چرخش از تولید آلبوم به کنسرت، باعث افت ترانه شده است
به گزارش خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در سالهای اخیر یکی از دلمشغولیهای هنرمندان صاحبنظر در عرصه موسیقی و شعر، افت محتوای اشعار و ترانهها چه در تولیدات موسیقی صداوسیما و چه در تولیدات خارج از این مجموعه است. این در حالی است که موسیقی ایرانی همواره به قوت کلام و ظرفیت بالای اشعار خود نامبردار بود؛ حتی در ترانهها و آثار ماندگار موسیقی پاپ در دو دهه اخیر نیز کلام و اثرگذاری شعر یکی از معیارهای اساسی موفقیت اثر و استقبال مخاطبان محسوب میشود، اما مدتی است که سطح ترانههای موسیقی پاپ بهشدت افت کرده است. وضعیتی که یکی از نتایج آن، کاهش سطح سلیقه مخاطبان و فرو افتادن به دام ابتذال و سطحینگری است.
عبدالجبار کاکایی از شاعران و ترانهسرایان شناختهشده کشور است. وی در مقام ترانهسرا با خوانندگانی همچون حسامالدین سراج، محمد اصفهانی، فریدون آسرایی، سالار عقیلی، علی تفرشی، فرزاد فرزین، رضا صادقی، محسن یگانه، مجید اخشابی و محمد علیزاده در قالب آلبومهای موسیقی و تیتراژ تلویزیونی همکاری داشته است.
«آوازهای واپسین»، «مرثیه روح»، «زنبیلی از ترانه»، «هرچه هستم از تو دورم»، «با تو این ترانهها شنیدنی است» و «تاوان کلمات» بخشی از مجموعه اشعار و ترانههایی است که تاکنون از کاکایی منتشر شده است. ضمن اینکه دو کتاب «نگاهی به شعر معاصر ایران» و «بررسی تطبیقی ادبیات پایداری جهان» نیز دو اثر پژوهشی او در حوزه شعر و ادبیات بهحساب میآید.
کاکایی در گفتگو با خبرنگار آنا علت افت محتوایی و شکلی ترانه را اینگونه بیان کرد: در چهار پنج سال اخیر، یک تغییر بنیادی در حوزه موسیقی ما رخ داده که کمتر به آن توجه میکنند. به دلایل اقتصادی، چرخه خلق ترانه و شعر از تولید آلبوم به سمت کنسرت و «استیج» تغییر مسیر داده است. در حالی که مخاطبان آلبومهای موسیقی معمولاً مخاطبان حرفهای هستند، اما کنسرت، طیف وسیعی از مخاطبان را پیش روی خود میبیند. کنسرت، یک محیط جمعی است که در آن عدهای مخاطب جوان برای رفع نیازهای روحی و اجتماعی و احساس سرخوشی و شادی دور هم جمع میشوند؛ در نتیجه مخاطبان جدی موسیقی در آن خیلی کم هستند.
وی اظهار کرد: بهطور کلی، کمبود فضاهایی که جوانان بتوانند انرژی و شادابی خود را در آنجا بروز دهند باعث رونق کنسرتها شده است. این موضوع در کنار گسترش روزافزون نفوذ شبکههای اجتماعی باعث شده تا ترانه قوت کلامی خود را از دست بدهد.
کاکایی در ادامه گفت: البته غلبه ترانههای دمدستی و بعضاً کم محتوا در موسیقی، مختص کشور ما نیست و تقریباً در همه جای دنیا اتفاق افتاده است. در ایران هم شاهد هستیم که ترانه به احساسات زودگذر و روزمره و گفتارهای ساده و عوامانه تقلیل پیداکرده است؛ این وضعیت تقریباً شبیه فضایی است که در دهه پنجاه در حوزه موسیقی و تولید آثار فیلمفارسی غلبه داشت. خالقان آن آثار، حتی غم و غصههای خود را با ملودیهای «شش و هشتی» بیان میکردند و ترانهها عوامانه بود. این نوع موسیقی با عقل و روح مخاطب کاری ندارد و فقط به فکر نشاط و سرخوشی اوست، بنابراین در استفاده از کلمات دقت و وسواسی وجود ندارد. نیازی هم نیست که کلمهها دارای فایدهای بوده و قدرت انتقال پیامهای عاطفی و عقلانی را داشته باشند.
وی راهحل اساسی بهبود این اوضاع نامطلوب را منوط به نقشآفرینی نهادهای فرهنگی بالادستی دانست و افزود: توقع ما از دولت و نهادهای فرهنگی خصوصی این است که در این موضوع ورود پیدا کنند و با ارزیابی و ارزشدهی آثار، ذهنها را به سمت موسیقی خوب هدایت کنند، اما متأسفانه نگاه دلسوزانهای در حوزه موسیقی وجود ندارد. پس از انقلاب تاکنون، موسیقی در نظام فرهنگی ما سرنوشت مبهمی داشته است. وقتی صداوسیما در نمایش ابزارهای موسیقی هنوز ابهام دارد، مشخص است که تقویت و حمایت از موسیقی برای نظام فرهنگی اهمیتی ندارد و فقط مراقبت میشود که از فعالان این حوزه خطایی سر نزند.
کاکایی خاطرنشان کرد: مشکل اینجاست که نهادهای فرهنگی مسئول و بهویژه صداوسیما اساساً قصد حمایت از موسیقی را ندارند. اگر صداوسیما چنین قصدی داشت باید تمامقد نسبت به دفاع از موسیقی بایستد. چون در این موضوع ورود عالمانهای نداشتهایم و فصلالخطابی هم موجود نیست لذا فعلاً موسیقی به ابزاری در دست شرکتهای تجاری و رقابتی برای سودآوری تبدیل شده است.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/