دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 شهريور 1397 - 15:47

خیزش راست افراطی در اروپا

هرچند حزب دست راستی دموکرات در سوئد نتوانست در انتخابات مجلس این کشور پیروز شود و رقبای آن موفق به تشکیل دولت شدند، ولی کارشناسان حوزه اروپا، افزایش میزان رأی این حزب را نشانی از پیروزی تاریخی برای این حزب می‌دانند.
کد خبر : 310312

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، باور به اینکه «اروپا در خطر است و مهاجران جامعۀ یکدست اروپایی را تهدید می‌کنند»، گزارۀ بنیادی تمامی انتخابات در قارۀ سبز شده است. از انتخابات ریاست‌جمهوری گرفته تا مجلس و حتی شهرداری‌های محلی، گروهی از کاندیداها تلاش می‌کنند با تکیه‌ بر حرکت سیل عظیم پناه‌جویان به اروپا که عمدتاً از ناآرامی‌های منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و در جستجوی زندگی بهتر به‌سوی اروپا حرکت کرده‌اند، رأی مردم را جلب کنند.


مدتی است که کارزارهای انتخاباتی در اروپا با اقبال شگرف به احزاب دست راست افراطی روبه‌رو شده است. در بعضی از این کشورها همچون ایتالیا و اتریش این احزاب توانسته‌اند دولت تشکیل دهند و در برخی نیز هرچند از تشکیل دولت بازمانده‌اند ولی جایگاه بسیار قابل‌توجهی کسب کرده‌اند. به‌طور مثال حزب جبهه ملی فرانسه چه در زمان ژان‌ماری لوپن و چه در زمانی که پدرش ریاست حزب را بر عهده داشت، نتوانسته بود بیشتر از 17 درصد آراء انتخابات ریاست جمهوری این کشور را به دست آورد؛ اما شاهد بودیم که در 2017 و در رقابت ماری‌ لوپن با امانوئل مکرون این حزب نزدیک به 34 درصد رأی به دست آورد. هرچند بسیاری نتیجۀ انتخابات فرانسه را شکست راست افراطی دانستند ولی کمتر کسی به دو برابر شدن رأی این حزب آن‌هم در مدت تنها پنج سال توجه کرد.


اگر این میزان رأی را با ادوار مختلف مقایسه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عملاً این حزب هرچند در تشکیل دولت بازماند ولیکن برندۀ اصلی انتخابات بود. در آلمان هم‌ حزب تازه‌تأسیس «آلترناتیوی برای آلمان» که تنها چهار سال از تأسیس آن می‌گذشت، توانست با پس زدن احزاب سنتی به جایگاه سومین حزب بزرگ این کشور دست پیدا کند. البته این قبیل احزاب آن‌قدرها هم در عرصۀ دولت‌داری کم‌فروغ نبودند به‌طوری‌ که حزب «سریزای یونان»، »آزادی اتریش» و ائتلاف احزاب «لیگ» و «جنبش پنج ستاره» در ایتالیا توانسته‌اند با پیروزی در انتخابات دولت را هم تشکیل دهند.


اما چه شده است که در قاره سبز این قبیل احزاب که سال‌ها بود در عرصۀ سیاسی این قاره یا به‌طور کامل حذف‌ شده بودند و یا درنهایت می‌توانستند در فضای محلی فعالیت کنند، این‌گونه با اقبال عمومی مردم روبه‌رو شدند؟ برای واکاوی این پیروزی ابتدا باید این احزاب را بشناسیم و از کارکردهای آن‌ها آگاه شویم. به‌ طور کلی بعد از تجربۀ جنگ جهانی دوم احزاب نازی و فاشیست از فضای سیاسی اروپا حذف شدند؛ اما در 1994 و پس از تصویب و اجرای پیمان ماستریخت و تشکیل اتحادیۀ اروپا به معنای وجودی اکنونی آن و آغاز روند هم‌گرایی فرهنگی، این قبیل احزاب تعریف جدیدی از خود ارائه کرده و در قالبی نو ظهور یافتند. اکنون تمامی احزاب جدید در چندین گزاره با هم اشتراک نظر دارند. ملی‌گرایی، ضدیت با مهاجرت، اسلام، اتحادیه اروپا، آمریکا و مداخله در امور دیگر کشورها کلیدواژه‌هایی هستند که این احزاب در سرتاسر اروپا با هم بر سر آن اتفاق‌نظر دارند. این احزاب توانسته‌اند با تحریک افکار عمومی کشورهای خود نسبت به آنچه اقدامات اتحادیۀ اروپا در هم‌گرایی فرهنگی در قالب اتحادیۀ فراملی خوانده می‌شود، به مردم هشدار دهند که این کار سبب حذف ارزش‌های میهنی همچون فرهنگ، پرچم، هویت و غرور ملی خواهد شد و کشورهای آن‌ها را مقهور کشورهای قدرتمند اروپای غربی خواهد کرد.


همچنین قوانین دست‌وپاگیر اتحادیۀ اروپا سبب نارضایتی عمومی جوامع محلی شده است. قوانینی که بروکسل برای کل 28 کشور عضو تصویب می‌کند، سبب شده است که اروپاییان آن را به‌عنوان دیکتاتوری بروکسل خطاب کنند.


اما دیگر مسئله‌ای که سبب اقبال این احزاب در اروپا شده، ورود مهاجران عمدتاً مسلمان به این کشورها است. بسیاری از احزاب دست راست افراطی با بزرگ‌نمایی خطر این مهاجران از پیامدهای اقتصادی، اشغال فرصت‌های شغلی توسط آنان، پیامدهای فرهنگی ناشی از تغییر ترکیب جمعیت با بزرگ‌نمایی آهنگ رشد مسلمانان و پیامدهای امنیتی ناشی از تروریسم اسلام افراطی توانسته‌اند مسئلۀ مهاجرت را به دغدغۀ امنیتی شهروندان اروپایی تبدیل کنند و مردم را برای رأی دادن به خود متقاعد سازند.


در کنار موضوع مهاجرت که یکی از دغدغه‌های اصلی مردم اروپا برای رأی دادن به این قبیل احزاب است، بحران اقتصادی هم در 2009 سراسر اروپا را پیمود و موج عظیم انتقادات را به احزاب سنتی در پی داشت. بسیاری از مردم معتقدند اگر اتحادیه اروپا وجود نداشت، بحران مالی بسیار سریع‌تر کنترل و حل می‌شد. همچنین مردم در کشورهای ثروتمند اروپای غربی معتقدند مالیات آن‌ها صرف حفظ کشورهای ضعیف در اتحادیه می‌شود. ازاین‌رو احزاب دست راست افراطی با شعار نه به اروپا (یوروسپتیسیسم) مورد اقبال مردم قرار گرفتند.



دومینوی پیروزی احزاب دست راست افراطی در اروپا چه به تشکیل دولت انجامیده باشد چه نشده باشد، سبب این نگرانی شده که درنتیجۀ اقدامات آنان اتحادیۀ اروپا تضعیف شده و یا بناست درنهایت از هم فروبپاشد. بسیاری از کارشناسان اروپایی نگرانی‌های فزاینده‌ای نسبت به آیندۀ اتحادیۀ اروپا در بعد داخلی دارند و آن را خطری فراتر از تهدیدات خارجی فراروی آن می‌دانند.


انتهای پیام/4077/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب