قیام میرزا کوچکخان اسلامی و ایرانی بود/ شرح زندگی طلبهای مبارز
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، یونس استادسرایی یا به تعبیر عامیانه آن میرزاکوچک خان جنگلی از مبارزان بنام تاریخ معاصر ایران است. نام وی با مبارزه و مقاومت علیه قوای انگلیسی، روس و دولت زمان خود گره خورده است. وی در سال 1257 در محله استادسرایی رشت دیده به جهان گشود. میرزا بعد از اتمام مدارج تحصیلی ابتدایی و راهنمایی خود در گیلان به قزوین و سپس به مدرسه حوزوی صالحیه تهران عزیمت کرد. وی با آغاز جنبش مشروطه از افراد تاثیرگذار و جوان این نهضت بود و فداکاریهای زیادی در این راه انجام داد.
جهاد از مشروطه تا قیام جنگل
همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و تصرف بخشهای از شمال ایران توسط نظامیان روس و انگلیس، میرزا کوچکخان به همراه برخی از همراهان و یاران خود، درس حوزوی را نیمهکاره رها میکند و به شمال ایران رفته دست به سلاح برده و برای مقابله با دشمنان ایران شروع به جنگ و مقاومت میکند. به دلیل اینکه قیام میرزا رنگ و بوی اسلام داشت و وی نیز جمعیتی به نام «هیأت اتحاد اسلام» را با حضور بخشی از علمای به نام خطه شمال تشکیل داد، جوانان زیادی دور وی جمع شدند.
قیام میرزا کوچک جنگلی به دو بخش تقسیم میشود، قسمت ابتدایی قیام به همین اتحاد اسلام باید اشاره کرد که بعد از مدتی سراسر استان گیلان تا قسمتهای تالش واقع در اردبیل کنونی را دربرگرفته و از سمت شمال نیز تا رودبار و نزدیکیها استان قزوین حاکمیت قیام جنگل بود. روسهای تزاری بارها به قیام جنگل حمله کرده و قصد سرکوب این مقاومت مردمی را داشتند، ولی هر بار با شکستی مواجه میشدند. در همین دوره حکومت مرکزی ایران به نخستوزیری مستوفیالممالک که در زمان احمدشاه قاجار رئیسالوزرای کشور بود، مکاتبه و حمایتهای به صورت لفظی از این قیام داشت.
دوری از جریان کمونیست و اعتقاد به مبارزه در راه اسلام
دوره دوم قیام میرزا کوچکخان را باید به دوره پیروزی لنین در انقلاب 1917 روسیه مرتبط دانست. زمانی که این انقلاب پیروز شد، برخی از افرادی که در قیام جنگل نفوذ کرده و خود را انقلابی جا زده بودند، خیانتهایی به این قیام مردمی کردند و قصد داشتند رنگ و بوی اسلامی را از آن جدا و به سمت کمونیست شوروی سوق دهند. از افراد برجسته این طرز فکر در جنگل باید به «احسانالله خان»، «خالو قربان» و «جعفر پیشهوری» اشاره کرد که از افراد برجسته و نفوذی در دربار بودند که شرح پایان زندگی آنها نیز جالب است.
میرزا کوچکخان با این طرز تفکر به شدت مخالف بود و راه خود را از دولت خودخوانده سوسیالیستی جمهوری گیلان که توسط این افراد پایهگذاری شده بود، جدا کرد و همین موضوع اختلافات جدی را در قیام جنگ ایجاد کرد و سبب شد با این جدایی میرزا به جنگلهای تالش پناه برده و با خیانتهای فراوان و بدعهدی برخی از یاران بر اثر سرما جان خود را از دست دهد.
میرزاکوچک خان یک مبارز و طلبه است
رهبر انقلاب در مراسم ملی بزرگداشت میرزا کوچکخان پیامی در اول آذر 1391 اعلام میکنند. در این پیام آمده است: «قضیّه مرحوم میرزاكوچك جنگلی یك قضیّه ویژه است؛ اگرچه كه در آن دوره خاص یعنی در دوره فاصله بین مشروطیّت و سرِ كار آمدن رضاخان، حوادث گوناگونی در كشور بهوجود آمده و همزمان با نهضت جنگل، چند كار بزرگ دیگر هم در گوشه و كنار كشور مثل مرحوم شیخ محمّد خیابانی در تبریز، یا كلنل محمّدتقی خان پسیان در مشهد - اتّفاق افتاده كه اینها همه تقریباً همزمان است، لكن قضیّه جنگل یك قضیّه ویژه است. خب ما قضایای تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانی و اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و اطّلاعات زیادی داریم، امّا آن صبغه مردمی و نجابتی كه در كار مرحوم میرزاكوچكخان جنگلی هست، در هیچ كدام از این دو سه نفر نیست. كار دیگری كه همزمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد. میرزا كوچك همین طور كه اشاره كردید، یک روحانی است، یك طلبه است. رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میكند با اینكه در درون تشكیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میكردند، امّا مرحوم میرزاكوچك در برخورد با اینها كاملاً حدود شرعی را رعایت میكرده و اهل درگیری با داخل نبوده. مثلاً كسانی بودند كه مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن افراطیها - میگفتند اینها را بزنیم سركوب كنیم! میرزاكوچك نمیگذاشته، جلوی اینها را میگرفته و مانع میشد از اینكه این كار را بكنند؛ یعنی رفتار هم یک رفتار دینی است.
قیام میرزا کوچک جنگلی 100 درصد اسلامی و ایرانی است
حركت، یک حركت 100 درصد اسلامی و ایرانی است. خب آن زمان میدانید دیگر، آن غوغای نهضت ماركسیستی و تشكیل شوروی و هیاهویی كه در دنیا و در بین ملّتها راه افتاده بود و جاذبهای كه برای بعضی از ملّتها بهوجود آورده بود، طبعاً یك عدهای را مجذوب خودش كرده بود و دوروبریهای ایشان هم از این طریق به ایشان خیانت كردند؛ لكن این مرد، هم بهخاطر پایبندیاش به اسلام، جذب تفكّر ماركسیستی نشد و رد كرد بهطور صریح و قاطع آن نظریّه را با اینكه جزو نزدیکترینهایی كه با او از اوّل همراه بودند، گرایش پیدا كردند؛ البتّه آنها هم ناكام از دنیا رفتند، هیچكدام آنها هم خیری از این زندگی ندیدند و از آن جریان بلشویكی هیچ خیر و تجاوب جوانمردانهای مشاهده نكردند و مخالفت كرد، هم با اجنبی مخالف بود؛ یعنی چون سیاستی بود كه از طرف اجانب بود، با اینكه اینها مقابلهشان با دستگاههای حاكم مثل انگلیس و روسهای قزّاق و مانند اینها بود، امّا درعینحال به آن طرف هم جذب نشد؛ استقلال را حفظ كرد. یك نمونه خیلی برجستهای است میرزاكوچك خان.
انتهای پیام/4082/ن
انتهای پیام/