دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
17 دی 1397 - 12:59
طالبی:

سکانس سانسور شده احمدی‌نژاد را خودم منتشر کردم

کارگردان سینما و تلویزیون در گفتگویی به موضوع‌های مختلفی همچون دیدار با رهبری، حواشی فیلم‌ قلاده‌های طلا و یتیم خانه ایران، رابطه با مشایی و احمدی نژاد پرداخت.
کد خبر : 350369
9221701_640.jpg

به گزارش گروه رسانه‌‌های دیگر خبرگزاری آنا، گفتگوی رو در رو با ابوالقاسم طالبی به شفافیت فضای فرهنگی و سیاسی کشور کمک می‌کند و ابهامات موجود در ذهن مخاطبان در حوزه‌های مختلف پاسخ می‌دهد.


* شما یا مصاحبه نمی‌کنید یا وقتی گفتگو می‌کنید، گفتگوی حسابی دارید؟


_به هرحال بیش از دو سال بود گفتگو نداشتم. من آدمی هستم که منافع اقتصادی ندارم، با مفسدین ارتباط ندارم، با سیاسیون، حزبی ندارم، عاشق میهنم هستم، برایش جنگیدم و به خاطرش دوستانم را از دست دادم و الان برای حفظ میهن و دستاورد‌های خون شهیدان، خودم را موظف می‌کنم حرف بزنم، فیلم بسازم و بنویسم. موضوع خاصی نیست؛ منتهی این صدا کمتر از ناحیه کارگردان‌ها به گوش می‌رسد و برای برخی‌ها غافلگیر کننده است.


* این که می‌گویید با مفسدان اقتصادی رابطه ندارم، مگر دیگران دارند؟


_وقتی آدم مصالح مفسدان را رعایت می‌کند باید چند دلیل داشته باشد؛ یعنی آدم نسبت به اینکه خون ملت را می‌مَکَند، بی‌تفاوتی باشد یا اینکه خودش هم با آن‌ها شریک باشد. وگرنه چه لزومی دارد یک هنرمند یعنی کسی که نسبت به مسائل اطرافش حساس است و یک روشنفکر و روشنگر، چرا نباید روشنگری کند؟ چه کسی باید از مردمی که در حال کباب شدن هستند و یک عده یقه سفیدها خون آنها را می‌مَکَند، دفاع کند؟ حتماً که نباید قوه قضائیه، سازمان‌های اطلاعاتی و نیروی انتظامی کار کنند.


* یعنی الان اعتقاد دارید در بدنه سینما همچین اتفاقی نمی‌افتد، مطالبه‌گری وجود ندارد؟


_من فکر می‌کنم بعضاً حرف‌های آنها را می‌زنند؛ یعنی وقتی که یک نفر وارد سینما می‌شود و متوجه می‌شویم که تریلیون‌ها تومان از پول مردم پیش او است و بعد بازیگر‌ها با او عکس می‌گیرند و کارگردان‌ها باهاش کار می‌کنند، شما بگویید این چیست؟ بالاخره بینندگان خرد دارند و توده‌های مردم خوب می‌فهمند. حالا ممکن است توده‌های مردم در شبکه مجازی نباشند و لایک نکنند، ولی توده‌ها مسائل را منفک کرده و خوب می‌فهمند. منظورم از توده‌ها فقط مردم و عوام نیست بلکه جوانان، دانشجویان، آن‌هایی که سرشان به درسشان است و در مواقع لازم به میدان می‌آیند.


* یعنی به گونه‌ای آن‌ها اثرگذار هم شدند و اگر بخواهیم نگاه کنیم تفکر شما به اقلیت تبدیل شده است.


_شلوغ می‌کنند، حرف می‌زنند و درباره همه چیز اظهار نظر دارند. آدم‌های کم مطالعه‌ای هم بعضاً هستند، اهل اندیشه زیاد نیستند. با اعتراض شبکه‌های خارجی مثل بی بی سی و وی او ای به موضوعی، آنها نیز سریع اعتراض می‌کنند؛ مثلاً وقتی به دختری تجاوز شد آن را رسانه‌ای می‌کنند و بعد می‌گویند ببخشید شنیده بودم تجاوز شده اما همچین چیزی نبوده است. آنها بلندگو و پژواک دهنده هستند و تاثیر اجتماعی آن شکلی نخواهند داشت، دنبال کننده‌های آنها هم آدم‌هایی نیستند که خیلی تأثیرگذار باشند.


* شروع برنامه یک تیک آف خیلی قوی بود و آنهایی که برنامه را پیگیری می‌کنند دقیقاً می‌دانند چه کسی را می‌زنید، نگران نیستید؟


_من نمی‌دانم به چه کسی اشاره دارم، من متفاوت می‌گویم و درباره شخص خاصی نمی‌گویم.


* الان انگار از یک شخص خاص یا سلبریتی بدون اینکه از او اسم ببرید، نام می‌برید.


_فکر نمی‌کنم. چون در افراد متفاوت این را دیدم و کسی را نمی‌زنم. من یک اندیشه و یک راه را می‌زنم و کسی را در حدی نمی‌دانم که درباره آن حرف بزنم.


* این اتفاق از سمت سلبریتی‌ها رخ می‌دهد؟


_این سلبریتی که شما می‌گویید همه را شامل می‌کنید. سلبریتی معنایی دارد، هر کس که در شبکه مجازی بود و چهار تا فیلم بازی کرد، سلبریتی نیست. آدم‌هایی که می‌توانند ایجاد جریان کنند و جامعه به حرف آن‌ها گوش می‌دهند و برای جامعه مهم هستند به آنها سلبریتی می‌گویند؛ پس باید مهم باشند نه مشهور. الان اینگونه شده که مشهور‌ها سلبریتی هستند اما کسی که برای مردم و نسل مهم است و روی جامعه بزرگ تأثیر می‌گذارد، سلبریتی می‌گویند.


* پس کسانی که اساسا به عنوان سلبریتی معروفند، شما می‌گویید سلبریتی نیستند؟


_همه آنها سلبریتی نیستند، نباید جمع ببندید. اشکال در شبکه مجازی این است که تا یک نفر حرف نامربوطی می‌زند، میگویند سلبریتی‌ها باز هم گیج شدند، این توهین همگانی است. چون ما سلبریتی فهیم، با خرد، وطن دوست، دیندار یا بی‌دین داریم، اما مسئله اینجاست که باید منفک کنید؛ اینکه می‌گویید سلبریتی‌ها، یک جامعه و یک جمع را می‌زنید و این غلط است.


* پس دقیقاً چه بگوییم؟


_برای نام بردن شخص مورد نظرتان یا باید شجاعت داشته باشید یا بگویید یکی از سلبریتی‌ها این حرف را گفته است؛ جمع بستن خوب نیست. اکثر هنرمندان وطن خود را دوست دارند و به وطنشان عشق می‌ورزند. ممکن است عقایدشان با من فرق کند و مرا قبول نداشته باشند یا از من بدشان بیاید، اما من که مصداق و معیار خوبی نیستم. ممکن است نگاهشان به وطن و شهدا نسبت به من مدل دیگری باشد، شاید به کسانی که می‌جنگند، رزمنده‌ها و خانواده شهدا احترام می‌گذارند اما شما انتظار دارید آنها در رابطه با یمن همان موضعی را بگیرند که در رابطه با فرانسه گرفتند، این انتظار شماست و نظر آنها این نیست. شاید به فرانسه بیشتر از یمن مسافرت می‌کنند، برایشان آنجا مهمتر است، آدم‌هایشان را بیشتر دیدند و ارتباط بیشتری با سفارت آنجا داشتند. همه جاسوس، خود فروخته، خراب و وطن فروش نیستند و این اکثریت را قبول ندارم.


* آقای طالبی بریم سراغ «قلاده‌های طلا»، چرا فکر می‌کنید تلویزیون نمی‌خواهد این فیلم را پخش کند؟


_به گونه‌ای شما می‌گویید که انگار من متوهمم. از سوی چند فتنه‌گر فشار بود که شاید نفوذ هم داشته باشند از این فیلم خوششان نمی‌آمد و پخش نمی‌کردند. یعنی هر وقت که این فیلم را می‌دیدند، انگار خودشان را می‌بینند و از روز اول سعی کردند، ساخته و اکران نشود و به جشنواره نرود. در شب اول جشنواره جلوی پخش را گرفتند، خیلی‌ها گفتند طالبی برای ایجاد جو و فروش فیلم این کار را می‌کند. فیلم را حضرت آقا دیدند، تایید کردند.


* شفاف هستید؟


_حتما شفافم.


* فتنه گر‌ها را می‌شناسید؟


_اگر می‌شناختم به سازمان قضایی نیرو‌های مسلح شکایت می‌کردم. ولی چند نفری هستند که گرایش به فتنه داشتند و الان که خودشان را می‌بینند، اذیت می‌شوند. من فکر می‌کنم خیلی‌هایشان در این طرح بازنشستگی بازنشسته شدند، ولی چند نفرشان ماندند و دلشان نمی‌خواهد دیده شوند.


_شما هم اهل شفافیت هستید، سانسور نمی‌کنید؟


* آره هستیم و سانسوری نمی‌کنیم.


_مگر حضرت امام نفرمودند که حاکمیت ولایت فقیه شعبه‌ای از حاکمیت رسول الله است؟


* بله


_وقتی که ولایت فقیه گفتند این فیلم پخش شود، یک بار هم نه بلکه سه بار جایزه دادند، این در حکومت اسلامی چگونه است و کیست؟ لطفا با شفافیت پاسخ دهید.چه کسی جلوی شعبه‌ای از حکومت رسول الله می‌ایستد؟


* با تعاریفی که شما می‌کنید من می‌گویم همراه فتنه‌گر.


* واقعا رهبر انقلاب وارد قضیه شد تا پخش شد؟


_بله. اگر حضرت آقا وارد نمی‌شدند، فیلم در جشنواره نمایش داده نمی‌شد. این که من گفتم پخش اول تلویزیون، فردا آقای ضرغامی در خاطراتشان نگویند رهبر با من تماس نگرفته است. من می‌گویم که برای اولین پخش سینمایی‌ و اولین نمایش در جشنواره، جلوی آن را گرفتند. بچه‌های سینما یادشان است، من یاد ندارم در جشنواره چنین اتفاقی افتاده باشد، یعنی حدود سه هزار نفر، همزمان در سه سالن تماشاگر فیلم بودند و حتی دو هزار نفر بیرون ماندند.


* برای انتشار این فیلم با کسی از مقامات امنیتی چک و هماهنگ نکردید؟


_چند نفر دیدند ولی چیزی به ما نگفتند.


* در نیروی انتظامی هم اشخاصی به عنوان نفوذی نشان دادید؟


_بله نشان دادیم. من به آقای مصلحی، نیروی انتظامی، معاونان و وزیر اطلاعات هم گفته بودم و در جلسه‌ای با معاونان وزارت اطلاعات که قرار بود پول ساخت را آنها بدهند که هیچوقت ندادند و حتی بعضی از آنها که می‌خواستند جلوی ما را بگیرند، خیلی صریح گفتم یک جاسوس در نیروی انتظامی و یک جاسوس هم در وزارت اطلاعات داریم. نیروی انتظامی پرسید چه کسی جاسوس ما را می‌گیرد که گفتم حفاظت اطلاعات خودتان؛ گفتند خیلی خوب است، کار کنید. چون تا قبل از «قلاده‌های طلا» هیچ فیلمی یک سروان نیروی انتظامی جاسوس نبوده و همیشه یک لباس شخصی یا یک گروهبان و سرباز بدبخت بوده است. در دنیا در هالیوود که به اصطلاح سلطان فیلمسازی در جهان است و جوان‌های ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و همه چیز را در دنیا به هم می‌ریزد و در آفریقا در کپر‌هایی که نون خوردن ندارند اما عکس هنرپیشه‌های هالیوودی را دارند، این موارد را حل کردند. یعنی شما اگر خودت، خود انتقادی نکنید، برایت می‌سازند. ما خیلی زودتر از کسانی که برای لانه جاسوسی فیلم ساختند، باید درباره لانه جاسوسی فیلم می‌ساختیم. چرا زمان ساخت ما که می‌رسد همه نه می‌گویند خب چرا؟! چه کسی گفته است اینها صلاح کار را بیشتر از ما می‌فهمند؟! اینها از کجا بیشتر ثابت کردند که بهتر از ما مسائل فرهنگی جامعه مان را می‌شناسند؟! ما جوان و ملتمان تشنه است. من دانشگاه، دبیرستان می‌روم و با مردم صحبت می‌کنم، همه از ما انتظار دارند درباره مسائل این‌چنینی فیلم بسازیم.


* خبری بود چند وقت پیش که شما قبل از اینکه وارد سینما شوید کارمند و نیروی اطلاعات بودید؟


_این خبر اصلا صحت ندارد. ضمن اینکه اگر من پیش از سینما در وزارت اطلاعات کار می‌کردم، ۱۶ ساله بودم. وقتی ۱۶ ساله بودم رژیم شاه حاکم بود. 


* پس موضوع این خبر چه بود؟


_این یک خبر فیک است. خبر غلط و دروغ است. البته این موضوع را پیگیری می‌کنم.


*آیا برای پیگیری پیش مدیران وزارت اطلاعات رفتید؟


_با وزارت اطلاعات تماس گرفتم. به من گفتند این خبر اشتباه است و آن را تکذیب کنید. من هم گفتم این وظیفه‌ی من نیست. وزارت صاحب دارد و باید این خبر را تکذیب کند. به من گفتند از زمان تشکیل وزارت اطلاعات، یا وزیر اطلاعات صحبت می‌کند یا روابط عمومی اطلاعیه می‌دهد. اصلاً ما چنین مصاحبه‌ای نداشتیم. کسی هم حق ندارد، چنین مصاحبه‌ای کند. این دروغ است. به من گفتند که تبعات سیاسی برای این موضوع وجود دارد که باید خودتان آن را حل کنید. 


*شکایت می‌کنید؟


_بله؛ شکایت خواهم کرد و همان کسی که این را گفته است، باید به جایی برسد. 


*متوجه شدید که چه کسی این بحث را مطرح کرده است؟ 


_بله تا حدودی.


* یعنی چند درصد؟


_تا ۷۰ درصد متوجه شدم که چه کسی این حرف را زده است. می‌خواهم ببینم چه کسی به آن فرد گفته که این کار را بکند! این‌ها فکر کردند که یک ضربه‌ای به من می‌زنند. حالا، چون من گفتم خانه لواسان و ولنجک می‌توانند به من ضربه زد. این موضوع باعث شد که فردی بگوید خبری در ایسنا منتشر می‌کنیم و باعث می‌شویم که حیثیت طالبی برود. در صورتی که اینگونه نیست. به نظرم این افتخار است. من افتخار پاسدار بودن و بسیجی بودن داشتم. نوکر ملت بودم و الان هم هستم. سرباز گمنام امام زمان (عج) یک مدال است که من آن را ندارم.


* ایده فیلم از کجا آمد، سفارشی بود؟


_الان ببینید تناقض چقدر است! اول گفتند سفارش وزارت اطلاعات است، حالا می‌گویند وزارت اطلاعات جلوی آن را گرفته است. اصلا ببینید برای ضربه زدن به فیلم چقدر تناقض وجود دارد. اولین مطلب گفتند سفارشی است، سفارشی چه کسی؟! اصلا کدام فیلم من سفارشی بوده، مگر من سفارش پذیرم؟


* گفته بودند که برای ساخت این فیلم با احمدی‌نژاد و مشایی هماهنگ کرده بودید.


_آقای احمدی نژاد با فیلم که از اول مخالف بود، یک سکه هم به ما نداد. البته بعداً عکس نگذارند ما با او دست دادیم و بگویند تقدیر احمدی نژاد از طالبی؟! در آن سال چون تهیه کننده من دبیر جشنواره فیلم فجر بود، من به خودم اجازه ندادم در جشنواره شرکت کنم؛ لذا فیلمم را از جشنواره بیرون کشیدم. علی رغم اینکه خیلی‌ها خودشان تهیه کننده بودند، فیلم خودشان را گذاشتند و به خودشان جایزه دادند، ولی من این کار را صحیح نمی‌دانستم و بیرون کشیدم. آقای شیخ طادی جایزه شان را به من هدیه کردند و من آن را به پسر شهید احمدی روشن هدیه کردم. بعد خانواده شهدای هسته‌ای از من برای تقدیر دعوت کردند، خیلی جایی نمی‌روم اما به خاطر شهدای هسته‌ای، قبول کردم.  آن جلسه هم قرار بود در خیابان امیرآباد باشد که گفتند نه ریاست جمهوری بیایید که آنجا احمدی نژاد رئیس جمهور وقت و عباسی رییس انرژی اتمی ایستاده بودند و یک عدد سکه به من دادند.


* یک سکانسی هم از آقای احمدی نژاد در فیلم سانسور شده بود.


_آن را خودم درآوردم و کسی نگفت دربیاور. چون زمانی که فیلم را می‌ساختم احمدی‌نژاد ۱۱ روز در خانه نشسته بود و این دقیقاً با حال بد من همزمان شد و از ایشان تعجب می‌کردم، چون با او دوست بودم و تماس‌هایی که می‌گرفتیم، اثر نمی‌کرد. حدود هشت روز گذشت و ناراحت بودم. من این سکانس را گرفتم که اگر احمدی‌نژاد ادامه می‌داد حتماً داخل فیلم می‌گذاشتم و ایشان را جزو فتنه گران حساب می‌کردم، ولی خب بعد دیدم که ایشان مطلبش را حل کرد و رئیس‌جمهور است و من رعایت رئیس‌جمهور بودنش را کردم.


* اگر الان فیلم را می‌ساختید آن بخش را داخل فیلم می‌گذاشتید؟


_من خودم آن بخش را داخل شبکه‌های مجازی فرستادم. بعد از اینکه ایشان زاویه پیدا کرد و همه ملت را در مشایی خلاصه کرد، خودم  آن قسمت را منتشر کردم. حالا فردا ما سوژه دولت بهاری‌ها هم می‌شویم و پاییزمان می‌کنند!


* چرا احمدی‌نژاد به این فیلم کمک نکرد؟


_برای ساخت فیلم پیش همه رفتیم، یک عده به من می‌گفتند طالبی این کار دردسر و مکافات دارد، همه باهات بد می‌شوند، تعدادشان زیاد است و فتنه گرها هم در کشور نفوذ دارند. چون عقیده من این بود که ملت ما فتنه‌گر نیست و عده‌ای از آنها تقلب را باور کرده بودند، اگر روشنگری کنیم، متوجه می‌شوند و قضیه را قبول می‌کنند؛ بنابراین بر این بودم که این فیلم را بسازم. اینقدر هم فکر می‌کنم آزاده باشم که از کسی سفارش نپذیرم؛ لذا پیش همه رفتیم. تهیه کننده ما قبلاً برای آقای بقایی که الان در زندان است، جشنواره‌ای را در کیش یا قشم برگزار کرده بود، پیش آقای بقایی رفت و ما گفتیم که مشایی و رییس جمهور هم ما را می‌شناسند. ماه رمضان ما را برای ضیافت افطار دعوت کردند، آنجا به آقای مشایی گفتم من پول نمی‌خواهم برای ساخت فیلم به تهیه کننده فیلم ما پول بدهید. او با من مدت‌ها زاویه داشت و بعد چند روز محمد خزاعی گفت مشایی گفته ما برای ساخت فیلم طالبی که عقاید مشخص دارد، پول نمی‌دهیم و ندادند. عده‌ای فکر کردند، چون خزاعی تهیه کننده ماست پس از مشایی پول گرفتند یا می‌گفتند اینها جریان انحرافی هستند، بعد گفتند از وزارت اطلاعات و وزارت فلان و ... پول گرفتند. آن چیزی که مشخص است و نوشتیم روایت فتح پول به ما داده است.


* بعدا هم ارشاد انگار مقداری به شما پول کمک کرد که ناراحت هم شده بودید.


_آنها فکر نمی‌کردند که این فیلم این طور شود. شمقدری حس اینکه این فیلم را من ساخته‌ام بهش دست داد و گفت این فیلم را به ما بدهید، ما گفتیم نمی‌دهیم و من مقاومت کردم. اما تهیه کننده ما رفت و صحبت کرد؛ گفتند که مبلغی را بدهیم و درصدش را بفروشیم، من اجازه ندادم. گفتم فقط اجازه فروش رایت آن را دارید، آن هم به شرطی که اعلام نکنید این فیلم دولتی است. چون آن وقت می‌گویند احمدی نژاد ساخته است، درصورتی که اینگونه نیست. آنها قبول کردند، اما چند وقت بعد که فیلم پخش شد، شمقدری گفت آقای طالبی به ما گفته بود که نگویید و بعد در اینترنت و فضای مجازی نوشتند طالبی گفته از هیچ جا پول نگرفتم در صورتی که دولت رایتش را خریده است اما هیچ پولی هنگام تولید به ما ندادند، همه پول را بسیج داده بود.


* بعد از «قلاده‌های طلا» یک عده از گروه‌ها و نهاد‌های مختلف و یک سری آدم‌ها به شما فشار آوردند، اینها چه کسی بودند؟


_چه کسی می‌گوید؟


* بایکوتی که علیرام نورایی و امین حیایی شدند.


_علیرام و امین بایکوت نشده بودند. حیایی از برخی از دوستانش دلگیر شده بود که مثلاً گفته بود اگر امین باشد من نمی‌آیم. این را هم نمی‌دانم آن تهیه کننده تا چه حد به امین راست گفته باشد، چون برخی تهیه کننده‌‌ها می‌خواهند به خاطر پول ندادن با بهانه‌های مختلف تخفیف بگیرند، شاید هم شگرد تهیه کننده بود. خیلی من این‌ها را قبول ندارم.


* چون ظاهرا یک نفر از چهره‌های خیلی برجسته سینمایی به عنوان بازیگر همراه شما بوده بعد از این فشار‌ها انصراف داده؟ پولش هم ظاهرا گرفته بوده؟


_آن فشار‌ها مال قبل بود، خانم مریلا زارعی سناریو که خواندند خیلی خوشحال شدند، چون هرکس سناریو را می‌خواند فیلمنامه قوی را می‌دید. یکی از روزنامه‌های مهم اصلاح‌طلب نوشته بود هالیوودی‌ها دو میلیارد گرفتند و این سناریو را نوشتند. اما بعد من گفتم شکایت می‌کنم هیچکس ادامه نداد. البته اشتباه کردم باید می‌گذاشتم بنویسند، شاید یک عده که با اسم هالیوود حالشان خوب می‌شود فیلم را ببینند. یعنی باور ندارند که یک فرزند ایران میتواند این کار را بکند. در آن زمان که فضای فتنه خیلی تند بود کمپین هفت یا هشت نفره‌ای تشکیل شد که با موتور و اسپری به نزدیک خانه خانم زارعی می‌رفتند و مرتب می‌نوشتند انصراف خانم زارعی از بازی در «قلاده‌های طلا». خانم زارعی زنگ زد و گفت: «من دوست دارم با شما کار کنم و فیلمنامه هم خیلی خوب است، اما مرا اذیت می‌کنند و روی اعصابم راه می‌روند. اگر اجازه بدهید من نیام». ما هم گفتیم اگر اعلام نمی‌کنید ما هم شکایت نمی‌کنیم و اینکه ایشان همه پول را گرفته‌اند، صحت ندارد.


* پول نگرفته بودند؟


_یک پیش قسط گرفته بودند که برگرداند. ما که دستمان تو جیب اختلاس‌گران نیست که هر چه پول بخواهند بدهیم، این پول ها برای روایت فتح بوده و یک قرونش هم حساب دارد.


* الان فکر می‌کنید «قلاده‌های طلا» ظرفیت ساخت قسمت دومش را دارد؟


_از اول می‌خواستند قسمت دوم آن را بسازند ظرفیت هم بسیار داشت، اما تجاری می‌شد. من کار تجاری نکردم و نمی‌کنم.


* خیلی‌ها معتقدند حرف‌های زیادی از فتنه ۸۸ هنوز مانده که با تصویر یک سینماگر می‌شود به مردم عرضه و شفاف سازی کرد.


_خوب بروند انجام بدهند.


* چرا شما نمی‎سازید؟


_چون فکر می‌کنم «قلاده‌های طلای ۲» تجاری می‌شد و من کار تجاری نمی‌کنم. معمولاً چیزهایی که یک آن موجود است، دومش تجاری خواهد. یک کاری برای من دغدغه می‌شود و می‌سازم.


* یعنی دغدغه شما نسبت به فتنه همانقدر بود که در «قلاده‌های طلا» گفتید؟


_بله. فکر می‌کنم به اندازه کافی حرف زدم و تأثیر گذاشت. اگر قرار است درباره فتنه فیلم ساخته شود، بسازند، همانطور که هفت یا هشت فیلم دیگر درباره فتنه ساخته شد که بخشی از آنها کمال تبریزی، ابراهیم حاتمی‌کیا و مسعود اطیابی بودند.


* پس از بازپخش فیلم «قلاده‌های طلا» توئیت زدید و گفتید از دفتر رهبر انقلاب با شما تماس گرفتند و عنایت داشتند نسبت به این فیلم و گفتند سلام مرا به ایشان، عوامل و بازیگران برسانید. این را تشریح می‌کنید؟


_همان است که داخل توئیتم نوشتم.


* همانقدر؟


_حالا شاید یک کم بیشتر.


* بیشترش را نمی‌گویید؟


_همانی که باید گفته می‌شد، آن بود.


* بیشترش را برای مخاطبان برنامه ما اینجا بگویید.


_اگر بخواهم بیشتر اشاره کنم لوس کردن خودم است. حضرت آقا انسان فرزانه، فرهیخته، ادیب و هنرشناسی به معنای واقعی کلمه هستند. شاید به هنرمندی اظهار لطف کنند که به خیلی‌ها اظهار لطف کردند که یک عده مشخص می‌شود و یک عده مشخص نمی‌شود. در رابطه با این فیلم به خودم، خانواد‌ه‌ام و بازیگران خیلی اظهار لطف کرده بودند و فیلم آن هم موجود است. من دو یا سه باری نزد ایشان رفتم؛ حتی برای فیلم‌های دیگرم مثل «یتیم خانه ایران» که گفتند فیلم قبلی شما خوب بود، امیدوارم این هم خوب باشد.


* آقا سر «یتیم خانه ایران» انگار از شما تقدیر کرده بودند؟


_آره خیلی خوششان آمد و لطف داشتند. الان هم ممکن است تو تلفنی که به من شد، احوالپرسی هم از من کرده باشند.


* یعنی با رهبر صحبت کردید یا از دفتر تماس گرفتند؟


_از دفتر تماس گرفتند. گفتند من چند دقیقه پیش کنار آقا بودم و من از روی نوشته ایشان می‌خوانم. منم پیام آقا را نوشتم و بخشی از آن را توییت کردم تا آنهایی که می‌خواهند لذت ببرند.


* بی بی سی هم «یتیم خانه ایران» را خیلی نقد می‌کرد و می‌گفتند که واقعیت‌ها بیان نشده وقتی که اینها را شنیدید، واکنشی نشان ندادید؟


_حرف‌های بی بی سی ارزش ندارد که من ناراحت شوم. ما در دنیا هیچ کشوری را نداریم که به اندازه انگلیس به ما ضربه زده باشد؛ یعنی در سیصد سال گذشته هیچکس به اندازه انگلیس به ما ضربه نزده، حتی قبل از اینکه روسیه به ما حمله کند انگلیس‌ قراردادی را که بین ما بود، به هم ریخت. انگلیس‌ همیشه به ما ظلم کرد تا همین برجام و تا همین الان. اگر کسی منصف و وطن دوست باشد، اصلا دین هم نداشته باشد ولی آزاده باشد، مطالعه، انصاف و شرف داشته باشد از رفتار دولت انگلیس در کشور ما متوجه می‌شود که چقدر خون مردم ما را در شیشه کرد و این قطعی است.


من بعد از «قلاده‌های طلا» صد سال بیرون رفتم که هیچ سازمان و وزارت اطلاعاتی تشکیل نشده بود. خواستم یک کار تاریخی بکنم و به این قصه رسیدم و دیدم خیلی وحشتناک است. دو سال و نیم مطالعه می‌کردم و بیش از صد جلد کتاب خواندم تا توانستم قصه‌اش را بنویسم. قصه در یک موقعیت اتفاق نیفتاده بود و باید به صورت بخش بندی از خاطرات بیرون می‌کشیدم؛ البته دکتر قلی مجد آن را به صورت یک کتاب نوشتند، ولی برای اینکه شما تاریخ را بگردید باید خاطرات را بیرون بکشید و ببینید چقدر صحت دارد. من برای نوشتن پر از انگیزه و دغدغه شدم، گفتند دوازده میلیون، نه میلیون، هفت میلیون و چهار میلیون، ولی هیچکس کمتر از چهار میلیون نگفته بود. چهار میلیون انسان؟! اینها که برای یک گربه اینقدر شلوغ می‌کنند چهار میلیون انسان ایرانی؟! به خدا باید آدم اشک بریزد.


خیلی عجیب بود که هیچکس هیچی ننوشت، ولی آدم پیش خودش می‌گفت مگر می‌شود؟ و وقتی هرچه بیشتر تحقیق می‌کردم، بیشتر پیدا می‌کردم؛ لذا بیشتر انگیزه پیدا کردم و خیلی هم فیلم سختی بود. یک دفتر سینمایی ۲۸ میلیارد تومان برآورد کرد، ما با مسئول دفتر نتوانستیم توافق کنیم و او گفت: «شرعاً من نمی‌توانم این مبلغ، خرجِ فیلم شود و معلوم نیست دربیاورد». آنها نمی‌خواستند فیلم را بسازند و منم از دفترش بیرون آمدم و با چند نفر دیگر مشورت کردم و به آقای تخت کشیان رسیدم. فیلم با هشت میلیارد تومان جمع شد و ۲۰ میلیارد تومان اقتصاد مقاومتی کردیم؛ البته دوباره قلبم مشکل پیدا کرد، بستری شدم و رگ‌هایی که عمل کرده بودم، دوباره اذیت کرد. خیلی به من فشار آمد، اما الان با دعای مردم الحمدالله خوبم.


 * تعریف طالبی از یک فیلمساز انقلابی دقیقاً چیست؟


_کسی که با هر عقیده، آرمان و عملکردی مردم و کشورش را دوست دارد و در سخت‌ترین شرایط برای ایران تلاش می‌کند. حتی آنهایی که نامهربانی‌ها را به جان می‌خرند، اما برای روشنگری جوان‌ها کار می‌کند.


* در جامعه هنری و سینمایی هنرمندان انقلابی در اکثریت هستند یا اقلیت؟


_بالاخره شما در یک باغ هم که می‌روید ممکن است چهار تا درخت میوه‌های خاص داشته باشد. همه مثل هم نیستتد و قرار نیست مثل هم باشند، ولی من فکر می‌کنم جامعه هنرمند و هنری ما نسبت به کشور، انقلاب و شهدا احترام قائل هستند. اما به هر کسی نمره‌ای می‌دهند، نمره ما هم خیلی بالا نیست. شاید ما را کسانی که باهامون مخالفت می‌کنند، بزرگ می‌کنند. می‌خواهند چراغ ما خاموش شود، اما این شعله آن طرف‌تر می‌رود و روشن‌تر می‌شود وگرنه ما شبانه روز از جان تلاش می‌کنیم که روشنگری کنیم. دیگران هم زحمت می‌کشند؛ منتهی یک عده زحمت خود را دلار می‌کنند، اما همه ما کشورمان را دوست داریم.


* یک ماه تا جشنواره فیلم فجر بیشتر باقی نمانده چرا حضور ندارید؟


_چون فیلم ندارم.


* چرا نساختید؟


_چون داشتم می‌نوشتم. بعد از «یتیم خانه ایران» حدود سه ساله می‌نویسم و تحقیق می‌کنم. معمولاً از شروع کار تحقیق می‌کنم، حتی فیلم کوتاه‌های من هم اینجوری بود.


* موضوع فیلم آینده شما چه چیزی است؟


_در حال حاضر سریال می‌سازم و کاملاً اجتماعی و به روز است و امیدوارم که پس از این فیلم شهید بشوم. گفتنش فکر کنم ریاکارانه باشد.


* چرا فکر می‌کنید ریا می‌شود، اینقدر نگفتیم که مردم فکر می‌کنند وقتی این حرف را می‌زنیم ریا می‌شود؟


_مثلاً هرکس یک آرزویی دارد، یکی آرزو داشتن پورشه، دیگری آرزو سفر و من هم به همه آرزوهایم رسیدم. دوست دارم شهید شوم و فکر کنم با این سریال این اتفاق بیفتد.


* حالا نمی‌دانم بچه‌های ما می‌خواهند این جمله مرا داخل برنامه بگذارند یا نه، برای دیدن یک فیلم به جشنواره عمار رفتم  آخر مستند شهید صدر زاده، جمله‌ای از طرف شهید پخش شد که برای بچه‌های مسجد بود که توصیه می‌کرد پایان ماموریت بسیجی شهادت است. این جمله نگذاشت تا صبح بخوابم. 


_پایان ماموریت همه مسلمانان شهادت است؛ یعنی مسلمان واقعی که در راه خدا و رسول الله باشد، پایانی شهادت گونه دارد. شاید در راه بسیجی یا ارتشی یا ... باشد. البته منظور شهید صدر زاده اخلاق بسیجی است. مرگ پایان همه است، اما شیرین‌ترین مرگ و عاقلانه‌ترین مرگ اگه حتی دنیا ییش هم بخواهیم، شهادت است.


* هیچ وقت ما فکر نمی‌کردیم زمانی برسد که جوان‌های ما را به خاطر با سواد بودن و به خاطر علم ترور بکنند، درست می‌گویم؟


_بله


* فکر می‌کنید زمانی می‌رسد که دست روی شخصیت بگذارند و به خاطر فیلمسازی یا نوع اثر فرهنگی‌اش بکشند؟


_امیدوارم اینجوری باشد و اولیش من باشم. امیدوارم بیولوژی نباشد و نگویند سرطان گرفت. امیدوارم با یک گلوله‌ تمام کنند.


* اگر قرار باشد در مورد شخصیتی فیلم بسازید، چه شخصیتی است؟


_همه شخصیت‌ها و کسانی که در این مملکت زحمت کشیدند، زندگی‌هایشان فیلم شدنی و سوژه است. شهدا، رزمندگان، جانبازان و حتی همه مادران ما.


* شخصیت خاص، حالا داخلی یا خارجی فرق نمی‌کند، او چه کسی خواهد بود؟


_روزی آرمانم این بود که برای حضرت امام فیلم بسازم، ولی بعد فهمیدم مدیوم سینما جوابگو نیست. بعد دلم می‌خواست در مورد شهید بابایی و چمران بسازم، باز هم دیدم مدیوم جواب نمی‌دهد. اساساً مدیوم سینما وقتی به معنویت نزدیک می‌شود، جواب نمی‌دهد و نمی‌توانیم.


* ولی مرحوم صمدی به نظرم توانست حق مطلب شهید بابایی را ادا کند.


_زحمت کشیده بودند و خدا رحمتشان کند و شهید بابایی دستشان را بگیرد. آن چیزایی که من از شهدا تو ذهنم است، مدیوم آن با سینما خیلی سخت می‌شود، ولی آقای صمدی این توانایی را داشتند و موفق شدند و مبارک ایشان و خانواده‌شون باشد.


از شما و برنامه‌تون ممنونم. امیدوارم خیلی سانسور نمی‌کنید.


منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


انتهای پیام/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب