دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
استاد دانشگاه تربیت مدرس:

آقای سید حسن خمینی! استاندارد دوگانه در دفاع از مرجعیت مذموم است

از چه روی دشنام‌های یک بانوی هتّاک وابسته به منزل خود به مرجعیت آزادگان جهان را به سکوت برگزار کردید!؟ استاندارد دوگانه در دفاع از مرجعیت مذموم و ناپسند است!
کد خبر : 321973
IMG_20181030_192114_324.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مجتبی زارعی عضو هیأت علمی اندیشهٔ سیاسی اسلام دانشگاه تربیت مدرس در نقد نامهٔ سید حسن خمینی به آیت‌الله شبیری خطاب به وی نوشت: در روزهای اخیر نامه‌ای با امضای جناب‌عالی با عنوان دلجویی از حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی و در نقدِ نامهٔ آیت‌الله یزدی منتشر شد؛ از آنجا که بخشی از نامهٔ شما حاوی خطای فاحش معرفت‌شناختی نسبت به سه موضوع الف ) روحانیت شیعه ب ) نظام حکومتی وابسته به آن و ج ) استقلال حوزه از دولت است. بر آن شدم به عنوان دوستدار دانش سیاسی اسلامی درباره این سه برداشت نادرست جناب‌عالی نکته‌هایی را یادآوری کنم:


در آغاز یادداشت اما برائت صریح خود از برخی روحانیون مؤتلف با دشمنان ایران و اسلام در تصاویر منتشره را اعلام داشته و با احترام حضور استاد عالی‌مقام حوزه حضرت آیت‌الله یزدی حفظه الله بر آنم؛ کاربرد برخی کلمات خطاب به حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله نامناسب بود؛ به نظر بنده، اثبات حجّیّت الزامی دستگاهِ فقاهتِ حکیمانه و نیز خود مصداق متعیّن آن یعنی فقیهِ حکیم؛ آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدّ ظله بی‌نیاز از کاربست ِبرخی کلمات بکار برده شده بود؛ زیرا این فقیهِ حکیم، خود فیلسوف گفتگوست؛ در نامناسب بودن آن عبارت همین بس که اگر نگوییم موجب استفاده‌های سوء برخی محترمین اما حداقل سبب تولید و فربگی ادبیات غلطِ معرفتی و بعضاً کینه‌توزانه و البته تکراری درباره حکومت و سیاست در اسلام و تشیع شده است.


جناب‌عالی گویا در پوشش و مذمّتِ «نقدِ من قال» به طرفة العینی به «نقدِ ما قال» رسیدید (که ظاهراً خوب است اما مقصود دیگری هویدا شد) و در نامهٔ خود به نادرستی به چند پارگی در سیاست و حکومت شیعه حُکم کردید.


۱_ شما «نظام جمهوری اسلامی» و «روحانیت شیعه» را گویا دارای وجود و ماهیتی جداگانه ارزیابی کردید!؟ آیا این تئوری غیر از تأسیس «واتیکان‌هایی شیعی» در دل جمهوری اسلامی شیعیِ مستقر است!؟


۲_شما احتمالاً به دلیل نبودِ آگاهی و نیز گویا به دلیل عدم وقوف به تفقّه سیاسی و وارد نشدن در فقهِ سیاسی حکومتی، بین حکومت اسلامی شیعی و دولت‌های اجرایی ادوار شیعهٔ پیشا انقلاب و پسا انقلاب تفاوتی قائل نشدید و بر استقلال مرجعیت از دولت‌ها حکم کردید در حالی که منظور شما در این نامهٔ به نظر بنده؛ ژورنالیستی، پنهان شد!؟


۳_از سویی دیگر وانمود کردید که در حکومت اسلامی شیعی، وجود ملجأ و پناهگاهی بنام عالمان و روحانیون شیعه سوای از حکومت (نه دولت‌های اجرایی!) از ضروریات است!؟


به‌راستی آیا نظام جمهوری اسلامی مرهون تفقّه روحانیت مترقی و راستین شیعه نیست؟ ممکن است بفرمایید ظرفیت فقهی، کلامی، عرفانی و فلسفی تشیع و روحانیت شیعه (البته روحانیت غیر آمریکایی و غیر انگلیسی و نا هم‌پیمان با جورج سوروس ها و روحانیت بی سهم در جرح و قتل سال ۸۸) ظرفیتی فراتر از صناعت امروزین جمهوری اسلامی در ملک‌داری و سیاستگری و هدایت است؛ بله! این ادعای علمی _ انقلابی را عقل ناب و معارف شیعی باطل نمی‌داند امّا حکم به «استلزامِ ذاتی ِتفکیکِ روحانیت شیعه و جمهوری اسلامی»، ادعایی غلط و در ذات خود نحوی «سکولار شدگیِ معکوس» و نظری وارداتی است؛ زیرا با حرکت جوهری و وجود فلسفهٔ استکمال تا رسیدن به مقصود و مطلوب قُصویٰ، بین اندیشه و عمل؛ رفت و برگشتی دیالکتیکی در معارف شیعی خواهیم داشت.


وانگهی به‌راستی بین حکومت اسلامی_ شیعی و دولت‌ها تفاوتی ندیدید یا در میانه غوغا، نرخی و شاخصی نو در معرفت‌شناسی حکومت اسلامی شیعی اعلام داشتید!؟ آیا بین دولت لیبرال مرحوم بازرگان و حکومت اسلامی (جمهوری اسلامی) که وی را پایبند به جمهوری اسلامی از طریق سوگند کشانید؛ تفاوتی نیست؟! چرا امام خمینی مصوبه مجلس در عدم کفایت بنی‌صدر را تنفیذ کرد و چرا!؟ بین دولت لیبرال بروکرات و توسعهٔ آمرانه و تجویزهای اکثراً عدالت گریزانهٔ مرحوم رفسنجانی با مبانی معرفتی نظام حکومتی فقاهتی ولایتی، تفاوتی نبود!؟ بین اصلاحات دموکراتیکِ سکولار و غالباً دین گریزانهٔ دولت خاتمی و نظام سیاسی مستقرِ اسلامی شیعی چطور!؟ کوروش بازی دولت دوّم احمدی‌نژاد با نظام معرفتی مستقر اسلامی چطور!؟ به‌راستی آیا استیلای کنونی آمریکای جنایت‌کار و اروپای همدست او بر سامانه اقتصاد غیربومی و غیر درون‌زای ام القرای شیعه در دولت یازدهم و دوازدهم، نسبتی با راهبردها و راهبری دستگاه معرفتی فقه سیاسی حاکم دارد!؟ با عرض معذرت این تفاوت‌ها نزد دانشجوی ترم نخست دورهٔ کارشناسی حقوق و علوم سیاسی موضوعی واضح و بدیهی است؛ آری! اگر استقلال روحانیت شیعه از انحرافِ چنین دولت‌هایی موسمی را با نظام جمهوری اسلامی می‌سنجید درست گفتید اما به نظر می‌رسد ارادهٔ نادرست و غیرعلمی مندرج در نامهٔ شما بر استقلال حوزه و روحانیت و مرجعیت از نظام سیاسی و حکومتی است نه نظام برنامه و بودجه و سلیقه‌ها و اهواء های دولت‌ها!؟ کما این که به مجرد تغییر دولت اجرایی دهم و روی کار آمدن دولت یازدهم و دوازدهم شاهد تغییر حوزه علمیه شما و صحن و سرای آن امام پابرهنگان به ساختمان و پناهگاهی اشرافی و ضد مردمی بوده‌ایم!؟


اما دربارهٔ ملجأیت و پناهگاهی روحانیت شیعه نسبت به مردم باید گفت: آیا مفروضتان در اینجا پناهگاهی در حکومت جبار پدرسالاران و سلاطین جور است!؟ آیا ملجأیی در میانه حکومت خاندان منحوس آن پدر و پسر ظالم و انگلیسی _ آمریکایی است!؟


غلط فاحش در این گزاره از نامهٔ صادره این است که بین جمهوری اسلامی و مردم‌گرایی خط انحرافیِ حائل تصویر کرده‌اید؛ در حالی که به عکس حکومت‌های سلطه‌گر کلاسیک و دولت‌های زورگو جبارِ مدرن و البته ریاکار دموکرات مآب، مردم‌سالاری نه کالایی عاریتی، لوکس و تشریفاتی که امانتی الهی (ودیعة الله) به شمار می‌آید و جناب حجت‌الاسلام! ما فرزندان غیر وراثتی آن فقیهِ حکیم رضوان‌الله علیه، جمهوری اسلامی ایی که در آن مردم از ترس حاکم اسلامی! به روحانیت شیعه پناه بَرند را اساساً غیر اسلامی، غیر شیعی و کاریکاتوری از شریعت حَقّه و حزوی از حُقّه بازی‌های مدل اسلامِ رحمانی می‌دانیم؛ کما این که به ده‌ها، صدها و هزاران امارهٔ دینی و فقهی می‌توان گفت در تشیع راستین و غیر انگلیسی و در تسنن راستین و غیر آمریکایی با اندک تفاوت‌هایی به خصوص در عصر کلاسیک و نیز اکنون به اثبات رسیده است که ملک‌داری و سیاستگری نمی‌تواند جز به مصلحت و صلاح مردم اقدام کند و به عکس متونِ مدرن، سیاست نیز اساساً نیز برای ایفای مصلحت و خیر عمومی معنا شده است؛ البته جناب‌عالی ممکن است چیزهایی درباره برخی از این معانی در آرای منتسب به حضرت امام خمینی رضوان‌الله علیه دیده باشید که احتمالاً در تشخیص مصادیق و شواهد حُکام جور در نسبت با نظام مستقر اسلامی و شیعی به خطا رفتید؛ آنجا که آن حکیمِ فقاهتیِ دوران در نقد برخی تلقی‌های سکولار و روشنفکرانه از زیستهٔ علمای راستین شیعه (که برخی‌شان در تصاویر منتشره دیده می‌شوند) در نسبت با سلاطین صفویه و قاجار می‌گفت: ««مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود؛ صفویه را «آخوند» کرد نه خودش را «صفویه» کرد، آن‌ها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش»»؛ آری! اگر امام خمینی در آن دوره، چنین به سیر تحول و تطوّر فقه نگاهی عمیق و واقع‌گرایانه اما آرمان‌خواهانه دارند؛ جناب‌عالی که باید شارح همان دستگاه فقاهتی باشید اکنون به چه چیز حکم می‌کنید!؟ فقهای ادواربا اهدای خون و تحمل شکنجه و زخم زبان‌های ملحدین و برخی روشنفکران پول‌پرست و شهوت‌ران ِ مؤتلف با قدرتِ عریان مجاهدت‌ها کردندتا جمهوری اسلامی و نظام حکومتی اسلامی و شیعی تولید شود و اقتدار یابد؛ آیا اکنون آنها را به تأسیس واتیکان‌هایی شیعی دلالت می‌دهید؛ ما نمی‌گوییم که جمهوری اسلامی «مساوقِ» با آرمان‌های تامّه و سلوک علوی است امّا از حیث ِعقلی و بدیهیات اولیه، وجود هویتی مولّد و متکثر و متکامل و منظومه‌ای از حکمت عملی اسلامی و شیعی بدون اقتدار مستقر و علمی، جزوی از تخیلات و ادعایی فانتزی است.


