دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 آبان 1397 - 10:20
آنا گزارش می‌دهد؛

تعریف بازیکن‌سالاری در والیبال و بسکتبال ایران

ملی‌پوشان بسکتبال و والیبال ایران این روزها نگران وضعیت تیم ملی هستند و دلواپسی آنها را نباید بازیکن‌سالاری دانست.
کد خبر : 323600
01241771.jpg

گروه ورزشی خبرگزاری آنا: حرف روز، بازیکن‌سالاری است. معضلی که ورزش ایران را وارد فضایی سیاه کرده است؛ فریادهای اصلی البته برای وامصیبتای بازیکن‌سالاری را می‌توان به صورتی بارز در والیبال و بسکتبال ایران دید.


در فاصله زمانی کوتاه، دو اتفاق در ورزش‌های اصلی ایران ثبت می‌شود. آن‌چه رخ داده، قابل فراموشی نیست، ولی شاید باید به آن نگاهی عمیق داشت، نه فقط بر سطحی که قابل ملاحظه است.


در بسکتبال حامد حدادی برابر صحبت‌های مسعود قاسمی مدیر تیم‌های ملی موضع گرفت. حامد ابتدای امر معتقد بود که صحبت‌های قاسمی بی‌احترامی به بازیکنان تیم ملی است. گفته بود ملی‌پوش‌ها گدا نیستند که کسی به خود اجازه دهد درباره آنها اینگونه سخن بگوید. پس از صحبت‌های حدادی دیگر بازیکنان تیم ملی هم از او حمایت کردند. موجی به راه افتاد که قاسمی را خطاکار نشان می‌داد و او را بابت گفته‌هایش در رسانه‌‌ها در جبهه خود به عقب می‌راند.


اما این فقط همراهی از سوی بازیکنان بسکتبال ایران نبود. خیلی زود کارشناسان بسکتبال هم با ملی‌پوشان هم عقیده، هم قدم و همراه شدند. واکنش مدیران و البته نزدیکان فدراسیون بسکتبال مشخصاً ساده و قابل پیش‌بینی بود: «این بازیکن‌سالاری است.»


کمی بعد، رئیس فدراسیون والیبال تصمیم می‌گیرد امیر خوش‌خبر سرپرست تیم ملی را برکنار کند. البته در نخستین قدم از او مکتوب شدن استعفایش را می‌خواهد. رسانه‌ای شدن همین خبر، واکنش بازیکنان تیم ملی را در پی داشت. بازیکنانی که خوش‌خبر را پدر معنوی تیم می‌دانستند. امیر غفور گفت:"اگر به ما می‌گفتند از فردا باید با توپ بسکتبال، والیبال بازی کنیم هضمش برای مان راحت‌تر بود تا اینکه بگویند از فردا خوش‌خبر همراه تیم ملی نیست."


اما تندترین واکنش را سعید معروف کاپیتان تیم ملی از خود نشان داد. پس از آن ضیایی رئیس فدراسیون در مصاحبه‌ای اعلام کرد ماجرای معروف را به صورت جدی هم در محاکم قضایی و هم در کمیته انضباطی پیگیری خواهد کرد تا درس عبرتی شود برای همگان که در مسائل دیگران دخالت نکنند. پس از صحبت‌های ضیایی، هم تیمی‌های معروف در اینستاگرام به حمایت از او پرداختند و با هشتگ "معروف تنها نیست" حمایت خود را از او اعلام کردند.


آن‌چه در جملات و فریاد و اعتراض سعید معروف خودنمایی کرد، ادبیات گفتاری‌اش بود. شاید حرفی حق را با سیاه‌ترین زبان و تلخ‌ترین کلمات به زبان آورد. گفته‌های سعید معروف شاید محقانه بود، اما جمعیت معترض به برکناری خوش‌خبر را در موقعیتی انفعالی قرار داد.


حالا شاید با کنار هم قرار دادن هر دو موضع در دو رشته ورزشی قابل اعتنای ملی ایران، بتوان نگاهی عمیق‌تر به بازیکن‌سالاری در ورزش ایران کرد.


جمله غفور نشان می‌داد که نقش خوش‌خبر در تیم ملی والیبال ایران، فقط یک سرپرست نبوده. شاید فضایی که میان بازیکنان و مردی که «پدر معنوی» خوانده می‌شد می‌توانست کمک کند به جمع شدن بهتر بازیکنان کنار هم. شاید لازم بود نه برای بازیکنان که لااقل در رسانه‌ها دلیلی قانع‌کننده در جهت استعفای اجباری او منعکس شود.


این که بازیکنان کنونی والیبال و بسکتبال ایران نقشی کلیدی در موفقیت‌های این دو رشته در سطح ملی داشتند قابل کتمان و انکار نیست. آن چه امروز کلیت جامعه والیبال و بسکتبال به آن می نازند حاصل سال‌ها تلاشی بوده که  آجر روی آجر ورزش ایران گذاشته تا این دو خانه بنا شود و بازیکنان هم جزیی از همین خانه هستند و شاید نسبت دادن هر اعتراض آنها به بازیکن‌سالاری، فرو ریختن بخشی از آجرهای این خانه باشد.


یادمان نرود هر علتی را معلولی است. بازیکنان بسکتبال ماه‌ها برابر هر اتفاقی سکوت کردند تا به همین انگ بازیکن‌سالاری متهم نشوند. داستان سکوت و خویشتن‌داری والیبالیست‌ها هم همین است، از روز اول ریاست جدید شاهد تصمیمات و اتفاقاتی بودند که هضمش برایشان راحت نبود اما سکوت کردند تا بالاخره یک جا این سکوت شکست.


سوال دیگری مطرح می‌شود که اگر در روزهای بحرانی، وقتی آجرهای این دو خانه در حال فرو ریختن است، بازیکنان و ملی‌پوش‌ها اعتراض نکنند، چه کسی باید نسبت به ویرانی خانه معترض شود؟ مسلماً ملی‌پوش‌ها بیشتر از هر کس دیگری درگیر این اتفاقات هستند و خواه یا ناخواه جایی نسبت به آن‌چه می‌بینند واکنش نشان می‌دهند.


اینکه می‌گویند بازیکن باید سرش به تمرین و بازی باشد به صورت کلی قاعده‌ درستی است، اما وقتی هر روز یک خبر ناخوش به گوش می‌رسد یا هر فدراسیون به نوعی درگیر بازی‌های روانی می‌شود، می‌توان انتظار اعتراض را داشت.


اعتراض البته برای رانت گرفتن نبود. فریاد برای قدرت داشتن در بدنه تیم ملی یا نفوذ به اتاق ریاست فدراسیون‌ها هم نبود. بازیکنان تیم ملی نه نسبت به یک رویداد یا یک خبر که در تقابل با کلیت داستان‌هایی که طی ماه‌های اخیر رخ داده معترض شدند. شاید طبیعی باشد که تصور بکنیم گاهی سکوت همین بازیکنان (در صورت استمرار) می‌تواند خیانت باشد نه نجابت.


راه حل فدراسیون‌ها هم در قبال اعتراضات أخیر ساده بود. نشان دادن در کمیته انضباطی و تشکیل جلسه با بازیکنان معترض. شاید باید در قبال واژه بازیکن‌سالاری یک بازتعریف تازه داشت. بازیکنی که برای گرفتن اختیارات بیشتر اعتراض می‌کند یا در امور فنی و غیرفنی دخالت‌هایی مستمر دارد را می‌توان در این چارت گنجاند، نه ملی‌پوشی که پس از ماه‌ها معترض شده نسبت به دیدن و شنیدن کج‌روی‌هایی که حتی رسانه‌ها و کارشناسان را از ماه‌ها قبل حساس کرده بود.


چنگ زدن به واژگان شاید برای فرار از واقعیت‌‌ها ساده باشد. حتی اگر قبول کنیم که بازیکن‌سالاری در بدنه ورزش ایران رخنه کرده، با دو پدیده دیگر در فدراسیون‌های والیبال و بسکتبال مواجه خواهیم بود. اول تصمیمات اشتباه که فریاد ملی‌پوش‌ها را بلند کرد و دوم عدم چارت مدیریتی صحیح که بازیکن‌سالاری (بر فرض وجود) را شکل داد.


شاید  یکی از خاصیت‌های دنیا و عصری که در آن زندگی می‌کنیم پدید آمدن حوزه‌ها و به تعبیری جامعه شناختی جهان زیستهای نویی هستند که پیچیدگی خاص خود را دارند. در این جهان ما تجربه‌هایی داریم که می‌توانیم به نوعی با آن‌ها چیستی و هویت پیدا کنیم مثلاً اگر در گذشته من از این که فرزند چه کسی هستم و از چه طایفه و تباری می‌باشم معنا و موجودیت پیدا می‌کردم، امروز ورزش و تعلق افراد به یک رشته و باشگاه ورزشی به‌طور مشخص بازیکن یا هوادار  یکی از این ابزارهای هویتی به شمار می‌رود. وصل شدن و پیوند برقرار کردن با هر کدام دنیای خاص خود را دارد و در آن همیشه پویایی وجود دارد. این پویایی‌ها خود را به صورت‌های گوناگونی نشان می‌دهد. به نوعی این پویایی پیوستاری از اشک‌ها و لبخندهاست.


فدراسیون‌ها و وابستگان به آن مانند مربی، بازیکن، پیشکسوت و هوادار، آن رشته را بخشی از زندگی و خانواده خود می‌دانند پس نمی‌توانند در برابر اتفاقاتی که رخ می‌دهد ساکت باشند. وقتی پدر یک خانواده به دلایل نامعلوم کنار گذاشته می‌شود شاید دیدن واکنش‌ها طبیعی باشد. آن‌چه در پس این واکنش‌ها رخ می‌دهد مهم است. 


فرزندان والیبال و بسکتبال، امروز دنبال شاخ و شانه کشیدن نیستند، بلکه نگرانند. با اتفاقات و تصمیمات و انتخاب‌هایی که صورت می‌گیرد هر روز دل نگرانی هایشان بیشتر می‌شود، کمی هم از دید آنها به این داستان نگاه کنیم شاید درک کنیم اعتراض‌ها برای چیست و چه به صلاح آنهاست.


سعیده فتحی؛ روزنامه‌نگار


انتهای پیام/4051/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب