دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 مرداد 1394 - 13:02
در گفت‌و‌گو با آنا، به‌مناسب پرفورمنس شعرهایش

محمد آزرم: می‌خواستم مخاطب بخشی از اجرا باشد

محمد آزرم چندی پیش با همکاری گروهی از هنرمندان در گالری دنا، در پرفورمنس شعرهایش شرکت کرد. او درباره این اجرا می‌گوید: «می‌خواستم مخاطب، با حرکت و صدای خودش مرز بین اجراگر و مخاطب را بردارد که در عمل این اتفاق افتاد.»
کد خبر : 33068

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا محمد آزرم که پیش از این مجموعه‌هایی نظیر «عکس‌های منتشرنشده»، «اسمش همین است» و «هوم» را منتشر کرده و از شاعران تجربه‌گرا به شمار می‌آید، اخیرا با حضور در جمع یک گروه نمایشی در پرفورمنس شعرهایی از مجموعه «هوم» شرکت کرده است. با او هم‌صحبت شدیم تا این تجربه تازه را از نگاه او ببینیم و بیشتر درباره آینده پرفورمنس‌های شعر بدانیم.



آن طور که در اخبار خواندیم، ‌اخیراً تعدادی از شعرهای شما، با حضور خودتان به صورت پرفورمنس، اجرا شدند. کمی از کم و کیف این اجرا بگویید.


بله به پیشنهاد گالری «دنا» و در پروژه ای به نام «واژگان ایستاده»، من به اتفاق گروهی از دوستان هنرمندم، پرفورمنس شعر با هوم، را برگزار کردیم. پرفورمنس با «هوم» شامل سه گانه ای از شعرهای دیداری/ مفهومی برگرفته از کتاب شعر هوم بود. شعرهای «خواب دیدن» با بیانی آبستره، «تهران» با بیانی مینیمالیستی و «Codecod» که شعرعکسی با یک نظام تصویری قراردادی مبتنی بر نظام زبان است، هریک به مدت ۱۷ دقیقه پرفورمنس با هوم را تشکیل می‌داد. هریک از این شعرهای دیداری/ مفهومی در اجرا معناهایـی متمایز از نسخه چاپـی خود پیدا کردند. اجرا «خواب دیدن» در حضور مخاطب و در تعامل با او فضایـی خیالی پدید آورد که در آن صحنه اجرا، اجراکنندگان و مخاطبان حاضر، تبدیل به خواب دیدن خود شدند. هر سطر در این اجرا هنگام به صدا در آمدن، به فردی تبدیل شد که احساس و صدای خود را نمایان می‌کرد. در این شعر از نت‌های کشیده و متوالی، اصوات شلوغ و عناصر صوتی اتفاقی استفاده شد و حتی صدای "در" به عنوان ساز برای تولید ملودی‌های اتفاقی و ساختن ریتم‌ها و ضربه‌های غیر معمول به کار رفت. در این قسمت شاهد خطوطی در تصویر بودیم که از دو طرف کادر به تدریج اضافه می‌شد و از نیمه اجرا کاسته می‌شد و در پایان به صفحه ای سیاه رسید. اجرا «تهران» به آدم‌ها و ماشین‌هایی که سراسر فضای شعر را تسخیر کرده‌ بودند، جان می‌ بخشید و شکل‌دهنده‌ صداها، فریادها و تصادم بین لحن‌ها و آواها بود. تبدیل آدم به ماشین و صنعتی شدن آدمی تم اصلی این قطعه بود که با پردازش صوتی ریتم‌ها، در اواسط اجرا صداهای انسانی تبدیل به ربات‌های ناطق شد و کلمات آدم‌ها ماشین ها را به صورت کاملاً شکسته و رباتی بیان می‌شد. در تصویر هم آدم‌ها با ماشین‌ها احاطه شدند و با همنشینی کلمات و همپوشانی آنها آدم های ماشینی شکل گرفت. در هر دو قسمت هم اجراگران و حاضران به صورت تعاملی همکاری کردند و با حس، صدا و حرکت‌های خود به فضای گالری را شعر کردند.


اجرا «Codecod» که شعر عکسی فرم گرفته از تصویرهای مختلف بر اساس الگوسازی از نظام الفبا است؛ با دوگانه‌ی دیگر این پرفورمنس متمایز بود. در این بخش اجراکنندگان و حاضرین به صورت بداهه‌نویسی شروع به نوشتن شعر کردند و نوشته‌های خود را روی تصویر بازتاب داده شده این شعر عکس، ‌چسباندند. در این بخش موسیقی براساس عدد 17 که نقش اصلی اما مخفی پرفورمنس با هوم بود شکل گرفت و همراه با آن تصاویر ظاهر می‌شد و از هم می‌پاشید، تکثیر و ترکیب می‌شد و در پایان با اوج گرفتن موسیقی با تصویری مواجه شدیم که پایانی نداشت جز قطع سیستم و پایان زمان پرفورمنس شعر. در ضمن،مجموع زمان سه قسمت پرفورمنس برابر با عدد 51 یا عدد هوم بود.


در پرفورمنس با «هوم» موسیقی الکترونیک و صداسازی‌های بداهه، بخشی از صداها و آواهای اجرایـی بود. در کل در این سه‌گانه‌ی شعر اجرایی شاهد شکل گرفتن شعر به صورت زنده و متمایز از نسخه چاپی در حضور شرکت‌کنندگان بودیم و می‌توان گفت محل اجرا؛ زمان اجرا؛ تمامی حرکات و کنش‌های بدنی و رفتاری حاضران و اجراکنندگان به همراه جلوه‌های صوتی و تصویری، سازنده‌ی شعر بودند.



به نظرتان حاصل کار چگونه بود؟ به عبارت دیگر پرفورمنس شعر،‌ چه امکاناتی را به مخاطب می‌دهد!؟


می‌خواستم مخاطب بخشی از خود اجرا باشد و نگاهی تعاملی نسبت به آن داشته باشد؛ تماشاچی نماند و با حرکت و صدای خودش مرز بین اجراگر و مخاطب را بردارد که در عمل این اتفاق افتاد. می‌خواستم شاهد تضادها و تناقض‌های اتفاقی در آزادی عملی که به حاضران داده شد، باشم که این هم رخ داد و می‌توان تحلیلش کرد. فراموش نکنیم که ویژگی شعر اجرایی در جریان بودن آن است و تنها با حضور بی‌واسطه می‌توان درکش کرد و هنوز هیچ تصویر برداری‌ای نتوانسته آن را تکرار کند.


با نگاه به کارنامه شاعری شما، با تجربه‌های جالبی برخورد می‌کنیم؛ مثل سرایش شعر به صورت مشترک. با این فرض که پرفورمنس شعر، در آینده حالت متداول‌تری به خود بگیرد، فکر می‌کنید ممکن است به عنوان یک پیش‌فرض تجربی در نوع سرایش شاعران نیز تاثیر گذار شود.


من به حضور انواع ژانرهای شعر در کنار هم باور دارم ولی حقیقت این است که برای شعر اجرایی باید ایده اجرایی داشت؛ پس اگر پرفورمنس شعر بر اساس کار کردن با متن قبلی باشد، خود این متن باید دارای تمایزی با شعر عبارت محور معمول باشد. البته انواع اجراها را هم می توان از هم متمایز کرد که با ادامه پرفورمنس‌های شعر در آینده می‌توان درباره‌اش حرف زد.



به نظر شما جا دارد که پرفورمنس‌های شعر، به صورت رسمی وارد عرصه نمایش شده و در قالب اجراهایی رسمی و در قالبی مشخص ارائه شوند؟ (مثالش را البته قبلا داشته‌ایم؛ اما در زمینه شعرهای کلاسیک از قبیل شاهنامه خوانی و حتی تعزیه که می‌توان آن را نوعی اجرای شعر خواند).


از هر رسمیتی باید گریزان بود. اگر قرار است امکانی برای پرفورمنس شعر در ایران شکل بگیرد، بهتر است بخش خصوصی با آزادی عمل کامل متولی آن باشد؛ مثل کاری که گالری دنا آغاز کرده است. گالری‌ها و مراکز فرهنگی می‌توانند با مطالعه و از سر دقت با شعر اجرایی همراه شوند. در پایان لازم می‌دانم از دوستان هنرمندم الهام زارع نژاد، سهند آدم‌عارف، جوانه دلشاد، فرحان مهاجرانی، رضا قانعی،هدیه خواجه زاده، مینا صفار و از تمامی کسانی که به دیدن اجرا آمدند و مشارکت کردند، تشکر کنم.


گفت‌وگو: هادی حسینی نژاد


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته