دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 آذر 1397 - 12:05
در گفتگو با آنا مطرح شد؛

چگونه مجسمه‌ساز شدم

مجسمه‌ساز زنجانی می‌گوید در آثارم با مخاطب ارتباط برقرار می‌کنم. دوست دارم کارهایی را قبول کنم که در بیرون مخاطب داشته باشد.
کد خبر : 346018
cheraghi (1).jpg

علاقه او به مجسمه‌سازی چیزی نبود که در حرف خلاصه شود. او مرد عمل است و در این راه دید آکادمیک دارد. دوست داشت، روزی مجسمه‌هایی در سطح مجسمه‌سازان مطرح اروپایی بسازد. 


این هنرمند بهتر از هر کس دیگری می‌دانست که باید تحصیلات دانشگاهی در این رشته داشته باشد تا از مکتب استادان صاحب‌نام بهره‌ها ببرد. با کوله‌باری از علاقه و پشتکار رهسپار باکو می‌شود؛ شهری که قدمتی طولانی در هنر دارد، موسیقی تا مجسمه‌سازی در این شهر تاریخی قدمتی به وسعت تاریخ دارد.


هنوز هم حس کنجکاوی برای ساختن مجسمه در وجود او موج می‌زند و حالا با تجربه‌ای فراوان به زنجان آمده تا کارهای نو و بدیع انجام دهد؛ اما افسوس که هنوز در دیارش هنر او به دلیل ناآشنابودن مدیران شهری با هنر فاخر مجسمه‌سازی ناشناخته مانده است.


علی چراغی دانش‌آموخته دانشگاه هنر باکو در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا در زنجان از خودش و مسیری که پیموده است، می‌گوید.


گفتگوی آنا با چراغی را پی‌می‌گیریم:


آنا: چرا مجسمه‌سازی؟


چراغی: زندگی در خانواده‌ای که همگی از هنر برخوردار بودند، مرا هم به این وادی کشاند. خانواده من ذاتاً هنری بودند و من نیز از بچگی به کارهای هنری علاقه نشان دادم. پدرم نجار بود و کار با ابزارآلات این حرفه را دوست داشتم. اوج علاقه من به مجسمه‌سازی از کارتون بچه‌های آلپ شروع شد. در این کارتون«لوسین» کوچک مجسمه درست می‌کرد و من با دیدن کارهای او کم‌کم علاقه را در خودم دیدم.


آنا: استاد مجسمه‌سازی شما چه کسی بود؟


چراغی: «ناصر هوشمند وزیری» نخستین استاد من بوده است که در آن زمان از مؤسسان انجمن مجسمه‌سازان ایران در این رشته بود. او اهل همدان و بزرگ شده تهران بود و حضور در کلاس‌های او بر علاقه‌مندی من به مجسمه‌سازی افزود. تصمیم گرفتم برای کسب تجربه بیشتر در دوره‌های مختلف و نیز دوسالانه‌های مجسمه‌سازی شرکت کنم.


آنا: چرا برای ادامه تحصیل به جمهوری آذربایجان رفتید؟


چراغی: علاقه به ساخت مجسمه‌های به سبک آثار کلاسیک در من بیشتر بود و تصمیم داشتم برای ساختن متدهای جدید خارج از کشور هم که شده تحصیل کنم. سال 2008 برای شناخت جمهوری آذربایجان به این کشور یک سفر توریستی داشتم. در آنجا با دیدن سبک مجسمه‌سازی، معماری و قدمت دیرین آنها در این هنر تصمیم گرفتم که سراغ تحصیل در این هنر بروم؛ اما در سفر دوم به این کشور با تهیه رزومه کاری به دیدار عمر الداروف، رئیس دانشگاه هنر باکو رفتم. او با دیدن آثار و رزومه کاری من، برای ادامه تحصیل در این دانشگاه و این رشته جذاب پیشنهاد داد.


آنا: خانواده مخالف رفتن شما به باکو نبود؟


چراغی: آنها وقتی علاقه من را به هنر مجسمه‌سازی می‌دیدند، خیلی مشتاق بودند که برای تحصیل به جمهوری آذربایجان بروم. این را هم بگویم که من در خانواده‌ای هنری بزرگ شده‌ام و این یک دلگرمی و پشتوانه برای من بود.


آنا: چند سال در جمهوری آذربایجان مشغول تحصیل بودید؟


چراغی: دوره کارشناسی و ارشد را در جمهوری آذربایجان به مدت هفت سال سپری کردم و این مدت بر تجربیات و نگاه من به این هنر فاخر افزود.


آنا: در این مدت به خواسته‌هایی که در مجسمه‌سازی داشتید، دست پیدا کردید؟


چراغی: بله!. این هفت سال برای من دنیایی از تجربه را فراهم کرد. در این مدت با شیوه‌های مجسمه‌سازی کلاسیک آشنا شدم.


آنا: ابتدای تحصیل در باکو در امر تحصیل چه مشکلات داشتید؟


چراغی: در ابتدا با مشکل مالی مواجه نبودم؛ اما در ادامه نوسان نرخ ارز موجب شد تا در پرداخت شهریه دغدغه داشته باشم. با توجه به توانایی مختصر که نوشتن خط‌های کوفی از آیات قرآنی داشتم با نوشتن و عرضه این آثار توانستم، هزینه‌های خود را تأمین کنم.


آنا: در ابتدا تحصیل برای شما سخت نبود؟ 


چراغی: در ابتدا خیلی سخت بود؛ اما در ادامه راه قدم‌ها را محکم برداشتم و اکنون ادعای رقابت با آنها را در تکنیک دارم. آنها در مجسمه‌سازی یک کماندو را تربیت می‌کردند که از ساعت 9 صبح تا 12 شب هر روز باید مجسمه‌سازی را پیگیر می‌شد.


آنا: سطح تحصیل در این رشته خیلی وقتگیر است؟


چراغی: بله!. به غیر از شنبه و یک‌شنبه که روزهای تعطیل بود، در سایر روزها از صبح تا پاسی از شب باید دروس مختلف تئوری و عملی را دنبال می‌کردیم. حتی در روزهای تحصیل نیز این فرصت فراهم بود تا دانشجو کارهای خود را پیش ببرد. 


آنا: انتخاب دانشجو در مقطع ارشد برای دانشجویان خارجی بر چه مبنایی بود؟


چراغی: استادان دانشگاه بر مبنای استعداد شخصی افراد که در دوره کارشناسی شناخت داشتند، دانشجو را برای مقطع ارشد انتخاب می‌کردند؛ البته این شرط لازم بود نه کافی. بعد از آن باید در مقطع ارشد آموزش‌های لازم را طی می‌کرد که مسیر سخت و دشواری بود.


آنا: با این حساب قدمت مجسمه‌سازی در جمهوری آذربایجان خیلی بالاست؟


چراغی: این رشته همچون موسیقی این کشور که قدمت طولانی دارد نیز باسابقه است و این موضوع را در آثار تاریخی و منابع کهن این کشور شاهد هستیم. این رشته برخلاف ایران که تا مقطع کارشناسی است، در باکو از جایگاه بالایی برخوردار است و استادان صاحب‌نام اصول و شیوه‌های مختلف مجسمه‌سازی را آموزش می‌دهند، طوری که مدرک تحصیلی این دانشگاه از ارزش علمی بالایی در کل دنیا برخوردار است.


آنا: آیا دوست داشتید در دانشگاه محل تحصیل خودتان مدرس مجسمه‌سازی باشید؟


چراغی: بعد از خاتمه مقطع ارشد استادانم این پیشنهاد را به من دادند. آنان به کار من ایمان داشتند و می‌دانستند که به چه سطحی از کار دست پیدا کرده‌ام. قبول این پیشنهاد برای من به خاطر خانواده در زنجان و اینکه دوست داشتم در شهر خودم و کنار مادرم باشم، مقدور نبود. باید در ابتدا اقامت جمهوری آذربایجان را اخذ می‌کردم؛ ولی به‌دلیل اینکه دلبستگی به خانواده داشتم، راه زنجان را در پیش گرفتم.


آنا: اکنون در آثارتان چه تغییری احساس می‌کنید؟


چراغی: احساس می‌کنم در کارهایم به آن سطحی رسیده‌ام که بی‌نیازی حس می‌کنم. دوست دارم کارهایی را قبول کنم که در بیرون مخاطب داشته باشد. اصولاً دنبال کارها و ایده‌هایی هستم که بتوانم از طریق آن با مخاطبانم ارتباط برقرار کنم. بیشتر دنبال طراحی تندیس‌های چهره‌های فاخر علمی، فرهنگی، هنری و ملی بودم که تحصیل در آنجا باعث شد به تجربه کافی دست پیدا کنم.


آنا: با مدیریت شهری زنجان چقدر ارتباط دارید؟ 


چراغی: متأسفانه در سال‌های گذشته و اکنون نتوانسته‌ام ارتباط مطلوبی با مدیران شهری برقرار کنم. این موضوع به نوع نگاه دو طرف برمی‌گردد. بنده نگاه هنری به قضیه دارم، موضوعی که به خاطر آن سختی‌های غربت را به جان خریده‌ام و حاضر نشدم آثار پیش پاافتاده و کم‌اهمیت قبول کنم. از سوی دیگر وجود رانت در بدنه شهرداری نگاه بازاری به قضیه دارد و این در کارها و ارتباط من با شهرداری برای قبول پروژه شهری تناقض ایجاد می‌کند.


برای نمونه چند سال قبل زیباسازی شهرداری از من درخواست کردند که برای شهید شهریاری ماکت طراحی کنم. بعد از انجام، پیگیرکارهای قانونی آن شدم تا پروژه در مسیر قانونی بعد از عقد قرارداد قرار بگیرد که متأسفانه راه به جایی نبرد. با روی کارآمدن شهردار کنونی نیز پیگیری برای اجرای این پروژه ادامه داشت؛ اما در نهایت بدون اینکه دلیل خاصی درباره رد آن گفته شود، عملاً اجرای آن متوقف شد. در کمیته زیباسازی شهرداری در نقش ناظر بر کارها در کنار استادان صاحب‌نظر هنر، معماری و شهرسازی حضور دارم و متأسفانه به‌دلیل نبود توجه مدیریت شهری به نظر کمیته، کارهای بسیار ضعیف در شهر را شاهد هستیم.


آنا: اعضای این کمیته را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟


چراغی: در ابتدا کمیته شکل کارشناسی داشت و طرح‌ها برای اجرا در شهر به نحو مطلوب پیش می‌رفت؛ اما در دوره کنونی با ورود برخی افراد غیرمتخصص و ذی‌نفع در پروژه‌ها این کمیته عملاً از حالت تخصصی فاصله گرفت. این افراد در نقش مشاور طرح‌هایی را پای کار می‌آورند که بسیار سطح پایین است و حتی صحبت‌های ما برای متقاعدکردن آنها به‌دلیل نگاه هنری و سابقه کاری راه به جایی نمی‌برد.


آنا: این قبیل کارها ماهیت کمیته زیباسازی شهرداری زنجان را زیر سؤال نمی‌برد؟


چراغی: اتفاقاً احساس می‌کنم، تشکیل این کمیته در حد نام خلاصه شده و به‌عنوان یک بیلان کاری برای شهرداری است؛ چراکه عملاً رایزنی‌های استادان بومی عضو کمیته که با بافت فرهنگی و تاریخی شهر شناخت دارند، بی‌نتیجه می‌شود. چند وقت قبل نیز جلسه‌ای داشتم که همان افراد با یک‌سری طرح‌های پیش پاافتاده آمدند و اعلام کردند که شهردار به این طرح‌ها نظر مساعد دارد و این در حالی است که همین طرح‌ها باید از کانال زیباسازی و در رأس آن بحث کارشناسی اعضای کمیته نهایی می‌شد. در همین جلسه موضوع مطرح‌کردن طرح‌های خرد و کلان مطرح شد که اعضای اصلی کمیته انتقادهایی را درباره مطرح‌کردن همه طرح‌ها داشتند و این موضوع باعث به وجودآمدن دوگانگی بین شهرداری و کمیته می‌شد.


آنا: با این رویه سرانجام این کمیته به کجا خواهد رسید؟


چراغی: با وجود اینکه استادان صاحب‌نظر در این کمیته عضویت دارند؛ اما سیاستی که دنبال می‌شود، در نهایت به کمرنگ و ضعیف‌شدن این کمیته علمی منجر خواهد شد و در نهایت راه به جایی نخواهد برد. احساس می‌کنم، دست‌هایی پشت پرده است تا این کمیته راه به جایی نبرد. 


گفتگو از علی‌اکبر شیوخی


انتهای پیام/4062/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب