بدون نشاط هنر جامعه به پویایی دست نمییابد
به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، نمایش «عشق ثگی» جدال انسان با حافظه و تمنای فراموشی آن گذشتهای است که شوربختانه امروز را مبدل به خاطر میکند. در این اثر آدمها نسبت عشق و نفرت با حیوانات برقرار میکنند چرا که آنها در حال ابدی منجمد میشوند و جز در اکنونیت نمیزیند. وقتی سگی به احتمال گربهای را مثله میکند خیلی زود فراموش میکند ولی آدمی این توان را ندارد.
چرا آدمی فراموشی را میطلبد و آنرا میطلبد چرا که زندگی آنی نیست که باید باشد، حادثهای آن دیگری را غیب کرده است و تو حتی با غیاب آنچه از او به یادگار مانده به دیار فراموشی نمیتواند تبعید کنید. تعلق عاطفی به حیوانات در حقیقت نوعی تسلیم شدن به امکانی فراموش کردن است. دست آخر وقتی سگ به انسان مبدل میشود شیفتهوار کتاب میخواند نمیتواند نرود چون با دانستن و بیشتر دانستن رابطه با آن دیگری در مفهوم عاشقانهاش غیر میشود و تنها امکان باقی مانده استحاله به حیوان شدن است
این اثر واماندگی نسلی را واتاب میدهد که امکان فاعلیت را از دست دادهاند و خود را در کوچه بن بست در دام به دامافتادگی گرفتار میبینند و هیچ گریزگاهی به سمت نور و روشنایی نمیبینند. میشود با پیشنهاد اثر مخالف بود، ولی نمیتوان از نگاه پاتولوژیک به آن خودداری کرد. حتی ناتمامی و ریتم آشفته متن و اجرا از رویکردی خون و جان میگیرد که شاکله نمایش را میسازد.
تهیهکنندگی اثر را مسعود ساکتاف بر شانه گرفته است و پیشاپیش میداند از نظر مادی احتمال شکستش وجود دارد ولی میخواهد به جوانان پراستعداد فرصت دهد، اما چرا این اقدام نمیتواند به متن رسوخ کند چون در حیاط انتظار تماشاخانه تیوال که نمایش هر شب ساعت نه در آن به تماشاست خواسته و ناخواسته از اهالی تئاتر شنیدم سختگیری نسبت نسبت به هنر نمایش وسعت یافته و همه با بیم و امید به هنری میاندیشند که در ذات خود راوی هستی شناسانه از امکانات و بی امکانی بشر برای زیستن است و این سختگیری جز آن که این روایت را نه امروز برای مدتها تلخ و افسرده کند حاصلی دیگر ندارد و در حالی که بدون نشاط هنر جامعه به پویایی دست نمییابد که راه رستگاری و سعادت از آن میگذرد.
امیدوارم بروید این نمایش را ببیند تا با چشمانداز نسل جوان که بسیار گوش شنوا دارند آشنا شوید.
انتهای پیام/4046/ 4122/
انتهای پیام/