دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 مهر 1397 - 23:40
*پرویز امینی

نئولیبرالیزم آخوندی به مثابه قُمپوز

وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده ج.ا.ا و کارنامه کاری‌اش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت ج.ا.ا نقد می‌شود که قمپوزشان نئولیبرالیزم است!
کد خبر : 319857

گروه سیاسی خبرگزاری آنا: خبر استعفای آخوندی برای خیلی‌ها مصداق خبر خوب و بر سبیل «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان» است. خصوصاً این روزها که خبر خوب از جانب دولت روحانی در حکم کیمیاست!
 اما متن استعفای آخوندی از خود استعفا مهم‌تر و از جهتی تأمل‌برانگیز و نسبت به توضیح وضعیت کنونی روشنگر است.
آخوندی در متن استعفا عدم پایبندی دولت روحانی به اصول نئولیبرالیزم به خصوص اصل بازار آزاد رقابتی با تأکید بر «تحت هر شرایطی» مثل شرایط نابسامان اقتصادی امروز را به عنوان دلیل قطع همکاری و استعفا ذکر کرده است.


در واقع یک دولتمرد ارشد جمهوری اسلامی با حضور تقریباً تمام‌وقت 40 ساله در قدرت نه به خاطر ناتوانی و ناکارآمدی و نه به خاطر دشواری شرایط اداره کشور و نگرانی برای مشکلات مردم و نه لااقل به خاطر اصول اسلام یا انقلاب اسلامی یا قانون اساسی ج.ا.ا و... بلکه با قمپوز نئولیبرالیزم خواهان جدایی و استعفا از دولت روحانی است که در نظر و عمل نیز جدی‌ترین دولت بعد از انقلاب در اعتقاد و پیشبرد نئولیبرالیزم بوده است. واقعاً از این موقعیت کمدی‌تر و در عین حال تراژیک‌تر می‌توان سراغ گرفت؟
البته وضعیت آشفته و بی‌در و پیکر و انفجار قیمت مسکن در همین مدت و تبدیل شدن مسکن برای بخش‌های وسیعی از جامعه خصوصاً محرومین به یک اتوپیای دست‌نیافتنی و اخلاقیات متفرعنانه آخوندی با مردم و خبرنگار و... نشان می‌دهد که مسئله کنار رفتن یک دولتمرد نئولیبرال نیست که این حرف برای دهان آخوندی زیادی بزرگ است بلکه مسئله این است که ما در چه وضعیتی هستیم که یک فرد در متن مدیریت ارشد ج.ا.ا با ادعای نئولیبرال بودن به قول معروف قمپوز در می‌کند.
 برای آشکارتر شدن این کمدی_تراژدی گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این موضع آخوندی درباره اصل «بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» به معنای «عدم دخالت دولت در اقتصاد تحت هر شرایطی» مربوط به یکی از رادیکال‌ترین گرایش‌ها در سنت لیبرالیزم یعنی لیبرتارین‌ها مثل فریدمن و فون هایک و... است و دارای خصم‌های بزرگ و مهمی در درون خود سنت لیبرالیزم از جمله اگال‌ترین‌هایی (برابری‌طلبان) مثل جان راولز معروف به مهم‌ترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و آمارتیاسن و اقتصاددان های بزرگی مثل کینز و... است.


کینز تکیه‌کلام معروفی در مخالفت با عدم دخالت دولت در بازار و رها کردن برای تنظیم خودجوش آن داشت و می‌گفت: «در درازمدت همه ما مرده‌ایم و نمی‌توان بازار را به حال خود رها کرد.»


از این‌ها جالب‌تر موضع فوکویاماست که روزگاری لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ می‌دانست و اینک از ناموفق بودن اولین دولت‌های نئولیبرال در دهه 80 در آمریکا (ریگان) و انگلیس (تاچر) صحبت می‌کند و از مداخله دولت در بازتوزیع دفاع می‌کند.
حالا در چنین وضعیتی که وزیر ج.ا.ا در موضعی کاتولیک‌تر از پاپ با نئولیبرالیزم برای ج.ا.ا قمپوز در کند چه حد و مرزی از یک کمدی_تراژدی را به نمایش می‌گذارد؟
سروش در سال 2015 گفتاری انتقادی علیه نئولیبرالیزم دارد تحت عنوان نئولیبرالیزم مسلح! در آنجا به تفضیل درباره نوعی تجدیدنظرش درباره لیبرالیزم صحبت می‌کند و خصوصاً بر نئولیبرالیزم به معنای ماکیاولیسم تأکید دارد: «من خودم در نامه‌ای که نوشته بودم دوران مدرن را ماکیاولیزم مسلح نامیده بودم. حالا نئولیبرالیزم هم می‌شود به کار برد.»


این مسئله جالب نیست که سروش که خود را در همین گفتار نیز مروج لیبرالیزم در ایران می‌داند اکنون درباره آن به تردید و تجدیدنظر رسیده و نئولیبرالیزم را به عنوان باطن ماکیاولیسم نقد می‌کند اما آخوندی ج.ا.ا را به تعهد بی‌قید و شرط به نئولیبرالیزم فرا می‌خواند؟
 گزاره «تعهد به اقتصاد بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی جمهوری‌خواهان در آمریکاست. یعنی این موضع آخوندی حتی از نظر حزب دموکرات آمریکا نیز مردود است و اینجاست که بار کُمیک این موضع وزیر ج.ا.ا بی‌نهایت می‌شود که درون ج.ا.ا موضعی دارد که در جناح اپوزسیون حزب دموکرات آمریکا قرار می‌گیرد! واقعاً از این خنده‌آورتر چه کمدی در سطح جهان نمایش داده شده است؟ فکر نکنم هنوز بشر وسیله‌پیمایی اختراع کرده باشد که بتواند چنین مسافت دور و درازی از ج.ا.ا تا حزب جمهوری‌خواه آمریکا را به این سرعت طی کند!
 وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده ج.ا.ا و کارنامه کاری‌اش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت ج.ا.ا نقد می‌شود که قمپوزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیک‌تر؟! برای ج.ا ا از این تلخ‌تر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپوز نئولیبرالیزم بر سر او مردم ایران منت بگذارد؟
به نظرم اگر ج.ا ا یک مومیایی از آخوندی تهیه کند و این مومیایی را در معرض نسل جوان امروز و نسل‌های آینده برای شکل دادن به آگاهی و خودآگاهی تاریخی آنان قرار بدهد خدمت بزرگی به تاریخ و آینده ایران کرده است.


*جامعه‌شناس و تحلیلگر مسائل سیاسی


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
مهران كهوائي نژاد دانشجوي ارشد ارتباطات
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۱
۰
مبنا و اندیشهٔ نئو لیبرال ها تحميل سلطهٔ طبقاتی به جامعه است ونه اجراي برنامه سند چشم انداز 1404
سند چشم‌انداز بیست ساله ایران، سندی جهت تبیین افقی برای توسعه ایران در زمینه‌های مختلف فرهنگی، علمی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که به پیشنهاد محسن رضایی، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شده‌است. اجرای این چشم‌انداز از سال ۱۳۸۴ و در قالب چهار برنامه توسعه ۵ ساله انجام می‌گیرد. سال ۱۴۰۴ خورشیدی (۲۰۲۵ میلادی) افق چشم‌انداز است.
در بخش اهداف و افق چشم‌انداز اين برنامه جامعهٔ ایرانی در افق این چشم‌انداز چنین ویژگی‌هایی خواهد داشت:توسعه‌یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادی های مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسان‌ها و بهره‌مند از امنیت اجتماعی و قضایی.برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی.
و اما به اعتقاد برخی از محققان آنچه رشد سریع نئولیبرالیسم را در دنیا موجب شد، حمایت گسترده سرمایه‌داران بزرگ و نهادهای وابسته به آن‌ها بود که پوسته‌ای آکادمیک و مورد پسند نخبگان از آرزوهای قدیمی و قدرت‌طلبانه خود را در نوشته‌های افرادی مانند هایک و فریدمن مشاهده می‌کردند. نئولیبرالیسم از سوی سیاستمدارن چپگرا و راستگرا همچنین شمار زیادی از فعالان از جنبه‌های گوناگون مورد انتقاد قرار گرفته‌است.(در ايالات متحده) در حقيقت اين نظريه يك پروژهٔ طبقاتی و براي كشورهاي سرمايه داري تعريف شد:دیوید هاروی نئولیبرالیسم را یک پروژهٔ طبقاتی توصیف می‌کند که بر مبنای اندیشهٔ لیبرال سلطهٔ طبقاتی را به جامعه تحمیل می‌کند.
اقتصاد دانی به نام دیوید م کوتز معتقد است اساس نظریهٔ نولیبرالیسم غلبهٔ کامل سرمایه بر نیروی کار می‌باشد. با ظهور بی‌ثباتی ناشی از اجرای برنامه‌های نولیبرال، یک طبقهٔ اجتماعی با بحران‌های حاد اجتماعی اقتصادی از قبیل عدم امنیت و از خود بیگانگی روبرو می‌شود. حال چگونه است كه وزير دولت به اصطلاح اميد قريب به 6 سال از يك وزير با چنين نظرياتي استفاده نموده و چرا در تائيد صلاحيت اين جنين وزرايي نمايندگان محترم مردم و دستگاه هاي نظارتي متوجه تفكرات او نشده اند . وزيري كه برنامه توسعه كشور را كه به دنبال عدالت اجتماعي است ناديده ميگيرد و بدنبال افكار سرمايه داران غربي است .
دانشجوي علوم سياسي
Iran (Islamic Republic of)
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۴
۰
بنیان‌گذار این مکتب اویکن است و روستو، اشمولدرز، هایک و ارهارد از نمایندگان معروف این مکتب هستند. آن‌ها خواستار شرایط آزاد هستند و مکانیسم بازار را تأیید می‌کنند و مخالف مداخله دولت در اقتصاد هستند و با مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و هدایت اقتصاد مبارزه می‌کنند. طرفداران این مکتب چون اقتصاد لیبرالیستی خالص را شکست خوردهٔ نیروهای مزاحم و مختل‌کننده و مخالف می‌دانند لذا یک لیبرالیسم نورماتیو و اقتصاد رقابتی تنظیم‌شده را پیشنهاد می‌کنند. به اعتقاد نئولیبرالیست‌ها، لیبرالیسم به جای این که به آزادی رقابت بیندیشد، آزادی انتزاعی را مورد توجه قرار می‌دهند یعنی فقط خود آزادی را هدف قرار می‌دهد و این عدم حساسیت به انعقاد قراردادهایی بود که به ایجاد کارتل و تراست و کنسرن و سایر راه‌های ایجاد انحصار انجامید و در واقع وقتی آزادی بالاترین هدف باشد ایجاد رقابت نمی‌تواند هدف لیبرالیسم باشد.
قواعد اساسی نئولیبرالیسم عبارتند از:
علم اقتصاد
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
اقتصاد پولی و مالی
مکاتب اقتصادی
نظام‌های اقتصادی
تئوری‌های رشد اقتصادی
اقتصاد جهان
برندگان نوبل اقتصاد
دیگر اقتصاددانان نامی
نبود بازارهای آزاد تمرکز و ایجاد قدرت رقابت را مختل می‌کند پس دولت وظیفه دارد به وسیله وضع قوانین کارتل از رقابت حفاظت نماید.
ثبات ارزش پول.
تضمین مالکیت فردی.
مسولیت‌پذیری کامل هر عامل اقتصادی در برابر نتایج اعمال خود.
آزادی قرارداد (به جز قراردادهایی که باعث ایجاد انحصار گردد مانند قراردادهایی که باعث به وجود آمدن کارتل و تراست و کنسرن می‌شود)
دولت می‌بایست رقابت را تضمین کند. در واقع دولت فقط باید قواعد بازی را مشخص کند و با ایجاد فضای قانونی جریان رقابت را در چهارچوب آن ممکن سازد. لیبرالیسم به معنای عدم مداخلهٔ دولت نیست، چون به این ترتیب دست قوی‌ترها باز گذاشته می‌شود. دولت تنها حق دارد برای ایجاد شرایط رقابت مداخله کند و برای ایجاد آزادی عملی، آزادی انتزاعی را زیر پا بگذارد.
قالیشویی ادیب