دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مدرسه حسین علیه‌السلام/

شناخت ابن‌زیاد از مردم کوفه و زمینه‌سازی برای واقعه عاشورا

کد خبر : 312489

حجت‌الاسلام محمدرضا هدایت‌پناه* ـ همان‌طور که در یادداشت قبلی اشاره شد، عبیدالله‌ابن‌زیاد در شرایطی وارد کوفه شد که کارگزار قبلی (نعمان بن بشیر) برای دوران ثبات و نه بحران، انتخاب شده بود.


کیفیت ورود عبیدالله‌ابن‌زیاد به‌صورت ناشناس و البته به گونه‌ای که کوفیان گمان کنند امام حسین‌(ع) وارد شهر شده، نشان از آگاهی کامل او از اوضاع این شهر داشت. از نگاه ابن‌زیاد، کوفه تا حد زیادی به رقیب واگذار شده بود. او این بحران را به محض ورود در هیأت و لباس اباعبدالله‌الحسین‌(ع) و با استقبال کوفیان درک کرد؛ ولی همان تهدید نخستین ظاهری را نیز یک روی سکه دانست که روی دیگر آن سطحی‌نگری و زودباوری کوفیان بود که در نظر ابن‌زیاد به یک فرصت تفسیر شد. نشانه این تفسیر این بود ‌که کوفیان چگونه (البته به تصور غلط خود) از ورود امام حسین‌(ع) به شهر آگاه شدند؟ دوم این که، چرا مردم به همراه نماینده امام یعنی مسلم بن عقیل‌(ع) و یا بزرگان شیعه به استقبال نیامدند و این موضوع برای آنان مهم نبود؟ البته ابهاماتی دیگر نیز قابل ذکر است که همه نشان از آشفتگی درونی مردم کوفه داشت.


به‌هر‌حال ابن‌زیاد فرصت‌سوزی نکرد. او در اولین فرصت یعنی فردای ورود، هشدارهای خود را بدون هیچ ترس و ملاحظه‌کاری به‌طور شفاف اعلام کرد. مرحله بعد مدیریت و هماهنگ نمودن نیروهای اموی حاضر در کوفه بود که گرفتار تشتت و اختلاف‌رویه در برابر حوادث جاری کوفه شده بودند. این اقدام ابن‌زیاد، نقش مهمی در به‌کارگیری توان همه‌جانبه نیروهای اموی در راستای برنامه‌هایش داشت.


اقدام بعدی ابن‌زیاد، مواجهه با مرکز این تحرکات یعنی مسلم بن عقیل‌(ع) بود. او در ابتدا محل اختفای مسلم را با دسیسه‌ای به دست آورد، اما پیش از آن، بزرگ مذحجیان یعنی «هانی بن عروه» را با کمال جسارت دستگیر کرد. شاید هر کس به جای ابن‌زیاد بود با توجه به نفوذ و جایگاه قبیلگی هانی، ملاحظه‌کاری و مماشات می‌کرد، اما ابن‌زیاد با شناخت روحیات کوفیان، این جسارت را داشت که به برخورد با هانی که نوعی خودکشی سیاسی تلقی می‌شد، اقدام کند. این در حالی بود که هانی پیشنهاد قبول پناهندگی به ابن‌زیاد داده بود!


تا اینجا، ابن‌زیاد به ظاهر موفق بوده و توانست بر کوفه تسلط نسبی یابد، اما ناگهان با حرکت مذحجیان روبه‌رو شد که بر تصور هانی صحه می‌گذاشت، اما ابن‌زیاد خود را نباخت و با فریب‌کاری توانست آنان را از اطراف دارالاماره پراکنده سازد.


با قیام مسلم و کوفیان، ابن‌زیاد با موج جدیدی از این بحران مواجه شد. دارالاماره به‌سرعت محاصره شد. این بحران جدید می‌توانست هر حاکمی را از خود بی‌خود کند. چون نیروهای کمی هم در اختیار داشت، شاید میدان را خالی می‌کرد و به رقیب ‌وا می‌گذارد؛ اما این کارگزار اموی که گویا کاسه‌ داغ‌تر از آش شده بود، با قوت و اعتماد‌به‌نفس بالا و جدیت در انجام مأموریت، بار دیگر با به‌کارگیری همه توان از جمله ظرفیت بزرگان و اشراف کوفه که در اطراف او جمع شده بودند توانست بر این بحران تسلط یابد؛ محاصره‌کنندگان را پراکنده و سرکوب کند و با دستگیری و به شهادت رساندن مسلم، کل جریان شیعه را در کوفه سرکوب نماید. او حتی هانی را که بزرگ قبیله مذحجیان بود در روز روشن، کشان‌کشان در برابر همه مردم که بخش عظیمی از عشیره او بودند، گردن زد و در این باره نیز کوچک‌ترین تزلزل و کوتاهی و ملاحظه‌کاری را نکرد و این پیام بسیار صریحی به دیگر رؤسای قبایل کوفه بود.


بدین‌سان او دوباره بر شهری که در آستانه ازدست‌دادنش بود تسلط یافت. با نزدیک شدن امام حسین‌(ع) به کوفه تلاش خود را چندین برابر کرد و با مدیریت و به‌کارگیری همه امکانات، فاجعه کربلا را به‌وجود آورد.


هر چند این برهه از تاریخ برای تشیع بسیار خسارت بار بوده است، ولی به‌نظر می‌رسد نخبگان جامعه باید با مطالعه دقیق تاریخ و دشمن‌شناسی، نقاط قوت و ضعف را شناسایی نمایند تا تجربه‌های تلخ گذشته دیگر تکرار نشود.


سخن آخر این‌ که جامعه علمی، نخبگان، کارگزاران و مردم عزیز، امانت‌دار مکتب اهل بیت‌(ع) و این انقلاب عظیم هستند که تاکنون هزینه بسیار سنگینی برای آن پرداخته‌ شده است؛ بنابراین نباید کوچک‌ترین مماشات، ضعف و سستی به خود راه دهند و در انجام وظایف، اهداف اسلام و انقلاب کوتاهی کنند. اگر خدای‌ناکرده عکس این عمل کنند، تلاش­‌های دشمن به‌ثمر خواهد رسید؛ البته به حول و قوه الهی و توجه حضرت‌ولی‌عصر‌(عج) چنین نخواهد شد. یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ.


* دانشیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه​


انتهای پیام/4072/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته