«آینده پژوهی» لازمه حرکت به سمت پیشرفت
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، فدراسیون آیندهپژوهی دانشگاه هاوایی با انتشار مقالهای یادآور شد: همواه در طول تاریخ انسانهایی بودند که «آیندهنگر» نامیده میشدند، چون تمامی کنشهایشان در راستای آینده بود. اما بعدها تغییرات تکنولوژیک سبب تغییر سایر حوزههای زندگی شده است، به طوری که کشورها و جوامع مختلف، وابستگی درونی پیدا کرند و مرکزیتزدایی صورت گرفت.
هدف آینده پژوهی این است که از طریق ایجاد ارزشهای مثبت مورد نیاز، جهان مطلوب را محتملتر کند. یکی دیگر از کارهایی که در آیندهپژوهی انجام میشود کمک به مردم برای درک این مسئله است که کارهایی که امروز میکنند یا نمیکنند، همیشه نتایجی در پی خواهد داشت.
آینده پژوهان قصد دارند با پیشبینی عوامل اثرگذار در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرند و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند. آیندهپژوهی از این منظر دانش شناخت تغییرات است.
آینده پژوهان قصد دارند با پیشبینی عوامل اثرگذار در تغییرات آینده به صورتی دوگانه، هم مهار تغییرات را در دست گیرند و هم جامعه را برای این تغییرات آماده کند |
نخستین فعالیت آیندهپژوهی در قالب یک بررسی علمی را گروهی از پژوهشگران با سرپرستی ویلیام اف آگبرن (William F.Ogburn) در سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ در زمینه جامعهشناسی در آمریکا انجام دادند.
این گروه برای نخستین بار روششناسی علمی از جمله برونیابی (Extrapolation) ، بررسیهای علمی را در مورد روندهای اجتماعی روز آمریکا به انجام رساندند و افزون بر انتشار اولین کاتالوگ روندها در آن کشور، موفق به آیندهبینیهای مهمی از جمله افزایش نرخ مهاجرت و ازدیاد طلاق شد.
رویکردهای آیندهپژوهی
سه رویکرد به مطالعه آینده وجود دارد: آیندهپژوهی واکاوانه یا تحلیلی که آیندهپژوهی اکتشافی نیز نامیده میشود، آیندهپژوهی تصویرپرداز و آیندهپژوهی هنجاری که آیندهپژوهی مشارکتی نیز نامیده میشود.
دامنه آیندهپژوهی، دیدگاهها و چشماندازها
در رشتههایی که به آینده مربوط هستند همواره شاهد دامنه گستردهای از دیدگاههای مختلف، از کسانی که رشتهها، پیشینهها و علایق مختلفی دارند، هستیم. این تفاوتها تا حدی زیاد است که حتی به صورت دو قطب مختلف نمود پیدا کرد. البته این دو دیدگاه در واقع دو قظب یک طیف را تشکیل میدهند.
دیدگاههای مختلف نسبت به آینده: از بین سناریوهای مختلف، عدهای تنها آینده محتمل را پیشبینی میکنند، عدهای دیدگاه تکاملی نسبت به آینده دارند و آینده مثبت را پیشبینی میکنند، عدهای نیز درباره آینده و چشماندازها دیدی تخیلی دارند.
تمامی این طیفها در این نقطه که سیاستهای امروز ما کمک میکند که بدانیم کدام یک از سناریوهای عنوان شده، ممکن است محقق شود، اتفاقنظر دارند.
کسانی که دیدی مثبت و تکاملی نسبت به آینده دارند معتقدند باید این ذهنیت در مردم نهادینه شود که با ساختن ارزشهای مثبت، میتوان آینده را تغییر داد و جهان مطلوبتری بهوجود بیاورند. دیدگاههای آنها همواره با نوعی خوشبینی همراه است. پیروان این دیدگاه تمایل داشتند که بر روی مشکلات واقعی دنیا (مانند خطرات هستهای در طول جنگ جهانی دوم، افزایش جمعیت، گرسنگی، فقر، کاهش سوختهای فسیلی و سایر منابع تجدیدناپذیر، محیط زیست و...) با نگاهی به آینده تمرکز کنند و اذعان داشتند که اگر رویه فعلی پیش گرفته شود وضع آینده اسفناکتر از حال خواهد شد.
آن سوی دیگر طیف، آیندهپژوهان Doom and Gloom قرار داردند. البته باید بر این نکته تاکید کرد که دیدگاهشان آنقدر هم بدبینانه نیست. دلیل اصلی تاکید آنها بر روی تهدیدها و روند منفی پیش رو، تنها آگاه کردن مردم از مشکلات بالقوهای بود که وجود داشت، چون معتقدند که انسانها میتوانند با تغییر سیاستهای فعلی آینده مطلوب را ترسیم کنند.
در حالی که آیندهنگران خود نشاندهنده طیف گستردهای از زمینهها، منافع، و دیدگاهها هستند، همگی در این مورد اتفاقنظر دارند که باید به دنبال مطالعه آینده در زمینههای مختلف بود، همچنین همگی بر روی مشخصات آیندهپژوهی اتفاق نظر دارند. تعدادی از شاخصهها عبارتند از:
1- مشاهده تغییر به عنوان هنجار و باور داشتن به اینکه این تغییرات با سرعت بالایی در حال رشد هستند.
2- مشاهده اتفاقات به عنوان یک مجموعه و وابسته بودن این اتفاقات به هم (هیچ تغییری جدا از سایر دگرگونیها نیست).
3- داشتن دیدی جامع و کلنگر در بررسی تغییرات کل.
4- پذیرش این اصل که گزینههای متفاوتی از آینده وجود دارد.
5- تمایز قائل شدن ما بین آینده محتمل (چه چیز محتملتر است در آینده اتفاق بیفتد)، آینده ممکن (هر چیزی، خوب یا بد، محتمل یا غیر محتمل ممکن است در آینده اتفاق بیفتد) و آینده مطلوب (چه چیز مطلوبتر است که در آینده اتفاق بیفتد).
دورههای زمانی مختلفی برای مطالعه آینده توسط ارل جوزف مطرح شده است |
دورههای زمانی مختلف برای مطالعه آینده
دورههای زمانی مختلف برای مطالعه آینده وجود دارند که که توسط «ارل جوزف» از بخش جامعه جهان آینده «مینه سوتا» عنوان شده است و شامل موارد فوق است: آینده نزدیک: یک سال، آینده کوتاهمدت: یک تا پنج سال، آینده میانمدت: 6 تا بیست سال، آینده بلندمدت: 20 تا 50 سال، آینده دور: بیشتر از 50 سال؛
بیشتر مردم دنیا مانند اکثر بنگاهها و دولتها در بهترین حالت فقط برای 4 یا 5 سال آینده برنامهریزی میکنند (در سیاست نیز این مدت زمان تا انتخابات بعدی است). هر چه دنیا دارد با شتاب زیادی تغییر میکند این امر اهمیت دارد که برای آینده دورتری برنامهریزی کنیم. همچنین باید توجه کرد که گذشته و آینده به طریقی به هم مربوط و متصل هستند، زمان حال به ما این امکان را می دهد که طوری عمل کنیم که آینده را تغییر دهیم.
نکاتی که در آینده پژوهی مورد توجه واقع میشود، عبارت است از: بحرانهای کلانی که ممکن است پیش بیاید، جنگ و صلح، درگیریها، پایان جنگ سرد و جنگ شرق و غرب، سازمان ملل و مدیریت جهانی، شکاف بین شمال و جنوب کشورهای فقیر و غنی، ظهور بلوکهای اقتصادی منطقهای، رویههای اقتصادی حاکم، شکافهای اجتماعی، بازسازی اجتماعی، تاثیراتی که تکنولوژیهای جدید بر محیط دارند، پارادایم علمی جدید، پارادایمهای فرهنگی، آگاهی جهانی، معنوی، دینی و سنتهای مربوط به اینها و رویههایی که در پیش میگیرند و موارد بسیاری از این دست.
آیندهپژوهشی روشهای مختلفی دارد که در این مقاله به بررسی روشهای دلفی، شبیهسازی، دیدبانی آینده، پسنگری، تجزیه و تحلیل پیش رانها، سناریوپردازی، روندکاوی، چشماندازسازی، مدل سازی، نقشه راه پرداخته شده است |
تعدادی از روشهای مرسوم آیندهپژوهی
دلفی (Delphi): دلفی نوعی مشاوره شامل دو مرحله است. مرحله اول- پخش پرسشنامه با هدف جستوجوی دیدگاههای اولیه از طیف بزرگی از کارشناسان یک حوزه خاص میشود. پاسخها گردآوری و برای نظرسنجی دوباره برای همه شرکتکنندگان در همه پرسی پس فرستاده میشود. مرحله دوم- سوالاتی از شرکتکنندگان همه پرسی مطرح میشود، «خودارزیابی» آنها از سطح صلاحیت خود برای پاسخ به پرسشهاست. دلفی روش خوبی برای بهدست آوردن یک تصویر کلی از چیزهایی است که در یک زمینه خاص از علوم در حال رخ دادن است.
شبیهسازی (Simulation & Gaming): در این رویکرد مثل بازیهای کامپیوتری، از متولیان موضوع خواسته میشود که خود را بهعنوان بازیگران یک سناریو فرض کنند و در مورد واکنشهای خود تصمیم بگیرند. شبیهسازی حتی میتواند در یک مدل کامپیوتری شکل گیرد. شبیهسازی، روش خوبی برای مفاهمه با طیف وسیعی از مخاطبان در باره ماهیت پیچیده تصمیمات و سیاستها و ایجاد تصویر گستردهای از تأثیراجرای این سیاستهاست.
دیدبانی آینده (Horizon Scanning): دیدبانی در معنای عام عبارت است از زیر نظر داشتن یک زمینه خاص با هدف شناسایی چالشها و فرصتهای آتی موجود در آن زمینه. این روش برای شناسایی اولیه حوزههای کلیدی برای انجام ژرفکاوی بعدی و سناریوسازی یا تهیه نقشه راه برای آنها بسیار رویکرد سودمندی است.
پسنگری (Back Casting): پس نگری با تصور آینده مطلوب شروع میشود، این رویکرد تنها زمانی عملی است که اهداف آینده به روشنی و به دور از هر گونه ابهام تعیین شده با شند.
تجزیه و تحلیل پیشرانها (Drivers Analysis): از این روش میتوان بهعنوان مبنایی برای تدوین سناریوها، نقشه راه یا چشم انداز استفاده کرد. برای سنجش کارایی سیاستهای اتخاذشده و نیز برای پیشآگهی از مشکلات در حال ایجاد، روش خوبی است. از چالشهای پیش روی استفاده از این روش، کمی کردن ارتباط بین پیشرانهای مختلف است.
سناریوپردازی (Scenario): سناریوها تصاویری از آیندههای محتمل هستند که از درون به هم وابستهاند. هدف از بهکارگیری سناریوها، ایجاد فضایی از چیزهای ممکن است. سناریوها باکشف سیستماتیک چالشها و فرصتهای پیش رو، در خدمت تدوین استراتژیها قرار می گیرند. معمولا ۳ یا ۴ سناریو برای هرآیندهپژوهی تهیه میشود.
روندکاوی (Trend Analysis): روندها، الگوهای تغییر در مسائل پراهمیت از دید مشاهدهگر هستند که در طول زمان بهوقوع میپیوندند. این روش در حقیقت پیشبینی آینده از روی قرائن و شواهد تاریخی است که تغییرات یک داده در گذشته نشان میدهد. روندکاوی بهویژه برای سنجش کارایی سیاستگذاریها و نمایان ساختن مشکلات در حال ایجاد، سودمند است. کاستی عمده این روش، سادهانگاری نهفته در آن است.
چشماندازسازی (Visioning): چشم انداز بر خلاف سناریو که رد پای اکنون در آینده مشخص است، بیشتر شبیه پرش به آینده است و لزوما نمیتوان نحوه تدوین چشم انداز را دید. برای ثمربخش بودن، چشمانداز باید مقرون به واقعیات و به دور از خیالپردازی باشد.
نقشه راه (Road map): نقشه راه، گامهایی را که باید برای نیل به یک هدف برداشت، تعیین میکند. طیف وسیعی از انواع نقشه راه وجود دارد. نقشه راه به گمانهزنی درکشف محصولات مختلف ممکن در آینده کمک میکند و در این حال بخشهای کلیدی را از علوم مختلف که برای ایجاد این محصولات لازم است، نیز مشخص میکند. این روش بهویژه برای تعیین فهرست اقدامهای لازم که باید برای ظهور یک فناوری جدید به انجام رسانده شود، بسیار مفید است.
مدلسازی (Modelling): این روش ابزار ارزشمندی برای بررسی یک موضوع پیچیده است و در آن بررسیها بیشتر بر پایه ادراکات افراد صورت میگیرد تا شواهد. درنتیجه استفاده ازاین روش، سنجه ها(Metrics) در اختیار قرار میگیرند.
انتهای پیام/