نئولیبرالیزم آخوندی به مثابه قُمپوز
گروه سیاسی خبرگزاری آنا: خبر استعفای آخوندی برای خیلیها مصداق خبر خوب و بر سبیل «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان» است. خصوصاً این روزها که خبر خوب از جانب دولت روحانی در حکم کیمیاست!
اما متن استعفای آخوندی از خود استعفا مهمتر و از جهتی تأملبرانگیز و نسبت به توضیح وضعیت کنونی روشنگر است.
آخوندی در متن استعفا عدم پایبندی دولت روحانی به اصول نئولیبرالیزم به خصوص اصل بازار آزاد رقابتی با تأکید بر «تحت هر شرایطی» مثل شرایط نابسامان اقتصادی امروز را به عنوان دلیل قطع همکاری و استعفا ذکر کرده است.
در واقع یک دولتمرد ارشد جمهوری اسلامی با حضور تقریباً تماموقت 40 ساله در قدرت نه به خاطر ناتوانی و ناکارآمدی و نه به خاطر دشواری شرایط اداره کشور و نگرانی برای مشکلات مردم و نه لااقل به خاطر اصول اسلام یا انقلاب اسلامی یا قانون اساسی ج.ا.ا و... بلکه با قمپوز نئولیبرالیزم خواهان جدایی و استعفا از دولت روحانی است که در نظر و عمل نیز جدیترین دولت بعد از انقلاب در اعتقاد و پیشبرد نئولیبرالیزم بوده است. واقعاً از این موقعیت کمدیتر و در عین حال تراژیکتر میتوان سراغ گرفت؟
البته وضعیت آشفته و بیدر و پیکر و انفجار قیمت مسکن در همین مدت و تبدیل شدن مسکن برای بخشهای وسیعی از جامعه خصوصاً محرومین به یک اتوپیای دستنیافتنی و اخلاقیات متفرعنانه آخوندی با مردم و خبرنگار و... نشان میدهد که مسئله کنار رفتن یک دولتمرد نئولیبرال نیست که این حرف برای دهان آخوندی زیادی بزرگ است بلکه مسئله این است که ما در چه وضعیتی هستیم که یک فرد در متن مدیریت ارشد ج.ا.ا با ادعای نئولیبرال بودن به قول معروف قمپوز در میکند.
برای آشکارتر شدن این کمدی_تراژدی گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این موضع آخوندی درباره اصل «بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» به معنای «عدم دخالت دولت در اقتصاد تحت هر شرایطی» مربوط به یکی از رادیکالترین گرایشها در سنت لیبرالیزم یعنی لیبرتارینها مثل فریدمن و فون هایک و... است و دارای خصمهای بزرگ و مهمی در درون خود سنت لیبرالیزم از جمله اگالترینهایی (برابریطلبان) مثل جان راولز معروف به مهمترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و آمارتیاسن و اقتصاددان های بزرگی مثل کینز و... است.
کینز تکیهکلام معروفی در مخالفت با عدم دخالت دولت در بازار و رها کردن برای تنظیم خودجوش آن داشت و میگفت: «در درازمدت همه ما مردهایم و نمیتوان بازار را به حال خود رها کرد.»
از اینها جالبتر موضع فوکویاماست که روزگاری لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ میدانست و اینک از ناموفق بودن اولین دولتهای نئولیبرال در دهه 80 در آمریکا (ریگان) و انگلیس (تاچر) صحبت میکند و از مداخله دولت در بازتوزیع دفاع میکند.
حالا در چنین وضعیتی که وزیر ج.ا.ا در موضعی کاتولیکتر از پاپ با نئولیبرالیزم برای ج.ا.ا قمپوز در کند چه حد و مرزی از یک کمدی_تراژدی را به نمایش میگذارد؟
سروش در سال 2015 گفتاری انتقادی علیه نئولیبرالیزم دارد تحت عنوان نئولیبرالیزم مسلح! در آنجا به تفضیل درباره نوعی تجدیدنظرش درباره لیبرالیزم صحبت میکند و خصوصاً بر نئولیبرالیزم به معنای ماکیاولیسم تأکید دارد: «من خودم در نامهای که نوشته بودم دوران مدرن را ماکیاولیزم مسلح نامیده بودم. حالا نئولیبرالیزم هم میشود به کار برد.»
این مسئله جالب نیست که سروش که خود را در همین گفتار نیز مروج لیبرالیزم در ایران میداند اکنون درباره آن به تردید و تجدیدنظر رسیده و نئولیبرالیزم را به عنوان باطن ماکیاولیسم نقد میکند اما آخوندی ج.ا.ا را به تعهد بیقید و شرط به نئولیبرالیزم فرا میخواند؟
گزاره «تعهد به اقتصاد بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» چشمانداز سیاسی و اقتصادی جمهوریخواهان در آمریکاست. یعنی این موضع آخوندی حتی از نظر حزب دموکرات آمریکا نیز مردود است و اینجاست که بار کُمیک این موضع وزیر ج.ا.ا بینهایت میشود که درون ج.ا.ا موضعی دارد که در جناح اپوزسیون حزب دموکرات آمریکا قرار میگیرد! واقعاً از این خندهآورتر چه کمدی در سطح جهان نمایش داده شده است؟ فکر نکنم هنوز بشر وسیلهپیمایی اختراع کرده باشد که بتواند چنین مسافت دور و درازی از ج.ا.ا تا حزب جمهوریخواه آمریکا را به این سرعت طی کند!
وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده ج.ا.ا و کارنامه کاریاش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت ج.ا.ا نقد میشود که قمپوزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیکتر؟! برای ج.ا ا از این تلختر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپوز نئولیبرالیزم بر سر او مردم ایران منت بگذارد؟
به نظرم اگر ج.ا ا یک مومیایی از آخوندی تهیه کند و این مومیایی را در معرض نسل جوان امروز و نسلهای آینده برای شکل دادن به آگاهی و خودآگاهی تاریخی آنان قرار بدهد خدمت بزرگی به تاریخ و آینده ایران کرده است.
*جامعهشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی
انتهای پیام/
انتهای پیام/