قصیدههای موسوی گرمارودی، رنگ شاعر خود را دارد
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، آیین افتتاحیه خانه شعر و ادبیات تهران که عصر امروز برگزار شد، به بزرگداشت سید علی موسوی گرمارودی اختصاص داشت. این مراسم، به پاس پنج دهه تلاش موسوی گرمارودی در حوزه ادب پارسی در خانه شعر و ادبیات واقع در مجموعه فرهنگی گردشگری عباس آباد برگزار شد.
غلامعلی حدادعادل، محمدعلی بهمنی، بهاءالدین خرمشاهی، سعید بیابانکی، علیرضا قزوه، یوسفعلی میرشکاک، فاضل نظری، علیرضا بدیع و جمع زیادی از شاعران و ادبدوستان از مهمانان این نشست بودند.
در ابتدای برنامه، مرتضی امیری اسفندقه به عنوان رییس شورای سیاستگذاری خانه شعر و ادبیات تهران و میزبان این آیین، ضمن خوشآمدگویی گزارشی از اقدامات و برنامههای آینده خانه شعر و ادبیات ارائه کرد.
سپس، یوسفعلی میرشکاک پشت تریبون آمد و با اعلام این مطلب که پیش از انقلاب، شاعران و جوانان مذهبی علاقهمند به شعر خود را با اشعار شاعرانی همچون موسوی گرمارودی پیدا کردند گفت: اولین شعری که باعث دگرگونی چشمانداز شعرای مذهبی شد «در سایه سار نخل ولایت» بود. این شعر به ما فهماند که شما میتوانید در جایگاه یک شاعر، بدون این که تحت تأثیر شاعرانی همچون زندهیادان احمد شاملو یا مهدی اخوان ثالث قرار بگیرید، شعری در قالب و زبان امروز بگویید و اعتقادات خودتان را هم درون آن ببینید. این شعر موسوی گرمارودی، ما را دگرگون کرد. البته بعد از انقلاب با توجه قرار گرفتن در جایگاهها و سمتهای جدید، نتوانستیم حق ایشان را به خوبی ادا کنیم.
وی در ادامه گفت: در شعر سپید یا آزاد که از آن به شعر «حُر» هم یاد میشود و اسیر وزن و قافیه نیست، موسوی گرمارودی جایگاه ویژهای دارد. منظومه در سایه سار نخل ولایت و شعرهای دیگر ایشان، برای ما یک رجعت به گذشته تاریخی بود. خیلیها میگویند شعر آیینی و ادبیات شیعی مدرن با زندهیاد طاهره صفارزاده آغاز شده، اما من معتقدم ایشان با تمام توانایی و زبان شعری ویژهای که داشت پس از موسوی گرمارودی در جایگاه دوم قرار دارد.
میرشکاک در باره تسلط موسوی گرمارودی بر قالب شعری قصیده نیز گفت: قصاید موسوی گرمارودی، قصاید امروزی و نوآورانه است، اما با این حال میتوان کل میراث گذشته را در شعر او ببینیم؛ شعر سپید هم که دیگر جای خود را دارد. متمایز شدن در شعر آزاد(سپید) از شعر نیمایی دشوارتر است. موسوی گرمارودی از مؤسسان شعر آزاد محسوب میشود. خیلیها سعی کردند شعر نیمایی بگویند و نشد.
غلامعلی حدادعادل نیز با اشاره به این که آشنایی او با موسوی گرمارودی به سال 1342 باز میگردد گفت: من در سال 1342 وارد دانشگاه شدم و با این که رشتهام ادبیات نبود، اما عشق به ادبیات، پیوند دهنده من و ایشان شد و این دوستی و آشنایی تا امروز هم ادامه پیدا کرده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی اظهار کرد: موسوی گرمارودی برای من و نسل من جایگاه خاصی دارد که با رجوع به گذشته و ارزیابی خاطرات، میتوان به بخشی از این جایگاه پی برد. ایشان قبل از انقلاب و حداقل از سال 11342 تا 1357 از معدود شاعرانی بود که در قالب شعر نو، مضامین دینی و انقلابی را مطرح میکرد و و مدافع ارزشها بود که این واقعاً برای ما مغتنم بود. ما روزگاری را تجربه کردهایم که قالبهای کهن شعری را عقبمانده و درمانده میپنداشتند و تنها شعر نو را «شعر» محسوب میکردند. بین طرفداران شعر نو و شعر کهن منازعه برقرار بود. اگر بخواهیم نقش مثبت، سازنده و دلگرمکننده موسوی گرمارودی را ارزیابی کنیم، باید خودمان را در فضای 50 سال پیش بگذاریم.
حدادعادل بیان کرد: در میان شاعران شبهای شعر انستیتو گوته در پاییز 1356 که به مدت 10 شب برگزار شد، تنها شاعر مذهبی موسوی گرمارودی بود. برای ما هم که هم به شعر و ادبیات علاقه داشتیم و هم اعتقادات دینی برایمان مهم بود، یک پشتوانه و پشتیبان محسوب میشد. پس میتوان گفت موسوی گرمارودی علاوه بر تقدم فضل، فضل تقدم نیز دارد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: بیگمان، هنر موسوی گرمارودی قصیدهسرایی اوست. وی همه قالب های شعری را آزموده و در همه آنها هم سربلند بوده است. درون مایه همه این اشعار، اعتقادات و معارف، دین و اخلاق، انقلاب و اسلام است، اما ویژگی او تسلط در قصیده است.
حدادعادل تصریح کرد: میدانید که قالب قصیده، مصداق کامل شعر فارسی است. در زبان فارسی، کسی که بتواند در قالب قصیده شعر بسراید، در سایر قالبها نیز این توانایی را دارد و به اصطلاح همه انواع شعر را در مشت دارد. قصیده از این جهت دشوار است که شاعر از ابتدا تا انتها و در همه ابیات آن، مقصود معینی را در نظر دارد. اما در غزل، شاعر مقید به ارتباط بین ابیات نیست. شاعران بزرگ تاریخ ادبیات ما عموماً قصیدهسرایان بزرگ بودند. قصیده، ستون شعر و ادب فارسی است. تصور میکنم در بین شاعران نوپرداز، موسوی گرمارودی بیش از هر شاعر دیگری، قصیدهسرایی کرده است. آن هم قصیدههایی که برخلاف بسیاری از قصاید همه فهم است.
وی ادامه داد: قبل از آمدن به این برنامه، به برگزارکنندگان گفتم که میخواهم به هنر قصیدهسرایی اشاره کنم و حق قالب شعری قصیده را ادا کنم. چون در دعوای شعر نو و کهن، متهم ردیف اول قصیده بود. در آن زمان قصیده، ملاک و نماد کهنگرایی محسوب میشد. با وجود این شرایط، موسوی عقبنشینی نکرد و راهش را ادامه داد.
حدادعادل افزود: موسوی گرمارودی با این که اهل قم است، اما در حال و هوای مکتب شعر خراسان بالیده است.از سوی دیگر به گواه ترجمه خوبش از صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه، بر زبان عربی هم مسلط است. وی با شعر کهن فارسی که سرچشمههای آن در خراسان است و با زبان فاخر قصیده و هنرهایی که در قصیده است آشناست. موسوی گرمارودی با این که شاعری نوآور بود، اما قصایدی سرود که تصنعی نبود و رنگ خود شاعر را داشت.
حدادعادل در انتهای سخنان خود، به سه قصیده از سرودههای سید علی موسوی گرمارودی اشاره کرد. قصیده اول در توصیف آبشار نیاگارا بود. «پاسخ به احمد مهدوی دامغانی» عنوان قصیده دیگری بود که حدادعادل بخشهایی از آن را قرائت کرده و عنوان کرد که گویا موسوی گرمارودی با انتخاب یک قافیه دشوار برای این قصیده طولانی، قصد نوعی زورآزمایی را داشته است. حدادعادل در انتها، شعر دیگری از سرودههای موسوی گرمارودی را خواند که در پاسخ به مرتضی امیری اسفندقه مدیر خانه شعر و ادبیات سروده شده بود و به تعبیر حدادعادل سرودهای بود از بهانه این مجلس خطاب به بانی مجلس.
بهاءالدین خرمشاهی سخنران دیگر این مراسم بود که با اشاره به سابقه دوستی خود با گرمارودی، دو قصیدهای را که در وصف هنر و توانمندیهای شعری و ادبی موسوی گرمارودی سروده بود را قرائت کرد.
شعرخوانی توسط سعید یوسفنیا و اجرای گروه موسیقی به سرپرستی کیوان ساکت و صدای وحید تاج که روی اشعار سید علی موسوی گرمارودی اجرا شده بود از دیگر برنامههای این نشست محسوب میشد.
در انتهای مراسم و پیش از تقدیر از سید علی موسوی گرمارودی، پیروز حناچی سرپرست شهرداری تهران در سخنان کوتاهی ضمن تقدیر از این شاعر آیینی پیشکسوت، برنامههای پیش روی شهرداری تهران درباره گسترش کارکردهای فرهنگی و تفریحی مجموعه عباس آباد پرداخت .
لازم به ذکر است، سید علی موسوی گرمارودی شاعر، منتقد، مترجم و نویسنده سال ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد و دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران اخذ کرد.
«عبور»، «در سایهسار نخل ولایت»، «سرود رگبار»، «چمن لاله»، «خط خون»، «دستچین»، «باران اخم»، «گزیده شعر نیستان»، «تا ناکجاآباد»، «از صدر تا ساقه» و ترجمه قرآن کریم از جمله آثار موسوی گرمارودی است. او در سال ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد و تحت شکنجههای سخت قرار گرفت. گرمارودی در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ سرپرست انتشارات انقلاب اسلامی و همزمان مشاور فرهنگی رئیسجمهور وقت شد.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/