منافع برخی بازیگران امنیت خاورمیانه را برهم زده است
به گزارش خبرنگار حوزه اروپا و آمریکای گروه بینالملل خبرگزاری آنا، دکتر «علم صالح» پیش از ظهر امروز در نشست چالشهای امنیتی و مبانی تئوریک آن در غرب آسیا که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، گفت: «خاورمیانه را میتوان مجموعهای از کشورهای بههم پیوسته دانست که فهم اساتید روابط بینالملل و بهویژه تحلیلگران غربی را دچار مشکل کرده است. این منطقه را نمیتوان با نشستن پشت رایانه و جستجو در گوگل شناخت و تحلیلی درباره امور جاری آن ارائه کرد».
استاد روابط بینالملل لنکستر انگلستان با بیان اینکه وقتی درباره غرب آسیا صحبت میکنیم باید فهمی میانرشتهای داشت، افزود: «درحالحاضر ما درباره شناخت خاورمیانه با دو مشکل اساسی مواجهیم؛ نخست، تفاوت فهم امور جاری در خاورمیانه که میان اساتید حوزه روابط بینالملل و مطالعات منطقهای اختلاف عمیقی ایجاد کرده است. آنها از دید روابط بینالملل به خاورمیانه نگاه میکنند که عمدتاً اساتید غربی هستند. آنها همچنین به منطقه از دید تئوریهای غربی که بههیچوجه با بستر اجتماعی و سیاسی منطقه مناسبتی ندارد، نگاه میکنند و به همین دلیل تحلیلشان اشتباه است».
وی افزود: «در مقابل، اساتید و تحلیلگران مطالعات منطقهای وجود دارند که مدعی شناخت موشکافانه امور منطقه هستند. آنها نیز بهدلیل شناخت نداشتن از مفهوم کلی منطقه و روابط دینامیک جاری در آن، از ارائه تحلیلی موشکافانه و دقیق از منطقه بازماندهاند».
«علم صالح» درباره دومین مشکل در راه شناخت غرب آسیا تصریح کرد: «مشکل بعدی نوع نگاه به خاورمیانه است که گروهی به آن از جنبه دولتمحوری و در مقابل گروهی مردممحور نگاه میکنند. ما در منطقه دولتهای ضعیف در مقابل ملتهای قوی داریم. به این معنی که دولتها دموکرات نیستند، مشروعیتشان زیر سؤال است و به مردم پاسخگو نیستند. در مقابل، مردم آمادگی بسیج شدن بر سر محورهای ایدئولوژیک و هویتی را دارند. از همینرو است که وقتی اتفاق مهمی مانند بیداری اسلامی رخ میدهد، نظریههای روابط بینالملل از فهم چرایی وقوع و تحلیل آینده آن باز میمانند».
استاد روابط بینالملل لنکستر انگلستان تأکید کرد: «بهطور کلی در شناخت خاورمیانه و تحلیل امور آن میتوان 6 چالش عمده را بیان کرد که نوعی درهم تنیدگی بحران ایجاد کرده است که عبارتند از؛
1. شکاف امنیتی-اجتماعی: طبقات بر مبنای فهم خود مطالبات مختلف و گاه متضادی دارند و درنهایت زمان اتخاذ تصمیم واحد با مشکل مواجه میشوند.
2. امنیت جامعهای: در غرب آسیا ازآنرو که دولتملتها جوان هستند و قدرتمند نیستند، مرزها بازگوکننده هویت مردم نیست و جامعه بهشدت هویتمحور است. در صورت تقابل هویت مبارزه آغاز میشود که جامعه را دچار مشکل میکند.
3. شکاف ملی: ما در غرب آسیا بهجز ایران شاهد نظام دموکراتیک نیستیم که این موضوع به ایجاد بحران مشروعیت بهمعنای نماینده نداشتن مردم در حکومت منجر میشود. در مقابل این دولتهای فاقد مشروعیت، مردمی را شاهدیم که بسیار آماده مطالبهگری هستند و دولتها در قبال آن ناتواناند.
4. شکاف درون سیستم: در درون سیستم کشورهای منطقه شاهد تعارض بازیگران هستیم که رقابت آنها با یکدیگر سبب مشکلات داخلی و انتقال آن به محیط پیرامونی یا تلاش برای ضربه به کشوری خارجی برای تضعیف گروه مقابل میشود.
5. شکاف منطقهای: بعد از 2003 و سقوط صدام به یکباره تعادل قدرت بر هم میخورد و نفوذ ایران بدون تلاش قابل توجهی افزایش مییابد که این موضوع باعث القای ترس در دیگر بازیگران منطقه میشود. ایران بههیچوجه بازیگری نیست که بهدنبال کنشگری طبق مفاهیم ایدئولوژیک خود باشد و تنها ناکارآمدی دیگر بازیگران در جذب مردم باعث شده است که از نفوذ ایران واهمه ایجاد شود.
6.شکاف بینالمللی: اهمیت غرب آسیا برای جهان از دو منظر اقتصادی و امنیتی بسیار بالا است. ما از زمان جنگ سرد شاهد رقابت دو ابرقدرت در منطقه بودهایم و امروز دوباره شاهد بازگشت این تقابل با سیاستورزی روسیه در منطقه هستیم، زیرا بازیگران خارج از منطقه دنبال منافع خود هستند و صرفاً گروههای همراه خود را حمایت میکنند. این موضوع سبب برهم خوردن ساختار امنیتی در غرب آسیا میشود».
«علم صالح» گفت: «در نهایت شاهدیم که این درهم تنیدگی بینظیر مشکلات باعث ایجاد ناامنی، نارضایتی و تقابل در منطقه شده است».
انتهای پیام/4093/ن
انتهای پیام/