در پایان ذکر نکته‌ای در پیشگاه ملّت در سنجش نوع التزامتان به مواعظی که در ردّنامهٔ حضرت آیت‌الله یزدی، خطاب به حضرت شبیری حفظه الله آوردید خالی از لطف و باریک بینی نیست:


ایرانیان در ایام اخیر شاهد بی‌حرمتی یکی از بانوان وابسته به جناب‌عالی به مرجعیت علی الاطلاق اسلام و بلکه مُجدّد اسلام ناب محمدی (ص)؛ نخستین هادی انقلاب بزرگ جهان معاصر؛ حضرتِ مؤسس؛ سیدنا الامام روح الله الموسوی الخمینی اعلی الله مقامه الشریف بودند؛ آنگاه که آن هتّاک با تصّور پوچ و موهوم تعلّق وراثتی امام خمینی به پدربزرگی یک بیت و یک خاندان، از آن امام همام و حتی آن امام اسلامِ رحمانی شما! اعلام برائت کرد و پس از عذرخواهی از مظالم آن پدربزرگ! با مانور تجمّل و بروز روحیات لُوس و اشرافی بر برتری کیفیتِ نماز فرزندش در کانادا بر نمازهای ایرانیان هم حکم کرد؛


جناب آقای سید حسن آقا! غیر از غلط‌ها و جفاهای موجود در دشنام‌های این بانوی هتاک وابسته به جناب‌عالی به آن نائب وقت امام عصر (عج) در مباحث معرفتی اما برای یادآوری می‌گویم؛ نسل شما و من از اصطلاح آن «پدربزرگ» مکتبی، خاطره‌ها و اماره‌ها دارد؛ پدربزرگ رمزیِ در مکالمات بیسمی فرماندهان و بسیجیان شهید؛ پدربزرگ رمزیِ مندرج در نامه‌های اُ سرای وطن در زندان‌های موصل و کرکوک و رمادیه و تکریت و... طی هشت سال رنج و...؛ یادم هست هر وقت در


ام الرصاص و کانال ماهی کار سخت می‌شد سخن از مقاومت بنام پدربزرگ وطن می‌شد. ولی شما از این هتاکی‌ها و دشنام‌های پیاپی به این پدربزرگ، به این فقیه و به این مرجعیت آزادگان جهان دَم برنیاوردید!؟


من که در فرازی با ظاهر نامه شما با شما هم‌عقیده‌ام امّا آیا جا ندارد که از شما سؤال کنم چرا در بسیاری اوقات در نقش واعظِ غیر مُتّعظ ظاهر می‌شوید؟! شما که کاربرد برخی کلمات فقیهی در تراز آیت‌الله یزدی آن‌هم به نیّت دفاع از حکومت اسلامی _ شیعی را در نامه‌شان به یکی از مراجع معظم را برنتافتید از چه روی دشنام‌های یک بانوی هتّاک وابسته به منزل خود به مرجعیت آزادگان جهان را به سکوت برگزار کردید!؟ استاندارد دوگانه در دفاع از مرجعیت مذموم و ناپسند است! نکند شما صاحب اختیار «بانک ژن خمینی» هستید و هر طور که اراده می‌کنید از آن بانک ارتزاق می‌فرمایید!؟


جوانان، دانشگاهیان، دانشجویان و مردمان باهوش و متدین و طلاب و استادان علوم دینی منتظر پاسخ شما نسبت به اتّخاذ این استاندارد دوگانه در کنش‌گری نسبت به مرجعیت و نوع سیاست ورزی در افکار عمومی هستند.


منبع: فارس


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب