اروپا در دام راست افراطی
گروه بینالملل خبرگزاری آنا-محسن احدی؛ احزاب افراطی در سراسر جهان، از آمریکا گرفته تا فیلیپین، ایتالیا، اتریش و آلمان را گامبهگام دستخوش تحولات مربوط به خود میکنند. اگر روزی تئوری دهکده جهانی «مک لوهان» در جهان مطرح بود، عصر جدید را میتوان «دوران دیوارها» دانست. دیگر در جهان کسی از نبود مرز، فرهنگ واحد و حتی وحدت سیاسی حرفی نمیزند، بلکه در جهان تئوریهایی مانند کشیدن دیوار و تأکید بر هویت ملی و حفظ سنت و فرهنگ ملی نقل محافل است. آش به حدی شور شده که لیبرالترین سیاستمداران جهان نیز در سخنرانیهای خود دیگر از شعارهای فریبنده دهه 80 و 90 میلادی سخنی نمیگویند؛ دیگر کسی از فرهنگ جهانی، جهان بدون مرز، زبان واحد و خانه مشترک حرفی نمیزند و حتی آمال ساخت اتحادیه اروپا، قارهای زیر یک پرچم نیز دستخوش بیم و نگرانی شده است.
«استیو بنن»، راهبردنویس ارشد سابق دولت ترامپ سال گذشته در یک سخنرانی گفت که دیگر رقابت سنتی میان چپ و راست معنا ندارد و رقابت امروز میان ملیگرایی و جهانیشدن است. امروز پدیده افراطگرایی در سراسر اروپا، بزرگترین دغدغههای مقامهای اتحادیه اروپا شده بهطوریکه بسیاری از تحلیلگران نگران نتیجه انتخابات مجالس اروپا هستند که در سال جاری (2019) برگزار میشود و طبق نظرسنجیها یکسوم کرسیها را از آن خود خواهند کرد.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی، رشد افراطگرایی در اروپا را ریشه در بحران مالی 2008 در آمریکا و تسری آن به سایر نقاط جهان ازجمله حوزه مالی یورو میدانند و این درحالی است که اگر اینگونه بود، باید حضور این احزاب را در کشورهایی چون ایرلند، اسپانیا و یونان میدیدیم ولی در مقابل کشورهایی چون سوئد، آلمان و دانمارک که از وضعیت اقتصادی مطلوبی برخوردارند با پدیده راست افراطی مواجه هستند.
بعد از حادثه تراژیک نروژ و قتل چندین شهروند این کشور در 2011، ناگهان شوک بزرگی به اروپا وارد شد. تا آن زمان اروپاییان عادت داشتند که عرب و مسلمان را بهعنوان تروریست بشناسند ولی با دیدن «اندریس بروویک» متوجه شدند که یک مو بورِ چشم آبی با دیدگاههای پان اروپاییسم نیز میتواند دست به اقدامی خشونتبار بزند.
یکی از پیامدهای خیزش افراطگرایی، جهانیشدن اقتصاد است؛ بهطوریکه شهرهای کوچک و حاشیهای شاهد بزرگترین جمعیت طرفداران گروههای افراطی هستند. تعطیلی کارخانههایی که برای کسب سود بیشتر به مکانهای مختلف در جهان منتقل شدند و ورود کارگران (مهاجران) خارجی که موجب بیکاری مردم محلی شد، سبب بحران اقتصادی و رشد افراطگرایی شده است.
در کشورهایی که پیشتر در قیمومیتی اتحاد جماهیر شوروی بودند (آلمان شرقی نیز در این زمره است) بهدلیل رشد نکردن جامعه مدنی در کنار نداشتن تحصیلات عالیه و مهاجرت روشنفکران به کشورهای با تفکر لیبرالیسم غربی، شاهد هستیم که تفکرات افراطگرایانه با اقبال عمومی مواجه میشود. رشد افراطگرایی در زمانی رخ میدهد که احزاب سنتی جایگاه و کارکرد سنتی خود را از دستداده و مردم تنها آمال خود را در این احزاب میبینند که با شعارهای پوپولیستی سعی میکنند مردم را بهسوی خود بکشانند. اصولاً طرفداران این احزاب کارگران قرن 21 نیستند، بهاینمعنی که جهانیشدن باعث لطمه به اقتصاد جوامع محلی شده است و این افراد در بازار جهانی نمیتوانند شغلی دستوپا کنند. ازاینرو به سمت دستههای فکری حرکت میکنند که مخالف روند جهانیشدن است.
ضد مهاجرت، سامی ستیزی، ملیگرایی، تأکید بر هویت داخلی و مخالفت با جهانیشدن، کلیدواژه همه احزاب راست افراطی بوده و مدعی هستند که مداخلات در سایر نقاط جهان ازجمله غرب آسیا به گسترش خشونت و تسری آن به سایر نقاط جهان و همچنین گسیل مهاجران که موجب تهدید فرهنگ و هویت واحد شده است، منجر میشود. همچنین سازمانهای بینالمللی را ابزاری در اختیار امپریالیسم دانستهاند که تلاش میکند با بهرهگیری از ابزار مختلف در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، مؤلفههای ملی را از بین ببرد. از همینرو است که بسیاری از احزاب راست افراطی با آمریکا ضدیت و بهسوی روسیه گرایش دارند.
در این زمینه «بهزاد احمدی لفورکی»، کارشناس امور اروپا به خبرنگار حوزه اروپا و آمریکای گروه بینالملل خبرگزاری آنا گفت که تداوم روند جهانیشدن در قالب تفکر لیبرالیسم غربی سبب شده است جوامع محلی خود را در خطر ببینند. آنها وضع معیشت و هویت ملی خود را در هجمه تغییر میبینند و تلاش میکنند تا حرف خود را به نحوی در دموکراسی اروپایی مطرح کنند، در غیاب احزاب راست و چپ سنتی به سراغ راستگرایان افراطی میروند که با شعارهایی فریبنده و بهاصطلاح عوامفریبانه، بدون اینکه راهکاری ارائه کنند و تنها با حمله به سایر گروهها خود را تبلیغ میکنند. بهطور مثال برگزیت نمونه همین اقدامات است. آنان که کمپین برگزیت را رهبری میکردند، حالا و در میدان عمل هیچ راهکاری برای برونرفت از شرایط پیشآمده ندارند.
در کنار این موضوع، این قبیل احزاب معتقدند کمک به نهادهای بینالمللی سبب هدر رفتن مالیاتشان میشود. راستهای افراطی معتقدند آنها ملیگرا هستند و واژه افراطی از سوی مخالفانشان برای ایجاد هراس در جامعه مطرح میشود.
آنچه امروز اروپا را در برگرفته، خیزش راست افراطی است که همه تحلیلگران را درباره آینده این اتحادیه نگران کرده است. با تداوم شرایط موجود، دور نیست زمانی که این احزاب با بهرهگیری از ساختار خود اتحادیه اروپا علیه آن اقدام کرده و پرچم پرستاره آن را به موزههای تاریخ بسپارند تا یکبار دیگر رؤیای اروپای واحد زیر یک پرچم با شکست مواجه شود.
انتهای پیام/4033/4093/
انتهای پیام/