دانشگاهها به عنوان موتور فکری جامعه باید برای حفظ انقلاب نقشآفرینی کنند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، دکتر علیرضا نظام آبادی در میزگرد علمی تحلیل جریانهای منتهی به انقلاب اسلامی و تاریخخوانی انقلاب که با حضور مهندس نوروزی مشاور عالی ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای کشور، حجتالاسلام مهدی ایمانی مقدم ریاست نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاههای استان مرکزی، حجتالاسلام ایوب سلحشور نیا مسئول دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای آزاد اسلامی استان مرکزی و اعضای هیئت علمی دانشگاههای استان مرکزی در تالار ولایت مجتمع قائم مقام فراهانی دانشگاه آزاد اسلامی اراک برگزار شد، گفت: دهه فجر دهه با برکتی است که تاریخ سرتاسر ظلم و طغیان را قطع کرد.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک با بیان اینکه دهه فجر مظهر شکوه و فداکاری ملت ایران است، افزود: دهه فجر برای کشور نقطه عطفی است که مسیر کشور ایران را تغییر داد.
دبیر هیئت امنای استان مرکزی گفت: ۲۲ بهمن مثل غدیر خم است که خداوند نعمت الهی را کامل کرد.
وی مطرح کرد: وظیفه ما این است که پس از پیروزی انقلاب علاوه بر برگزاری جشنها به منظور پاسداشت دهه فجر و پیروزی انقلاب تدابیر خاصی را نیز برای صیانت از آن اتخاذ کنیم.
نظامآبادی عنوان کرد: حفظ انقلاب نیز صرفاً با سخن گفتن محقق نمیشود؛ بلکه لازم است که در درجه اول راه شهدا، راه امام راحل و راه مقام معظم رهبری را که با بصیرت و تیزهوشی بینظیری مسائل را رصد و روشنگری میکنند، ادامه دهیم.
سرپرست دانشگاه آزاداسلامی اراک، اظهار کرد: از سوی دیگر باید همه مردم و مسئولان مسئولیتپذیر باشند و انقلاب را از خود بدانند و مسیر انقلاب را ادامه دهند و اینگونه نیست که سربازان نظام تنها آن کسانی باشند که در حوادث و رخدادهای انقلاب حضور داشتند، بلکه هر کسی فکر و اندیشه صیانت از انقلاب را داشته باشد به عنوان سرباز انقلاب قلمداد میشود.
وی گفت: امید است آحاد مردم این کشور بهعنوان سربازان خدوم این نظام ادامهدهنده راه شهدا و امام راحل باشند؛ چراکه انقلاب نیز به مثابه یک سیستم است که از قسمتهای مختلف تشکیل شده است.
نظامآبادی ادامه داد: اگر انقلاب یک سیستم تعریف شود مقام معظم رهبری با بصیرت والای خود آرامش خیال را بر سرنشینان این سیستم فراهم آورده است؛ ولی از سوی دیگر سایر اجزا باید بسیار با دقت گوش به فرمان فرمانده باشند تا به مقصد نهایی و اصلی که قرب به خدا و حفظ انقلاب است برسیم.
وی اضافه کرد: از این رو نباید اینگونه تصور شود که حفظ انقلاب فقط وظیفه یک قشر خاص و تیم خاص است؛ بلکه همه افراد جامعه در قبال آن مسئول بوده و مکلف به انجام وظایفی هستند و دانشگاهها به عنوان موتور فکری جامعه، پس از رهبری برای رسیدن به این هدف باید بیشتر از همه ایفای نقش بکنند.
دبیر هیئت امنای استان مرکزی در پایان، گفت: در این راستا لازم است که دانشگاهیان با یک تفکر کاملاً انقلابی و با وحدت و انسجام در راستای پیشبرد و اعتلای نظام اسلامی بیش از پیش تلاش کنند و کشور را به اوج قلههای پیشرفت و ترقی هم در بعد علمی-اجتماعی – معنوی و مادی برسانند.
مشاور عالی رئیس دفتر نهاد رهبری در دانشگاههای کشور نیز گفت: از خداوند خواستاریم که روز به روز بر صلابت و عزت انقلاب اسلامی ایران بیفزاید.
مصطفی نوروزی با بیان اینکه این انقلاب یک پدیده عادی نبود، اظهار کرد: هم شرایط پیروزی، هم نوع پیروزی و هم آرمانهای انقلاب اسلامی عادی نبود و این انقلاب در واقع یک شگفتی بود در حالیکه انقلابهای رقیب و بزرگ مانند فرانسه با وجود بزرگی شگفتی و حیرت به وجود نیاورد.
وی ادامه داد: انقلاب ایران فریادی، بارقه و امیدی در تاریکی است که این امید اتفاق عادی و جاری تلقی نمیشود و اگر قرنهای ۱۸ و ۱۹ را به نام انقلاب فرانسه و جنبشهای آزادیخواه ثبت کنیم و قرن ۲۰ را نظام عدالتخواهی درنظر بگیریم قرن ۲۱ قرن انقلاب اسلامی ایران، قرن انسانیت و رابطه انسان با خداست.
مشاور عالی رئیس دفتر نهاد رهبری در دانشگاه های کشور افزود: اگر انقلاب فرانسه دغدغه آزادی داشت و انقلابهای چپ و سوسیالیستی ادعای عدالتخواهی و انقلابهای راست ادعای آزادی را داشتند انقلاب اسلامی ایران دغدغه انسانیت را دارد؛ چراکه پیش از آن انسانیت فراموش شده و به مسلخ رفته بود و با همه تلاشی که روشنفکران این خصوص داشتند پروژهشان ناتمام ماند.
نوروزی عنوان کرد: جنبش روشنفکری در دنیا از عصر روشنگری به بعد پروژهای ناتمام است؛ لذا پروژه ناتمام نمیتواند قامت بزرگ انسانیت و سقف بلند مطالبات انسانیت را نمایان سازد؛ چرا که مراتب انسانیت بلندتر آز آن است که بتواند فقط در مقوله آزادیخواهی و عدالتخواهی ترسیم شود و چه بسا که تک ساحتی بودن آزادیخواهی و عدالتخواهی را به بحثی ضد انسانیت تبدیل کرده است.
وی بیان کرد: انقلابهای دیگر برای آزادیخواهی برای سود، رفاه و قدرت بود، ولی انقلاب ایران در راستای آزادیخواهی برای انسانیت بود؛ بنابراین انقلاب اسلامی ایران را انقلاب به نام خدا و انسانیت نام نهادهاند چرا که تکریم شأن انسان محور آن است.
نوروزی گفت: پایان قرن ۲۰ آزادی معطوف به قدرت است و دنیا به گروههای قدرت تبدیل شده بدین معنا که دنیا در سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ به یک پادگان نظامی تبدیل شد. اگر آمریکا یا بلوک شرق مدعی هستند که لیبرالیسم و سوسیالیسم را به اوج رساندهاند؛ ولی تاریخ و واقعیت آن را قبول ندارد و واقعیت این است که دنیا در شرایط پادگانی است.
وی اظهار کرد: وقتی که آمریکا و جریان لیبرالیستی وارد ایران میشود در گام اول تمام دستاوردهای دموکراتیک مشروطیت نابود شد و رضاخان به امداد متفقین سرمایه داری به روی کار آمد در حالیکه مشروطه نباید به استبداد کبیر تبدیل میشد و این امری نادرست است.
مشاور عالی ریاست نهاد رهبری در دانشگاهها افزود: رضاخان در فرایند جنگ اول قدرت گرفت و اگر پهلوی دوم شکل میگیرد و محمدرضاشاه همان شخصیتی که دون شأن جامعه بود به حکومت میرسد این بدین معناست که آمریکا و لیبرالیسم پادگان را تقویت میکند و پادگان به معنای ساواک، استبداد، خفقان و قدرت به دور از آزادی است.
نوروزی عنوان کرد: انقلاب اسلامی ایران فضای پادگانی را نفی کرد و گفت که دنیا نباید به پادگان تبدیل شود و هم بلوک شرق و هم بلوک غرب غلط و استبدادی است و فقط هیتلر و فاشیست استبدادی نبود؛ بلکه آمریکا نیز استبدادی بود.
وی بیان کرد: شأن انسان قدرت نیست و باید به آن کرامت داد و قدرت باید ذیل کرامت و اخلاق تفسیر شود. در دین اسلام اراده معطوف به اخلاق ارزش ندارد و اراده معطوف به اخلاق بیارزش است و با انقلاب ایران غرب و شرق تغییر مسیر داد و قرن ۲۱ قرن آمریکا نیست و گفتمان غالبی ندارد.
نوروزی مطرح کرد: به تعبیر اندیشمندان امروز سه عامل سکولاریسم لجام گسیخته، خشونت بیمحابا و اقتصاد بیانضباط از مهمترین علل فروپاشی آمریکا محسوب میشود که اگر مدیریت نشود هر لحظه امکان از بین رفتن آمریکا وجود دارد.
نوروزی ادامه داد: از این رو انقلاب اسلامی را میستاییم که فریادی برای آزادی است و راهی برای خروج جامعه انسانی از فضای استبداد است. در آغاز قرن ۲۱ کشوهایی همچون آمریکا، انگلستان، کانادا و اروپا نمیتوانند زایش فکری داشته باشند اما افکار دینی در حال مدیریت فضای قرن ۲۱ است و ایران مهد و آغازگر پروژه معنویت و اخلاق است؛ چراکه انقلاب ایران در گام اول انقلاب توحیدی است.
در ادامه جلسه امامعلی شعبانی، عضو هیئت علمی دانشگاه اراک گفت: انقلابها در تاریخ زندگی بشر همواره سرنوشتساز بودهاند.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی ایران همصدای خدا و همصدای مردم است، اظهار کرد: این انقلاب، انقلابی منحصربهفرد است؛ چراکه مردم دست خدا شدند و حکومت هزاران ساله استبداد را فروپاشیدند؛ لذا این یک رخداد بزرگ در همه تاریخ جهان نمونه است.
شعبانی با توجه به اینکه یکی از دلایل تنفر ملت از شاه، سرسپردگی و فروختن ملت به استبداد بود، بیان کرد: در صحیفه امام راحل در این مورد آمده است؛ «استقلال ما را فروختند بازهم چراغانی کردند قلب من در فشار است عزت ما پایکوبی شد و عظمت ملت ایران از بین رفت عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند و اگر یک خادم آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد؛ حتی اگر شاه باشد و...ای سران و علمای اسلام به داد اسلام برسید...».
وی در ادامه در خصوص علل وابستگی پهلویها، عنوان کرد: پهلوی در مشروعیت تزلزل داشتند و مشروعیت مذهبی آنان ضعیف بود.
شعبانی بیان کرد: از سوی دیگر پهلوی فاقد مشروعیت ملی بود و بینش سیاسی ایرانی حکم میکرد که حاکم باید دارای نژاد بوده و اصل و تبار داشته باشد و پهلوی فاقد تبار بودند و البته فقه و فرهنگ غربی آنها نیز بر عدم مشروعیتشان بیشتر دامن زده بود.
وی مطرح کرد: مشروعیت سیاسی پهلوی نیز دچار خلل بود و دیگر اعلی حضرت همایونی، شاه آرمانی ایران نبود چراکه عدالت نداشت؛ حتی اطرافیان ایدئولوژیست وی دیگر او را باور نداشتند؛ لیکن بهطور کلی مشروعیت سیاسی آنها دچار آسیبهای بی شماری شده بود.
شعبانی با توجه به اینکه با توجه به آنچه که ذکر شد و با توجه به نقایص فراوانی که در مدیریت پهلوی وجود داشت فقط تکیهگاه غرب برای آنان باقی مانده بود، اضافه کرد: پهلویها مولود استعمار غرب بودند و به ویژه انگلستان عامل مبقیه آنان بود و وزیر مختار انگلستان در خاطرات خود گفت؛ «کودتای ۱۲-۹۹ کار ما بود یک افسر قزاق را برکشیدم و وزیر، سردار سپه و فرمانده کل قوا کردیم و مردم ایران میگویند کار انگلستان است و راستش را هم اگر بخواهید کار ماست».
شعبانی عنوان کرد: از این رو پهلوی دوم در برابر غرب احساس حقارت و کمبینی و نسبت به غرب نگاه مقهور و مغلوب داشت؛ حتی زمانی که رفت گفت؛ «غربیها مرا بردند» و حاضر نبود خدا را ببیند و گمان میکرد غرب همه کاره است و در منظومه فکری او مردم و خدا جایی نداشتند.
وی اظهار کرد: در کنار مغلوب و مقهور بودن پهلوی دوم نسبت به غرب بسیار هم شیفته و مسرور غرب بود و لباس، موسیقی، فیلم و لذت غربی را میپسندید و تفریحگاهش سوئیس بود و برای او غرب یک مدینه فاضله و آرمان شهر بود و اعتقاد داشت در تاریخ راهی جز غرب محکوم به شکست است؛ لذا سرسپرده غربیها بود.
این مدرس دانشگاه در پایان گفت: توسعه نیافتگی سیاسی و شکاف میان دولت و ملت از دیگر عوامل سرسپردگی پهلوی نسبت به غربیها بود؛ لذا فقدان دموکراسی و تضاد بین مردم در جامعه به شدت حکمفرما بود.
انتهای پیام/