبی در گام‌های اولیه، از نظر اقتصادی و در گام‌های بعدی، از نظر سیاسی، عربستان را تهدید می‌کند.


به این لحاظ که نقش و سهم عربستان در دنیا کاهش می‌یابد. توجه داشته باشید که اقتدار عربستان به قوت انرژی است. بنابراین از طریق انرژی، قیمت‌های انرژی، تولید انرژی و ارتباطاتی که با کشورهای دیگر ایجاد می‌کند، منافع سیاسی خودش را تعریف می‌کند، لذا نسبت به هرگونه تغییر و تحولی در بازار انرژی حساسیتش بیشتر از دیگران است و ورود عاملی همچون نفت «شیل» به بازار، به طور عمده به وسیله آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر خوشایند مقام‌های عربستان نبوده است، نیست و نخواهد بود. لذا در تنظیم سیاست‌های خارجی خود به ویژه در حوزه اقتصاد و سیاسی به طور حتم عربستان جدی عمل خواهد کرد. در این زمینه من تصور می‌کنم که اصلا عبارت‌هایی نظیر اینکه عربستان بخواهد تبعیت از آمریکا بکند، جایی ندارد. عربستان برای منافع خودش اقدام می‌کند.


با توجه به تغییر شاه عربستان، آیا شاهد تغییرات در سیاست‌های داخلی و خارجی عربستان خواهیم بود؟


با توجه به ساختار سنتی حکومت در عربستان، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که نباید تغییری در سیاست‌های عربستان رخ بدهد و پادشاه جدید در همان مسیر شاه پیشین حرکت خواهد کرد. من فکر می‌کنم، حتما تغییراتی در سیاست‌های داخلی و خارجی ان کشور خواهد بود. هرچند که زود است اندازه و ابعاد و حوزه‌های تغییر را از هم‌اکنون به درستی شناسایی کنیم. اما تغییر مقام پادشاه به دنبال خود تغییر در برخی مقامات درجه یک و درجات پایین‌تر خواهد داشت.


ورود برخی چهره‌های جدید و ارتقای برخی دیگر حتما آثاری خواهد داشت. باید توجه داشته باشیم که در حوزه اقتصاد عربستان با موضوع مهم و جهانی نفت روبه‌رو است که بازیگران این حوزه در ابعاد جهانی عمل می‌کنند و تأثیرگذار هستند. در حوزه موضوعات منطقه‌ای نیز اوضاع، بحرانی است. وضع نابسامان یمن برای عربستان بسیار مهم است، موضوعات عراق، بحرین، سوریه و مصر نیز برای این کشور از اهمیت خاصی برخوردار است. نمی‌توان پذیرفت که با این همه مشکلات و امور حیاتی، افراد در پست‌های جدید فقط از سیاست‌های گذشته پیروی کنند. ایده‌های جدید و سیاست‌های متفاوت مطرح خواهد بود.


در ارتباط با ایران نیز آیا می‌توان انتظار تغییراتی در سیاست‌های عربستان داشت؟


بستگی به رفتار ایران دارد. اگر دولت ایران بتواند با برنامه‌ای مشخص به دنبال فرصتی باشد که زمینه‌های رقابت را کاهش دهد واگر به دنبال راهبرد همگرایی منطقه‌ای باشد، می‌توان از فرصت استفاده کرد و روابط را بازسازی کرد. البته من به این مطلب که چنین اراده‌ای برای همگرایی باشد بسیار تردید دارم.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب