فوران؛ رمانی تاریخی با بوی نفت
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، تاریخ اقتصاد معاصر ایران بیش از هر مفهومی، با واژهای سه حرفی یعنی «نفت» همراه شده است. این منبع خدادادی را طلای سیاه نامیدهاند و البته بسیاری از مورخان و صاحبنظران به درستی از آن بهعنوان بلای سیاه نیز یاد میکنند. عنصری که از اواخر قرن نوزدهم در سیاست و روابط خارجی و به تدریج فرهنگ و جامعه ایران تأثیر قابل ملاحظهای گذاشت.
یکی از بخشهایی که در حاشیه کشف، بهرهبرداری و ایجاد تأسیسات نفتی در ایران و در یک روند چند ده ساله شکل گرفته است، خلق آثار ادبی بهویژه داستان و رمان در این حوزه است. روندی که به ویژه از سالهای دهه 30 و با جریان ملی شدن صنعت نفت که توجهات ملی و بینالمللی را به مناطق نفت خیز جلب کرد، شتاب گرفت و در نیم قرن اخیر با فراز و فرود اما همچنان مداوم به کار خود ادامه میدهد.
تولید ادبیات داستانی به موازات تولیدات علمی و پژوهشی در موضوع نفت، بیشتر توسط نویسندگانی دنبال شد که خود یا بومی مناطق نفتخیز بودند و یا تجربه کار و زندگی در این شهرها را داشتند.
قباد آذرآيين یکی از این چهرههاست. این داستاننویس، پژوهشگر و منتقد ادبی هفتاد ساله، متولد شهر مسجد سلیمان است؛ اولین شهر خاورمیانه که در سال1908 شاهد آغاز عملیات استخراج نفت بود و تاریخ و زیست مردمانش در طول این 110 سال نیز تا حد زیادی با نفت گره خورده است.
نخستین داستان کوتاه آذرآیین در سال 1345 با عنوان باران منتشر شد. پس از آن هم به نگارش داستان کوتاه به ویژه برای مخاطبان ادامه داد و پس از انقلاب نیز بیشتر بهعنوان منتقد با نشریات ادبی کار میکرد. اولین اثر وی در قالب مجموعه داستان با عنوان «حضور» در سال 1379 منتشر شد و یک سال بعد از آن مجموعه داستان «شراره بلند» از وی به چاپ رسید.
مجموعه داستان «هجوم آفتاب» یکی دیگر از داستانهای آذرآیین است که نامزد جايزه ادبی جلال آلاحمد در سال 1388 شد. ضمن این که برای این کتاب جايزه كتاب فصل را نیز از آن خود کرد.
آذرآیین بهعنوان نویسندهای از خطه جنوب، همواره عناصر مرتبط با شیوه زندگی و آداب و رسوم آن مناطق را در آثار خود منعکس کرده است. بهویژه مسجدسلیمان و جریان استخراج نفت یکی از بن مایههای رمانها و داستانهای کوتاه این نویسنده محسوب میشود. «فوران» عنوان رمان جدید وی است که به تازگی راهی بازار نشر شده است.
فوران، یک رمان تاریخی است که فراز و نشیب زندگی سه نسل از یک خانواده اهل مسجدسلیمان را در ارتباط با موضوع نفت روایت میکند.
داستان از زمان استخراج اولین چاه نفت ایران و خاورمیانه در مسجدسلیمان در اوایل قرن بیستم آغاز شده و تا امروز ادامه می یابد. حوادثی که با توجه به آشنایی کامل آذرآیین با مناسبات اجتماعی و فرهنگی مردمان آن دیار و تأثیر حضور و بروز نفت به عنوان مؤلفهای مهم در این مناسبات، جذاب و خواندنی از کار در آمد است.
آذرآیین رمان «فوران» را در دو بخش اصلی تدوین کرده است. این دو بخش خود شامل فصلهایی هستند که هر یک به نام یکی از اعضای خانوادهای که داستانشان روایت میشود نامیده شدهاند.
در بخشی از این کتاب که در معرفی پشت جلد آن آمده است میخوانیم: کنیز دوقلوهایش را خوابانده بود جلوی تیغ لودر اداره منازل شرکت نفت، خودش هم دراز کشیده بود کنارشان. به راننده لودر گفته بود: اول از روی نعش من و بچههام رد بشو. بعد برو اتاقِ خراب کن.
راننده لودر گفته بود:به زبون خوش بت میگم خانم، جلدی بچههاتِ از سر راه وردار بذار ما به کارمون برسیم.
اتاق، پاکش تپه گچی بود. انگار از زور خستگی سر گذاشته بود روی زانوی تپه. دیوار پشتیاش تپه بود. سه دیوار دیگرش کج و کوله و عجولانه تا زیر سقف رفته بود بالا. اگر لودر اداره منازل یک روز دیرتر میآمد، کنیز سقف اتاق را زده بود و بچههاش را برده بود آن تو. دیگر تحمل زخم زبان و منت خواهر بیوه شوهرش را نداشت... «چن دفه بهت بگم خانم، ئی بچهها را از جلو چشم من دور کن. ئی قد خون به دلم نکن.»
کنیز رو به راننده لودر گفته بود: خب، کارتِ بکن آقا، چرا معطلی؟ فقط شرطش اینه که اول از سر نعش من و بچههام رد بشی.
نشر هیلا رمان فوران نوشته قباد آذر آیین را در ۲۸۸ صفحه و با قیمت ۲۵ هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.
انتهای پیام/4072/4104/ن
انتهای پیام/