چرخ چرخیها نمیچرخد؛ کول کولبران خالی است + تصاویر
امیر فیروزی، گروه اجتماعی- حجت، چرخی خیابان ناصر خسرو که دارد به دوران سالمندی نزدیک میشود، روی چرخ خالی زیر درختی نشسته است. لرزش دست چپش وقتی آن را بالا میآورد به خوبی پیداست. او به فکر 200 هزار تومان افزایش اجارهخانهاش است: «نمیدانم چطور ماهی 700 تومان اجاره را بدهم.» چرخهای باربران بازار تهران زمینگیر بسته شدن کوچهها و مسیرها شدهاند. این اتفاق زمانی افتاد که شهرداری در طرح ساماندهی منطقه بازار، بسیاری از مسیرها را با راهبندهای فلزی بست. باربرانی که محل کارشان بیشتر از جاهای دیگر محدود شده و وضعیت بدتری دارند. «اینجوری نمیتوانیم بار ببریم. شهرداری و هیچ کسی هم به حرف ما گوش نمیدهند. من سه تا بچه دارم پسرم 6 سال است فوق لیسانس گرفته اما بیکار مانده است.»
بسیاری از چرخیها و کولبران بازار تهران از اهالی استانهای کرمانشاه و ایلام هستند. حجت که کارت جانبازیاش را نشان میدهد، آستین خود را بالا میزند تا زخم ترکشهای جنگ هم دیده شود. میگوید: «من برای ناموس و میهن و به دستور امام به جبهه رفتم. 15 درصد جانبازی دارم و جانبازی شیمیایی هستم و سپاه به من 45 هزار تومان بابت این جانبازی میهد. یک حقوق بازنشستگی 700 هزار تومانی هم از این بابت دارم. اسمم را بنویس، فرماندهان جنگ من را میشناسند. من حجت نادیزاده تیربارچی هستم با 86 ماه سابقه حضور در خط مقدم؛ اما به اندازه یک کبریت از این کارم سوءاستفاده نکردم. الان هم گاهی حتی اسم بچههایم یادم میرود.»
اگر این حوصله وجود داشته باشد که مدتی پیش چرخیها و کولبران بازار تهران بایستید متوجه میشوید که بازار تهران برای آنها کساد است. «شیرمحمد» کولبری ایلامی، 70 ساله و ریزاندام که معلوم است در جوانی مرد قدرتمندی بوده، میگوید: «ماهی 500 هزار تومان از این کار درآمد دارم. من با زن و خانواده در محله امامزاده یحیی زندگی میکنم. الان که ساعت 12 و نیم ظهر است پنج هزار تومان هم درآمد نداشتم.» زانوهای پیرمرد چندان استوار به نظر نمیرسد اما او درباره باری که میبرد و پولی که میگیرد، میگوید: «من تا 50 کیلو بار را هم میتوانم ببرم بیشتر از این را یا کولبرهای دیگر میبرند و یا چرخیها. اگر بار را به فاصلهای که رفتنش 20 دقیقه طول بکشد ببرم پنج هزار تومان به من میدهند.»
سر خیابان ناصر خسرو جایی که بیرق علمدار کربلا حضرت ابوالفضل (ع) فروخته میشود کسی نیست که باری به روی دوش این پیرمرد کولبر بگذارد تا او بار سنگین زندگیاش را سبکتر کند. او میگوید: «کسی کار به کار من ندارد نه کسی به من گیر میدهد و نه بیمه و کمکی دریافت میکنم.»
در طرح ساماندهی شهرداری به بیمه کردن چرخیهای بازار هم پرداخته شده است و امروز برخی از چرخیهایی که روی چرخشان پلاک خورده است بیمه هستند اما این طرح شامل خیلی از چرخیها و کولبران نشد. پزشکان به شیرمحمد گفتهاند که تورم زانویش و درد کمرش به خاطر شغل باربری است. او میگوید: «دو سه سال پیش با اعلام شهرداری به ناحیه رفتیم و فرمهایی برای بیمه به ما دادند اما بعدا مشخص شد که فقط افراد زیر 40 سال را بیمه میکنند و بیمه به من هم گفت که به خاطر سن بالا این طرح شامل شما نمیشود.»
چرخیها و کولبرانی که سراغ ساماندهی نرفتند و یا رفتند و ساماندهی نشدند در دو وضعیت قرار دارند آنها یا بیمه خویشفرما با هزینه 190 هزار تومانی را انجام دادهاند و یا قید بیمه را زدهاند. شیرمحمد میگوید: «ما بیمه خداییم».
یکی از چرخیهایی که توسط شهرداری ساماندهی شده درباره این پروژه میگوید: «ما ماهی 20 هزار تومان به شهرداری پرداخت میکنیم شهرداری هم بیشتر حق بیمه ما را پرداخت میکند و ما تنها حدود 50 هزار تومان حق بیمه میدهیم. از ما 12 میلیون تومان هم سفته گرفتند برای جبران خسارت به بارها. شاید کسی باشد که به خاطر احتیاج مالی وسوسه شود چیزی از باری برای خود بردارد اما من روی زمین هم پول میبینم ترس وجودم را برمیدارد».
شهرداری برای بیمه چرخیها مراحل آزمایش اعتیاد، گرفتن اثر انگشت و سو پیشینه را تعیین کرده بود. به گفته چرخیهای بازار یکی دیگر از شرایط مشمول شدن در طرح ساماندهی این بوده است که چند مغازه و کاسب بازار، ضمانتی درباره چرخی درخواست دهنده ارائه دهند.
در جریان طرح ساماندهی، گاهی چرخ چرخیهایی که وارد مناطق ممنوع میشوند از آنها گرفته میشود. در این طرح ایدهای برای جلب یا هدایت مشتری برای چرخبران در نظر گرفته نشده است.
بخش بزرگی از بازار تهران به منطقه عابر پیاده و ممنوعه برای خودروهای موتوری تبدیل شده است و این طرح رو به گسترش است. هدف این طرح تسهیل رفت و آمد در بازار، رفع آلودگیهای صوتی و خودروها از منطقه و افزایش جذابیت بازار تهران برای مردم و گردشگران بوده است. اهدافی که تا حد زیادی موفق بوده است اما جابهجایی بار مردم و بازاریان نیازمند حضور چرخیها و کولبران است. حجت، تیربارچی دیروز جنگ و چرخی امروز بازار میگوید: «بارها شده که پیرزن یا پیرمردی را که دیگر حال راه رفتن نداشته به مترو یا خیابانهای دیگر برسانم و هر وقت آنها خواستهاند به من پول دهند نگرفتهام چون ما مسلمانیم و باید رحم داشته باشیم.»
انتهای پیام/