آمریکا دیگر کدخدای جهان نیست
گروه بینالملل خبرگزاری آنا- مجتبی اسماعیلی: قدرت، اقتدار و هیمنه آمریکا در دنیا روبهافول و زوال است و آمریکای امروز بهمراتب ضعیفتر از آمریکای چهار دهه قبل است. واقعیتی که رهبر انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود درجمع دانشآموزان و به مناسبت 13 آبان، روز مبارزه با استکبار جهانی بر آن تصریح کردند.
آیتالله خامنهای در بخشیاز سخنان خود فرمودند: «اکنون نه تنها اقتدار معنوی و قدرت نرم آمریکا روبهافول است بلکه اقدامات رئیسجمهور عجیب و غریب فعلی آمریکا، لیبرال دموکراسی را نیز که پایه تمدن غرب است، بیآبرو کرده است.» ایشان با بیان سخنان چند سال قبل یک محقق معروف دنیا درباره اینکه وضع کنونی آمریکا، «نقطه نهایی تکامل تاریخی بشر است»، گفتند: «همین جامعه شناس، اکنون سخنان قبلی خود را پسگرفته و مطالبی بیان میکند که نشانگر ضعف و افول آمریکا و لیبرال دموکراسی است».
این موضوع و نیز جنایتهایی که آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه تحت پوشش صلحطلبی انجام میدهند، باعث شد تا گفتگویی با دکتر «داود عامری»، دبیر کل مجمع جهانی صلح اسلامی داشته باشیم که مشروح آن در ادامه تقدیم میشود.
هژمونی آمریکایی مدتهاست رو به افول است و مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید کردهاند. نظر شما درباره سست شدن قدرت آمریکا در جهان چیست؟
هژمونی آمریکاییها بر دو مفهوم بزرگ متکی است؛ نخست، رابطه هژمونی آمریکایی و نظام سلطه با منابع قدرت است. حال منابع قدرت میتواند منابع نرمافزاری یا منابع سختافزاری باشد. در دنیای امروز، زمانی منابع قدرت کاملاً منحصر در حوزه سختافزاری بود، اما امروزه اینطور نیست. امروز منابع قدرت در دنیا متفاوت است. بهعنوان نمونه، در حوزه منابع قدرت در بخش نرمافزاری، مشروعیت وجود دارد که امروزه مشروعیت آمریکاییها در داخل و خارج از کشورشان افت و افول کرده است.
مفهوم دوم، مقبولیت آمریکاییهاست. امروز مقبولیت آمریکاییها نیز در داخل و خارج افول کرده است. امروز همه حوزه فرهنگ را یکی از منابع بزرگ قدرت میدانند و فرهنگ آمریکایی آن اقبال گذشته را در داخل و خارج ندارد و منتقدان فراوانی دارد. حتی تئوریسینهای آمریکایی درباره آن نقدهای فراوانی دارند. امروز نقدهای فراوانی درباره حوزه فرهنگ آمریکایی حتی در اروپا وجود دارد و کتابهای متعددی منتشر شده است. یکی از منابع قدرت آمریکاییها جذابیتشان بود؛ یعنی همواره آمریکا بهعنوان یک مدینه فاضله فرض میشد که همه علاقهمند بودند خود را بههر طریقی بهآنجا برسانند، اما امروز این جذابیتها با کارهای غیراصولی و نابخردانه ترامپ به کمترین حد خود رسیده است.
البته من معتقد نیستم که ترامپ آدم دیوانهای است، خیر اتفاقاً آدم عاقلی است و با برنامهریزی و نقشه عمل میکند و آن کاری که از وی خواسته شده است، دنبال میکند ولی معتقدم بهدلیل شناخت نداشتن از مفاهیم و موضوعات و نیازهای جهانی، بهویژه امور مرتبط با ایران، تصمیماتی که اتخاذ میشود، غلط است.
نکته بعد حوزه علمی و فناوری است. امروز اقتدار علمی و فناوری آمریکاییها در بیشتر جاهای دنیا شکسته شده و کشورهای جهان سوم و کشورهای دیگر سهم بیشتری را در حوزه علم و فناوری به خودشان اختصاص دادهاند. امروز، چینیها یک رقیب بزرگ دراینزمینه برای آمریکاییها هستند. کشورهای اروپایی، روسها و ایران رقبای بزرگی هستند.
نکته بعد موضوعات اجتماعی است. امروز یکی از منابع قدرت در دنیا، قدرت اجتماعی و قدرت تأثیرگذاری بر جوامع انسانی است. امروز هم در داخل و خارج آمریکا این منبع قدرت آمریکاییها بهشدت رو به افول است. در کنار این، من معتقدم همانطور که بزرگان ما نیز گفتهاند، امروز در دنیا یک نوع جنگ و نوعی نبرد ارادهها حاکم و تأثیرگذار در بسیاری از حوزههای قدرت است. آمریکاییها به هیچوجه اعتمادبهنفس گذشته را ندارند و آن اراده گذشته را در آنها نمیبینیم، پس افول کردهاند.
در حوزه منابع قدرت، با نگاه به حوزه امور نرمافزاری و قدرت نرم، آمریکاییها در همه عرصهها افول کردهاند. البته فراز و نشیب دارد و جایی ممکن است ضعف آمریکاییها بیشتر شود و جایی نیز ممکن است کمتر.
من معتقدم آمریکای حال حاضر را از منظر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نباید تحلیل کرد و باید فراتر از آن را دید. دولت آمریکا و ترامپ را از منظر و دیدگاه سیاستهای صهیونیستی باید تحلیل کرد. لذا اتفاقات فراحزبی و فراجریانی رخ میدهد و این اتفاقاً پاشنه آشیلی برای آمریکا در زمینههای مختلف خواهد بود. در گذشته کمتر کسی آمریکاییها را صاحب قدرت برتر اقتصادی دنیا نمیدانست و همه معتقد بودند برترین اقتصاد دنیا در اختیار آمریکاست ولی امروز این موضوع در بیشتر محافل کارشناسی مورد تردید قرار دارد. در حال حاضر، چینیها ظرفیت و قدرت اقتصادی بیشتری در مقایسه با آمریکاییها دارند. حتی کشورهای اروپایی در برخی حوزهها از آمریکا قدرت بیشتری دارند و این نشان میدهد که آمریکاییها حتی در حوزههای اقتصادی نیز توانشان محدود شده است. اقتصادی که با چپاولگری و اخاذی از عربها بخواهد سرپا بماند، اقتصاد برتر نیست. پس رابطه هژمونی آمریکایی با منابع قدرت به ما میگوید که قدرت آمریکاییها در همه حوزهها روبهافول است.
نکته بعد، رابطه هژمونی آمریکا در حوزه عملکردی است. امروز در کنار تصویر زورگوییهای آمریکا، جنایتهای آنها وجود دارد و دیگر نمیتوانند تصویر دیگری بسازند و دنیا مجبور است این تصویر واقعی را بپذیرد. حتی خودشان مجبورند اعتراف کنند. در گذشته آنها با لطایفالحیل از خود یک تصویر دیگر میساختند، یا امروزه افتخار به ظلم، افتخار به جنایت، افتخار آمریکاییها شده است.
موضوع دیگر اینکه آمریکاییها جنایات خود را بعضاً با پوشش انجام میدادند و سعی میکردند دستشان دیده نشود. یکی از خدماتی که ترامپ به جهان غیرآمریکایی کرد این بود که این دستکش مخملی را درآورد و همه جهان واقعیتها را تا اندازهای حس کردند، لذا امروز این تصویر آمریکایی در همه جای دنیا حتی نزد نزدیکترین پیروان خودشان کنار رفته است و اقداماتشان با اعتراض مواجه میشود. در حوزه عملکردی نیز همهجا آمریکاییها مجبور شدند از سایه بیرون بیایند و یک قدم بهعقب بروند.
با این استدلال، من میخواهم بگویم که هژمونی آمریکاییها در همه عرصهها و در همه جای دنیا روبهافول است. البته مفهوم آن این نیست که بگوییم قدرت آمریکاییها صبح فردا، پنج یا 10 سال دیگر از دست میرود. خیر، آمریکاییها تلاش میکنند خودشان را بازسازی کنند. یکی از مکانیزمهایی که غربیها در حوزه قدرت دارند این است که به سرعت عیبهای خود را پیدا و رفع میکنند.
این یک واقعیت است که آمریکاییها دیگر آقای جهان و کدخدای دنیا نیستند و باید سر جای خود بنشینند. به بیان دیگر، آمریکاییها درحال عقبنشینی هستند و جهان غیرآمریکایی درحال پیشرفت است. بهخصوص انقلاب اسلامی و ایران صاحب جایگاه ویژه و تأثیرگذاری در این جهان غیرآمریکایی است و میتواند نقشآفرین باشد. و مثال بارز آن همانجایی است که رهبر انقلاب تأکید کردند ما در یک پیچ تاریخی هستیم. اقدامات امروز ما میتواند آیندهمان را بهدرستی رقم بزند. اینکه قرار است کجا دنیا بایستیم بستگی به رفتار، عمل و هوشمندی ما دارد. ما هر چقدر بتوانیم، میتوانیم نقش قویتری برای خودمان در این جهان ترسیم کنیم.
کنگره عظیم اربعین برگزار شد و قریب به دو میلیون زائر از ایران بهسمت کربلا عزیمت کردند، از منظر صلح، این رویداد چه پیامی میتواند برای جهان داشته باشد؟
اربعین یک سنت اسلامی و سالها نزد مردم عراق راهپیمایی اربعین یک فرهنگ بوده است. البته در ایران همواره اربعین بهعنوان یک مقطع فرهنگی و بهعنوان یکی از آیینهای مذهبی مورد توجه بوده و مراسم و برنامههایی داشتهایم. اما در چند سال اخیر اتفاق جدیدی رخ داده و آن، این است که فرهنگ اربعین، توسعه انسانی و مخاطب بیشتری پیدا کرده و کشورهای اسلامی بهخصوص شیعیان در ایران و عراق این مظهر و نماد فرهنگی را به جهان معرفی کردند و ابعادش را نشان دادهاند. البته بخش عمدهای از آن متوجه محبت و عشق و علاقهای است که مردم به حضرت سیدالشهدا(ع) دارند. امروز نهضت حسینی و نهضت عاشورا مورد توجه بسیاری از اندیشمندان بزرگ دنیاست و درباره آن مطالعات مختلفی انجام میشود.
ما بهتدریج شاهد مراسم و برنامههای متعددی در سراسر جهان هستیم، نهفقط در کشورهای اسلامی و نهفقط در نزد مسلمانان. این موضوع نشان میدهد پیام عاشورا و پیام نهضت حسینی یک پیام جهانی است. ما همواره وقتی از نهضت عاشورا صحبت میکنیم یک جدال و جنگ نابرابر به ذهن خطور میکند که در روز دهم محرم رخ داد. این جنگ و نزاع به حضرت سیدالشهدا(ع) تحمیل شد و حتی در همان روز نیز سیدالشهدا(ع) از خود و اهلبیتشان دفاع کردند و آغازگر جنگی نبودند.
بنابراین، پیام نهضت عاشورا یک پیام جهانی برای اصلاح امور و مسیرسازی درست برای سعادت انسانهاست. امروز یکی از عناصر مغفول جهان کنونی در نگاه به آینده موضوع معنویت و سعادت انسان است. به حوزههای مادی انسان و بشر توجه فراوانی شده، اما به مفاهیم و موضوعات فرا مادی توجهی نشده، چراکه سعادت انسان فقط به کسب امور مادی ختم نمیشود. امروز حتی در دنیای غرب که غوطهور در امور مادی است، توجه به حوزه امور معنوی و سعادت انسانی و امور فرا مادی فراوان است و یکی از نیازهای امروز جهان محسوب میشود.
من معتقدم راهپیمایی اربعین بهانه، یک فرصت و ظرفیت ایجاد کرد برای اینکه دنیا بهتدریج درباره حضرت سیدالشهدا(ع)، مرام و نهضت حسینی سؤال کنند. یکی از موضوعاتی که ما مشاهده میکنیم، حضور گروههای مطالعاتی فراوان از کشورهای شرقی و غربی است که دنبال مطالعه و تحقیق بر روی این حوزه و پدیده هستند. آنها می خواهند دریابند که این چه موضوعی است که باعث میشود بیشاز 20 میلیون انسان در یک موقعیت زمانی گرد هم جمع شوند. پیام راهپیمایی اربعین پیام انسانساز اسلامی است. 20 میلیون نفر از ملیتها و فرهنگهای مختلف کنار هم جمع میشوند و کوچکترین حادثه ناگواری رخ نمیدهد.
نکته دیگر اینکه راهپیمایی اربعین مختص شیعیان نیست، اهل تسنن نیز در آن شرکت میکنند. پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) از سراسر جهان خودشان را به سیل خروشان انسانی میرسانند و این پیام بزرگی برای دنیا دارد، آنجایی که غرب تلاش میکند نوعی پیام اسلامستیزانه به دنیا بدهد و بگوید مسلمانان کنار هم نمیتوانند زندگی کنند. همواره غربیها بر این تأکید کردهاند که جنگ و نزاع میان مسلمانان است و ما غربیها هزینهاش را میدهیم. البته همه دنیا امروز این را میفهمند که آغازگر این نوع نزاعها حتی میان مسلمانان، توطئهها و ترفندهای صهیونیستی- آمریکایی است اما بههرصورت این به یک پیام بزرگ تبلیغی در دنیا تبدیل شده است.
خیلی از کشورهای غربی و رسانهها این اتفاق بزرگ و عظیم را بایکوت خبری میکنند و به آن توجه نمیکنند، درحالیکه متخصصترین و متفکرترین کارشناسان خود را برای مطالعه اعزام میکنند ولی بهلحاظ خبری و رسانهای بهآن توجه نمیکنند، زیرا میدانند این تصویر چه تأثیری بر جهان امروز خواهد گذاشت. این حضور عظیم علامت سؤال درست میکند و این علامت سؤال زمینهای برای کاوش و تحقیق خواهد بود، میتواند باعث بیداری بسیاری از انسانها در دنیا شود و میان مسلمانان همگرایی فراوانی ایجاد کند.
صلح در دنیای کنونی به واژهای با استانداردهای دوگانه تبدیل شده است. این تعارض را در ساختار افکار عمومی جهان چگونه میتوان حل کرد؟
یکی از چالشهای ما در جهان امروز این است که صلح، هم میتواند یک مفهوم و کلیدواژه جعلی در دست صاحبان قدرت باشد برای اینکه رفتار و عمل خودشان را توجیه کنند و هر رفتار استثناءگرایانهای از آنها سر بزند و هم میتواند برای اقامه صلح، عدالت، آرامش و حفظ کرامت انسانی در دنیا دست افراد مصلح، نظامها و ساختارهای صالح باشد. اگر ما به آن نپردازیم و نتوانیم نظام واقعگرا و حقیقتبینی را در این حوزه در جهان حاکم کنیم، اگر نتوانیم گفتمان صلحی مبتنی بر عدالت در دنیا ایجاد کنیم، اگر نتوانیم آگاهسازیهای بینالمللی ایجاد کنیم، اگر نتوانیم نسخه و الگویی از جمهوری اسلامی در این زمینه ارائه دهیم، قطعاً الگوهای طرف مقابل در دنیا حاکم میشود.
افزون بر این، نُرمسازیهای جهانی را آنها انجام دادهاند. تعاریف را آنها گذاشتند. طبعاً امروز افکار عمومی طبق آن تعاریف شکل مییابد. هرجایی که ما توانستهایم این بازی را بههم بزنیم، شکل کار تغییر کرده است. بهعنوان نمونه، در دورهای صهیونیستها به غزه حمله کردند و آنجا بیشترین تلاش را انجام دادند که حتی یک خبر به بیرون درز پیدا نکند. درواقع آنجا را محاصره خبری کردند، بسیاری از رسانهها را خریدند و تطمیع کردند تا اتفاقی نیفتد، ولی همان زمان ارادهای شکل گرفت و یک خانم از داخل غزه توانست حدود 20 عکس به یک رسانه منتقل کند. همان را در داخل کشورمان بعضی دوستان به یک بسته تبدیل کردند و برای همه رسانههای دنیا فرستادند. در همان زمان بخشی از دوستان در مجمع جهانی صلح اسلامی در مدت 48 ساعت بیشاز 2 میلیون پیام برای نخبگان، رسانهها، NGOها، افراد فعال در این زمینه ارسال کردند و یک انفجار اطلاعاتی شکل دادند. آن اطلاعات مبنایی شد که بهتدریج رسانهها و نخبگان دراینباره حرف زدند و این موضوع به یک دغدغه عمومی تبدیل شد.
تا آن زمان در اروپا کسی نمیتوانست دو کلمه علیه صهیونیستها حرف بزند، ولی در همان ایام راهپیماییهای چند صد هزار نفری علیه صهیونیستها شکل پیدا کرد. در امنترین نقطه اروپا علیه صهیونیستها اعتراضات، کنفرانسها و همایشهای مختلفی برپا شد. اگر ما خود را دستکم نگیریم، جهان اسلام خود را دستکم نگیرد و برای افکار عمومی جهان اهمیت و ارزش قائل باشد اینقبیل کارها قابل انجام است.
مقام معظم رهبری بارها به این موضوع پرداختهاند که ما نمیتوانیم افکار عمومی جهان را نادیده بگیریم. امروزه منابع قدرت تغییر یافته است. ما باید آن منابع قدرت را بشناسیم و از آن بهخوبی استفاده کنیم. جمهوری اسلامی در حقیقت متکی به انقلابی است که ما آن را انقلاب فرهنگی میدانیم، یعنی منبع اصلی قدرت در جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فرهنگ است، ولی ما تا چهاندازه در حوزه فرهنگ، ابزارهای فرهنگی خودمان را توانمند کردیم و قادریم امروز با دنیا گفتگو کنیم؟ امروز چه گفتمانی میان نخبگان فرهنگی ما و نخبگان جهان برقرار است؟ چه ارتباطات و تعامل سازندهای برقرار است؟ نه اینکه هیچ نیست ولی ما بهاندازه انقلاب اسلامی نیستیم و فاصلهمان خیلی زیاد است. ما امروز با جامعه نخبگی جهان بهصورت سیستماتیک چه ارتباط دقیقی داریم؟ کجا آگاهسازیهایی را درباره این موضوعات و مفاهیم سامان دادهایم؟ چه سرمایهگذاری ارزشمندی کردیم؟
من معتقدم هر جا اقدامی کردیم، توانستیم نتیجه بگیریم. در همین حوزه عراق و سوریه همه دنیا آمدند حرفهای مختلفی زدند، همه هم دم از صلح زدند، ائتلافهای جهانی شکل دادند، ولی ما میدانستیم پشت صحنه، اینها در حقیقت شرکای تروریستها در منطقه هستند. اما ما یک راه عملی انتخاب کردیم برای اینکه به مردم منطقه و دنیا نشان بدهیم جایگاه آنها و ما در اقامه صلح در عراق و سوریه چیست. امروز ما پاسداران صلح در عراق و سوریه محسوب میشویم و آنها کاسبان جنگ. دستکم در بخشی از حوزه افکار عمومی این اتفاق افتاده است، در عمل نیز ما این را اثبات کردیم.
امروز بهنظرم پرچمدار صلح و عدالت در دنیا باید جمهوری اسلامی باشد، زیرا بهحق دنبال این مفهوم است. چرا ما پرچمداری نکنیم؟ ولی این باید متکی به سیستم، به ساختار، بهعمل، بهرفتار و اقدامات همهجانبه باشد. این نیاز به اهتمام جدی میان نخبگان کشور، قدرتهای مختلف و نخبگان جهان اسلام دارد تا بتواند یک مفهوم بزرگ جهانی شکل بدهد و این بهنظرم امکانپذیر است.
از منظر رویکرد به صلح ما چه کاستیهایی در حوزه سیاست خارجی داریم و چه خلأهایی باید پر شوند؟
بهنظرم مهمترین موضوع در سیاست خارجی ایران ضعف اندیشه است؛ یعنی ما ساختار اندیشهای لازم را در حوزه سیاست خارجی بهاندازه کافی نداریم و دراینباره کار نکردهایم. امروز سیاستمداران و دیپلماتهای ما دارای پشتوانه اندیشهای مناسب برای این حوزه نیستند و ما ضعف داریم. نمیخواهم بگویم هیچ نداریم ولی ضعف داریم و پیشنهادم این است که دستگاه دیپلماسی در این حوزه صاحب یک اندیشه مشخص قابل دفاع باشد.
ما باید برای دفاع از اندیشهمان، برای ترویج این اندیشه و برای تبدیل کردن آن به مؤلفههایی در روابط بینالملل اراده داشته باشیم. لذا اگر مبنای اندیشهای در تنظیم روابطمان با دیگر ملل نداشته باشیم آنوقت در جاهایی ممکن است حتی از صلح، معنای سازش بیرون بیایید. آنجایی که از صلح معنی سازش بیرون بیاید، دیگر خبری از صلح نخواهد بود. صلح در حقیقت، ریشه در اصلاح امور دارد و در پذیرفتن ظلم نیست. این مفهوم غلط برای این واژه جعل شده است.
مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) در این زمینه صاحب دیدگاههای دقیق و بلندی هستند. ما میتوانیم به آنها اهتمام کنیم و از حکمای انقلاب اسلامی و اندیشههایشان بهره بگیریم و یک ساختار اندیشهای بسازیم. حتی میتوانیم مطالعات تطبیقی با قوانین بینالمللی انجام دهیم، مطالعات تطبیقی با حوزه فرهنگها، با حوزه ادیان مختلف و این اتفاق میتواند رخ دهد. اگر ما دارای یک ساختار اندیشهای قوی باشیم، میتواند بهعنوان زیرساخت روابط بینالملل در جمهوری اسلامی حاکم باشد، آنوقت دستگاه دیپلماسی قادر است از ابزارهای خود استفاده کند.
بهنظرم در برهه کنونی بهجای اینکه بیشتر انتقاد کنیم، نیازمند این امر هستیم که همه عناصر و ظرفیتهای جمهوری اسلامی کنار هم قرار گیرند، با یکدیگر وحدت داشته باشند و کاستیها را جبران کنند.
انتهای پیام/4033
انتهای پیام/