جنس گریه خانوادههای شهدا در دیدار با امام خامنهای فرق داشت
به گزارش حوزه امام و رهبری گروه سیاسی خبرگزاری آنا، نشریه خط حزبالله در شماره جدید خود روایتی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهدای مدافع حرم منتشر کرد.
وارد حسینیه که میشدید، نخستین چیزی که جلب توجه میکرد، لباسهای محلی برخی از استانها مثل استان کردستان یا سیستان و بلوچستان بود. گویا خانواده شهدای مناطق مرزی مثل این دو استان در این دیدار بیشتر بودند. در پیشانینوشت حسینیه، جایی که متناسب با شأن دیدار، آیات و روایات مرتبط نصب میشود، اینبار بخشی از آیه ۹۵ سوره نساء نوشته شده بود: «وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا: و خداوند مجاهدان را بر خانهنشینانِ [بیعُذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است».
تعداد خانمها هم گویا بیشتر از آقایان بود و در اقدامی کمسابقه، به انتهای قسمت آقایان آمده و همانجا نشستند. آمدن خانمها به سمت آقایان همان و بههم خوردن نظم جلسه هم همان. جالب اینکه مسئولان حسینیه هم برخلاف سایر دیدارهای عمومی، به میهمانان امروز سخت نمیگرفتند. گویا دیدار، خودمانی خودمانی بود. همینطور که در حال نوشتن بودم، نوجوانی که لباسی کُردی پوشیده بود، با همان لهجه شیرین کُردی ازم پرسید: شما میدانید خانه رهبر کجاست؟ جواب دادم: بله، همین نزدیک حسینیه است. پدرش ادامه داد: برای نخستین بار است که اینجا آمدهایم و پسرم تعجب کرده است که چقدر اینجا ساده و بیآلایش است.
نوجوانها و جوانهای زیادی هم در جمع به چشم میخوردند که لباس نظامی پوشیده و سربند بسته بودند. بعضیهایشان فرزندان مدافعان حرم بودند و در دستهای کوچکشان عکس پدر را گرفته و سعی میکردند طوری بگیرند که آقا هم ببیند. با زبان بیزبانی میگفتند ما از نسل مدافعان حرمیم و ادامهدهندۀ راه پدر. هرچقدر ساعت به 10 نزدیک میشد، جمعیت بیشتری بلند میشد و به مکانی که آقا از آنجا ورود میکنند خیره میشد. مادران و پدران شهدا، گویا بیشتر از دیگران، چشم انتظار آمدن آقا بودند. آقا که وارد حسینیه شدند، جمعیت شروع به سر دادن شعار کرد: «این همه لشگر آمده/ به عشق رهبر آمده»، «خونی که در رگ ماست/ هدیه به رهبر ماست»، «ما اهل کوفه نیستیم/ علی تنها بماند» و ... نوجوان کُردی که از من آدرس خانهای آقا را پرسیده بود، به محض ورود آقا، به سمت جلوی حسینیه دوید تا آقا را از نزدیک ببیند.
بعد از قرائت قرآن، حاج محمود کریمی شروع کرد به مداحی. شعری عاطفی و حماسی، در رثای پدران و مادران شهدا خواند. صدای هقهق گریه، از گوشه و کنار حسینیه بلند شد و بعضی از شانهها بالا و پایین میرفت. تازه اینجا بود که میشد فهمید کدام یک از افراد، پدر، مادر یا همسر شهید است. جنس گریۀ اینها با مردم عادی فرق داشت. وقتی حاج محمود روضۀ حضرت علیاکبر(ع) را خواند، پدرها و مادرهای شهید، طور دیگری گریه میکردند.
انتهای پیام/4082/پ
انتهای پیام/