سود یک کتابفروشی 5 میلیاردی در ماه چقدر است؟/ وقتی تعطیلی کتابفروشیها منطقی بهنظر میرسد
هادی حسینینژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: برای آسیب شناسی بحران نشر که طی ماههای اخیر به شدت عرصه را برای فعالان این حوزه تنگ کرده، باید حلقههای مختلف زنجیره نشر؛ یعنی تالیف، اخذ مجوز، حروفچینی، لیتوگرافی و چاپ، صحافی، انبارداری، بازاریابی، توزیع و فروش، یک به یک مورد بررسی قرار بگیرند. اما اگر کتابفروشیها را به عنوان آخرین حلقه از این زنجیره که قرار است تمام سرمایهگذاریها و تلاشهای اهالی نشر را به ثمر برساند در نظر بگیریم، آسیبشناسی این بخش اهمیت ویژهای پیدا میکند.
در سالها و خصوصا ماههای اخیر، عواملی همچون افزایش هزینههای تولید کتاب و افت چشمگیر میل به مطالعه و توانایی مالی خرید کتاب، عرصه نشر را به شکل بیسابقهای در تنگنا قرار داده و به اصطلاح فعالانش را گوشه رینگ برده است. گواه روشن بر این وضعیت، اخبار ورشکستگی، تعطیلی و تغییر کاربری کتابفروشیهای کوچک و بزرگ و با سابقه در تهران است که مکررا در رسانهها و روزنامهها منتشر میشود. با این حساب کتابفروشی در شرایط فعلی نه تنها بهره اقتصادی ندارد، بلکه به دلیل ضرردهی بالا باید گفت استمرار آن عشق میخواهد و جنون؛ و البته سرمایهای کلان مثل ارث پدری، که بدون هیچ چشمداشتی صرف سرپا نگه داشتن یک کتابفروشی شود.
در ادامه این گزارش، نگاهی خواهیم داشت به مختصات مالی شغل کتابفروشی در تهران؛ که البته با تغییر مقیاسها، برای سایر شهرهای کشور نیز صادق است. به بیان سادهتر هدف از انتشار این گزارش، پاسخ دادن به این سوال است که: «چرا کتابفروشیها یکی یکی تعطیل و به مشاغلی همچون پیتزافروشی، بانکداری، کافهداری و... تغییر کاربری میدهند؟» یا به عبارت دیگر این سوال که: «چرا نباید کتابفروشیها یکییکی تعطیل شوند و تغییر کاربری بدهند؟»
کتابفروشیهای انقلاب، متری 100 میلیونتومان ارزش دارند و قیمت یک کتابفروشی 50 متری در این راسته، 5 میلیارد تومان است |
برای شروع به سراغ چند کارشناس ملک در محدوده خیابان انقلاب (از روبهروی دانشگاه تهران تا میدان انقلاب که بورس اصلی کتابفروشی در تهران و ایران است) رفتیم و بهای مغازههای بر خیابان را جویا شدیم. مطابق با اطلاعات به دست آمده، قیمت مغازه در این محدوده به صورت میانگین، متری 100 میلیونتومان ارزیابی میشود که البته با لحاظ کردن افزایش 20 درصدی تملک به سرقفلی، حتی به ارقامی بالاتر از متری 120 میلیون میرسد ولی ترجیح ما این است که با همان میانگین 100 میلیونتومان، محاسباتمان را ادامه دهیم.
اگر فرض کنیم یک کتابفروشی برای جا دادن قفسههای مختلف کتاب در تقسیمات موضوعی کامل، به صورت متوازن به 50 متر مربع فضا نیاز داشته باشد، قیمت این کتابفروشی در راسته خیابان انقلاب، 5 میلیارد تومان خواهد بود. بله؛ 5 میلیارد تومان!
حالا اگر بخواهیم سودآوری این سرمایه را در بازارهای کشور ارزیابی کنیم، خوب است بدانیم که اگر صاحب چنین کتابفروشی ملک خود را به فروش برساند و پول آن را در یکی از بانکها سپردهگذاری کند، ماهانه چقدر از محل این سپردهگذاری، سود میکند؟ با فرض سود بانکی 24 درصد، سود ماهانه 5 میلیارد تومان، 100 میلیون تومان است! البته مستحضرید که اگر صاحب سپرده ماهانه تمام مبلغ سود خود و یا بخشی از آن را برداشت نکند، رقم سود این سپرده بعد از گذشت چند سال، رقمی نجومیخواهد شد.
اگر کتابفروش، مغازهاش را بفروشد و در بانک سپردهگذاری کند، ماهانه 100 میلیون تومان سود میگیرد |
بگذریم؛ کار را با همان سود ماهانه 100 میلیون تومان ادامه میدهیم. سوال اینکه: «آیا صاحب کتابفروشی مورد نظر در خیابان انقلاب، ماهانه چنین درآمدی دارد؟». هرچند منطقیاش آن است که کتابفروش ما، درآمدی به مراتب بیشتر از این مبلغ داشته باشد زیرا اولا باید هزینههایی مانند حقوق و حق بیمه کارکنان، قبوض برق و تلفن و... را نیز بپردازد و ثانیا رقم نهایی، آنقدر از سود بانکی مورد اشاره بیشتر باشد که زحمت مغازهداری را در مقابل آسودگیِ سپردهگذاری سرمایهاش در بانک، به جان بخرد!
اما بیایید باز هم محاسبههامان را با همان سود ماهانه 100 میلیون تومان ادامه بدهیم. سوال اینکه: «یک کتابفروش باید چند جلد کتاب بفروشد که به این رقم از سود دست پیدا کند؟» با مرور اطلاعات بانک کتاب که توسط خانه کتاب منتشر میشود، در خواهیم یافت که میانگین قیمت کتاب در سال جدید (از آغاز فروردین تا هفته پایانی مرداد 94) 14 هزار و 500 تومان است. همانطور که میدانید کتابفروش از محل فروش یک کتاب، 20 تا 25 درصد قیمت پشت جلد را به عنوان حقالعمل و دستمزد فروش، برمیدارد. این یعنی فروش هر کتاب به طور متوسط برای کتابفروش ما (با احتساب 25 درصد سود) 3 هزار و 625 تومان سود دارد.
برای رسیدن به سود 100 میلیون در ماه، یک کتابفروش باید روزانه نزدیک به 1000 کتاب بفروشد |
حالا اگر سود ماهانه 100 میلیونی را بر سودی که کتابفروش از فروش یک کتاب به دست میآورد، تقسیم کنیم در خواهیم یافت که برای رسیدن به این سقف از سود، باید ماهانه 27 هزار و 586 جلد و روزانه 920 جلد کتاب به فروش برود. به عبارت دیگر دخل روزانه کتابفروشی باید به عدد 13 میلیون و 325 هزار و 500 تومان برسد تا با احتساب 25 درصد، روزانه 3 میلیون و 335 هزار تومان و ماهانه 100 میلیونتومان دست پیدا کند.
سوال اینجاست که آیا با توجه به بحرانی که اهالی نشر از آن سراغ میدهند، یک کتابفروشی 50 متری در خیابان انقلاب تهران میتواند روزی 920 جلد کتاب بفروشد؟ اگر این ظرفیت برای تمام کتابفروشیها وجود دارد، پس ماجرای بحران و تیراژهای 200 نسخهای چیست؟ اصلا اگر مردم ما روزانه و ماهانه این تعداد کتاب از کتابفروشیها بخرند، سرانه مطالعه در کشور چند دقیقه در روز خواهد بود؟
پاسخ به این سوالها، در واقع پاسخ به همان سوال ابتدایی است که : «چرا نباید کتابفروشیها یکی یکی تعطیل شوند و تغییر کاربری بدهند؟» چرا که نه؟ آیا بهتر نیست کتابفروش با سابقه کشورمان، کتابفروشیاش را بفروشد تا به جای آن پیتزافروشیای... چیزی بزنند؟ و خودش هم پول مغازهاش را در بانک سرمایهگذارید کرده و تا آخر عمر، در آسایش و رفاه زندگی کند؟ تازه در اینصورت نه نگران رقابت با کتابفروشهای دستفروش خواهد بود و نه از برگزاری نمایشگاههای مختلف کتاب؛ خصوصا نمایشگاه کتاب تهران که محصولی جز رکود در بازار ندارد، حرص میخورد.
انتهای پیام/