طبق فرموده رهبری،بیان قصههای انقلاب برای کودکان را وظیفه میدانم
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیونی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، عذرا وکیلی از گویندگان و تهیهکنندگان شناختهشده برنامههای رادیویی است. برنامههای خاطرهسازی همچون «سلام کوچولو»، «شب به خیر کوچولو» و «قصههای شب» از جمله کارهای وی محسوب میشود. او کارش را در رادیو از سال ۱۳۴۵ با برنامه کودک شروع کرد. روندی که همچنان نیز ادامه دارد.
به بهانه چهلمین سال انقلاب اسلامی، خبرنگار آنا با عذرا وکیلی گفتگویی داشته است که در ادامه از نظر میگذرد:
تجربه انقلاب و جنگ در کارهای رادیویی برای کودکان
۴۸ سال است که در رادیو فقط برای بچهها کار میکنم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میدانستم که باید شکل کارم را عوض کنم. بههرحال انقلابی در کشور رخ داده بود و بچهها شاهد مسائلی در خانه یا خیابانها بودند و باید ذهن اینها روشن میشد که چرا این مسائل اتفاق افتاده است.
پس از رویدادهای انقلاب باید به آنها آرامش میدادیم و نسبت به آگاهشان میکردیم. این که چرا انقلاب شد و به چه دلیل بزرگترها انقلابی عمل میکنند. دوران جنگ از راه رسید. خانههای مردم عزیز شهرهای مختلف کشورمان در تیررس بمباران هواپیماها و حملههای موشکی دشمن بعثی بود و کودکان معصوم ایران نیز در این خانهها بودند. از آنجا که من در رادیو ایران کار میکردم و صدایم در همه نقاط ایران شنیده میشد، رادیو مسئولیت بسیار سنگینی داشت و به ویژه من در کار کودک وظیفه داشتم به بچهها آرامش ببخشم.
رادیو، مرهم زخمهای موشکباران
وقتی موشکهای دشمن به تهران و شهرهای بزرگ هم رسید. حتی در مقطعی خواستم برنامه سلام کوچولو را تعطیل کنم چون در همان زمان وقتی که من در محل کارم بودم و بچههای من در خانه تنها بودند، یک موشک به پشت خانه ما اصابت کرده و باعث وحشت آنها شده بود. فکر کردم که برنامه را مدتی تعطیل کنم تا جنگ فروکش کند و تهران آرامتر شود ولی وقتی که با مسئولان آن دوره رادیو مشورت کردم، گفتند که اگر شما نباشی و این برنامه با صدای شما اجرا نشود، شنونده متوجه میشود که یک اتفاقی افتاده و یک دگرگونی پیش آمده چون آن زمان مخاطب رادیو بیشتر از تلویزیون بود.
گفتم اشکالی ندارد، من بچههایم را میبرم یک شهر دیگر چون نمیتوانم آنها را در خانه تنها بگذارم ولی خودم میآیم اینجا و برنامه را تولید میکنم و همینطور هم شد. مجبور شدم برنامه را در پناهگاه تهیه کنم چون من تنها نبودم و بچههای مردم هم بودند که با من مشارکت داشتند. برای بچهها توضیح دادم که اگر صدای ما الان تغییر کرده و به گوش شما میرسد، آن صدای شفاف را ندارید، به خاطر اینکه به شما هم گفتهاند که جنگ است و خلاصه به زبان بچهها گفتم دشمن میخواهد بیاید خانههای ما را بگیرد و شماها را اذیت کند، وقتی که آژیر زده میشود شما باید در پناهگاه باشید ما هم در پناهگاه هستیم.به بچهها آموزش دادیم، به آنها گفتیم که نترسید، شجاع باشید، شما اگر همراه بزرگترها به پناهگاه بروید، هیچ اتفاقی برای شما نمیافتد.
ببینید این دوران، واقعاً سخت بود، زمانهای سخت و و پرمخاطبی را گذراندیم. یعنی اصلاً من خانوادههایی را بعد از این ماجرا دیدم که میگفتند در رادیو وقتی صدای شما پخش میشد بچه ما آرامش پیدا میکردند. یعنی فکر میکردند وقتی این برنامه پخش میشود همه چیز امن است؛ حالا هر چقدر هم که ما به بچهها میگفتیم قبول نمیکردند ولی وقتی شما میگفتید همه چیز را قبول میکردند.
اجرای محبتآمیز و صادقانه برای کودکان
در این ۴۰ سال دوران بعد از انقلاب خاطراتی را که گذراندم شامل بسیار دگرگونیها و لحظاتی بود که در آنها وظیفه میدانستم که با کودکان صادقانه صحبت کنم تا مرا باور کنند. یعنی آموزشهایی که ما دادیم بچهها با آرامش پذیرفتند. این را به شهادت پدر و مادرهایی میگویم که آنموقع بچههایشان و حتی خودشان شنونده این برنامه بودند.
جنگ تمام شد و آرامش و نشاط به کشورمان برگشت. بچهها باید دوباره آگاه میشدند. حالا یک نسل بزرگتر شده بودند و نسل دیگری آمده بودند. باید دوباره به زبان آنها و به خواسته آنها حرف میزدیم. مخصوصاً در ملاقاتی که با رهبر معظم انقلاب داشتم، ایشان به من فرمودند:«شما تا هستید و نفس دارید باید قصههای دوران انقلاب، رشادتهای بزرگترهای خانواده، پدرها و مادرهایی که زحمت کشیدند را برای بچهها بگویی. فکر نکن که دیگر تمام شده و گذشته، نه!» به همین دلیل هنوز هم که هنوز است وقتی قرار باشد در مناسبتهای خاص برنامه اجرا کنم، وظیفه خود میدانم که در مورد انقلاب و قصههای انقلاب، زحماتی که پدرها و مادرها در آن دوران کشیدند و سختیهایی که تحمل کردند صحبت کنم.
انتهای پیام/4104/4046/
انتهای پیام/