رضاخان وابسته انگلیس یا مستقل؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، اولین نشست از سلسله نشستهای راز رضاشاه با عنوان رضاشاه؛ استقلال یا وابستگی در کانون اندیشه جوان با حضور صادق زیباکلام و عباس سلیمینمین برگزار شد.
در ابتدای این جلسه صادق زیباکلام با این پرسش که چرا رضاشاه باید برای نسل جدید اینقدر محبوبیت داشته باشد سخن خود را آغاز کرد و گفت: اگر چه همه رسالهها، فیلمها و کتابهایی که در جمهوری اسلامی تولید میشود، معتقد است که رضاشاه خائن است ولی سؤال این است که چرا دهه هفتادیها اینقدر عاشق رضاشاه هستند؛ یعنی بیبیسی و منوتو اینقدر تأثیرگذار است و روی مردم نفوذ دارد؟ من فکر نمیکنم اینگونه باشد. به نظر من آقایان و مسئولان دولتی در این دورههای اخیر خودشان رضاشاه را محبوب کردند و حتی بیشتر از شبکههای منوتو و بیبیسی مؤثر هستند.
سلیمینمین در پاسخ به این نظر زیباکلام گفت: اینکه عدهای در خیابان بریزند و به نفع رضاخان شعار بدهند بحث ما نیست و ما باید تلاش کنیم که بحث علمی داشته باشیم و از حرفهای عامهپسندانه بپرهیزیم. باید سعی کنیم از تاریخ درس بگیریم و از تجربههای آنها استفاده کنیم. بله درست میگویید عوامل مختلفی مثل نخواندن تاریخ، ضعفهای امروز و چارچوبهای دیپلماسی عمومی در محبوب شدن رضاشاه مؤثر بوده است ولی روی سخن ما نیست.
زیباکلام در جواب سلیمینمین اظهار کرد: حقیقت عوامگرایی نیست. حقیقت کتاب «رضاشاه» بنده است که من سالها پیش نوشتهام و هنوز در ارشاد مانده و منتشر نشده است. مشکل ارشاد با این کتاب آن است که آنچه در این کتاب گفته شده با آن چه که جمهوری اسلامی درباره رضاشاه میگوید فرق دارد و اگر منتشر شود روایت حکومتی جمهوری اسلامی از رضاشاه میریزد. این کتاب نظریهپردازی نیست بلکه مبنایش اسناد مکاتبه شده بین سفارت و وزارتخانه انگلیس است.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در جواب زیباکلام تصریح کرد: آقای زیباکلام در مقدمه آثار خود هم گفتهاند که مبنا کتاب او کتاب سیروس غنی است این در حالی است که یک محقق نباید از اسناد دست دوم استفاده کند. ضمن اینکه در مقدمه کتاب چند بار نام نویسنده را اشتباه گفتهاند و بارها تأکید کردهاند که از کودتایی که در ایران اتفاق افتاد انگلیسیها حتی روحشان هم خبر نداشته. بر این اساس زیباکلام به نوعی به جوان امروز ایرانی میگوید که تو سابقه و تجربه تاریخیات را کنار بگذار و حرفهای من را بخوان. البته در اوایل انقلاب همچنین بحثهایی اتفاق افتاد که انگلیس نقشی در کودتا نداشته و کودتا کار یک افسر انگلیسی سرکش بوده است ولی اینکه ما برای ضدیت با جمهوری اسلامی تاریخ را دستکاری کنیم درست نیست.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: ما در رشته علوم سیاسی درسی با عنوان تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران داریم. بخشی از این تحولات مربوط به رضاشاه است. من این درس را اینگونه آغاز میکنم که از دانشجویان میخواهم خیانتهای رضاشاه را بنویسند و لیست کنند. اغلب آنها از کشف حجاب و یا احداث راهآهن شمال به جنوب حرف میزنند. این در حالی است که احداث راهآهن در مجلس اول و دوم تصویب شد و آن زمان هنوز رضاشاه سر کار نبود. مگر اینکه بگوییم انگلیسیها رمال داشتهاند.
سلیمینمین در ادامه با بیان این پرسش که رضاخان کیست، توضیح داد: معرفی من از رضاخان براساس روایت بهنود است. او در نوشتههایش به دزدی رضاخان از سفارت هلند و سایر دزدیهایش که بارها در تاریخ ثبت شده، حرف زده است و یا اینکه از بدمستیها و پای منقل و وافور نشستن رضاخان حرف زده است و حالا سؤال من این است که آیا چنین آدمی لایق ملت ایران است و روی کار آمدن آن به نوعی تحقیر ملت ما نیست؟ اما و اگرها در تاریخ دوزار نمیارزند و به نوعی بازی با افکار عمومی است. راهآهن اگر به گفته آقای زیباکلام یک خدمت بود چرا بزرگان دیگری مثل مصدق آن را خیانت میدانند. به گفته مصدق، کشیدن خط راهآهن شمال به جنوب برای ما هیچ آوردهای نداشته است؛ بنابراین اینکه به گفته زیباکلام بگوییم انگلستان هیچکاره بوده است یک استدلال کودکانه است.
زیبا کلام هم خطاب به سلیمینمین توضیح داد: من از نظر فلسفه سیاسی با حرکت رضاشاه مخالف هستم. من هم با کشف حجاب و هم با حجاب اجباری مخالفم ولی مسئله این است که رضاشاه در آن زمان فکر میکرد بخشی از پیشرفت جامعه در گرو این است که زنان وارد عرصه جامعه شوند. بنابراین لازم است که پوشیه آنها برداشته شود. او به دنبال مدنیزاسیون و نوسازی بود و چارهای جز کشف حجاب نداشت ولی من هم همچنان معتقدم روی کار آمدن رضاشاه ربطی به انگلستان نداشت. البته برکنار شدنش ربط داشت. اگر نخواهید بدانید که ایران در آن زمانی که در آن کودتا شد چگونه کشوری بوده است به هیچجا نمیرسیم بنابراین لازم است بیش از هرچیز ایران آن دوره را بشناسیم. به نظر من راز موفقیت رضاخان این بود که جوهره و جنم این را داشت که مملکت ویران شده را که هر بخش آن دست یک نفر بود دوباره بسازد. این در حالی است که در روایت حکومتی از رضاشاه به گونه ای صحبت میشود که انگار در زمان رضاشاه ایران یک بیابان بوده و فقط رضاشاه و انگلستان بوده است.
سلیمینمین گفت: من با گفته شما موافق نیستم چون بسیاری از افراد مانند تیمورتاش و ... . که در آن دوران در مقابل انگلستان قرار گرفتند و یا شخصاً برای مکاتبه با انگلستان در مورد مصالح کشور حرف زدند مورد غضب رضاخان قرار گرفتند. رضاشاه حاکمیت مطلق انگلیسیها بر نفس را حمایت کرد و زمانی به آلمان پیوند خورد که سیاست انگلیسیها حمایت از نازیسم بود. نکته مهمتر اینکه خروج رضاخان از ایران به معنای تنبیه او نبود بلکه انگلیسیها احساس خطر میکردند و برای نفس خودشان او را از کشور خارج کردند؛ اما در تمام آن سالها لطف خاندان انگلیسی از خانواده رضاخان دریغ نشد. رضاخان اگر در ایران میماند آبروریزیاش برای انگلستان میشد.
وی افزود: ملت ایران براساس یک سری از داشتهها در مقابل انگلستان میایستادند اما وقتی رضاشاه روی کار آمد تمام این داشتههایشان مورد هجمه قرار گرفت و هویت ایرانی تحقیر شد. حتی موسیقی ایران هم نابود شد چو ن رضاخان اعتقاد داشت که همه چیز باید غربی شود. ممکن است که عدهای بگویند رضاشاه هنرستان موسیقی را تأسیس کرده ولی واقعیت این گونه نیست و این ظاهر قضیه است.
زیباکلام در این میان به صورت کوتاه گفت: من در این مورد موافقم که ما در زمان رضاشاه توسعه سیاسی نداشتیم.
سلیمینمین در پایان خاطرنشان کرد: رضاخان هر کاری که میکرد یا برای خوشایند انگلیسیها بود یا برای نفع خودش بود. تمام هماهنگیهای کودتا را هم انگلستان فراهم کرد و لندن از جزئیات کودتا خبر داشت؛ بنابراین اینکه بگوییم حتی روح انگلستان هم از این کودتا با خبر نبوده جعل تاریخ است.
این نشست با پرسش و پاسخ میان حاضرین به پایان رسید.
انتهای پیام/4028
انتهای پیام/