دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مروری بر وصیت‌نامه و زندگی شهید «سید علی شکوری ‌بیلانکوهی»؛

این امت حزب‌اللهی، هرگز از مرگ هراسی ندارد

به حرف منافقین گوش فرا نداده و تحت تأثیر بلندگوهای تبلیغاتی آنان قرار نگیرید و به آن‌ها بفهمانید که این امت حزب‌اللهی، هرگز از مرگ هراسی نداشته و حتی حاضرند جان و مال و حتی بهترین عزیزان خود را فدای اسلام و قرآن نمایند تا به این طریق، پرچم توحید و اسلام که واژگون‌کننده پرچم کفر جهانی است، پایدار و برافراشته بماند.
کد خبر : 299064

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری آنا، عشق به شهادت نه مرز می‌شناسد و نه قومیت. اگر نگاهی کوتاه به هر یک از کوچه‌های شهرها و روستاهای این دیار بیاندازیم، خواهیم دید که نام فردی از دیار سبک‌بالان بر سردر آنها نقش بسته تا نمایان کند آن چیزی را که بیانگر نفوذ فرهنگ شهادت در جای جای این ملک است.


«بیلان کوه» یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین محله‌های تبریز از این قائله مستثنی نیست. این محله در سال 1345 میزبانی میهمانی را بر عهده گرفت که سال‌ها بعد مردی از جنس امنیت‌سازان می‌شود. این میهمان کسی نیست جز «سید علی شکوری ‌بیلانکوهی». مردی که روح تشنه شهادتش درست 40 سال بعد در درگیری با گروهک ضد انسانی پژاک سیراب می‌شود و او را به آرزویش می‌رساند.


او از کودکی با حضور در مجالس مذهبی دین را در تار و پود خود بافت و مسجد را مأمنی امن برای روزهای شادی و غم خود برگزید.


او در کنار تهذیب نفس از فراگیری علم غفلت نکرد و از امور سیاسی روز و اخبار مربوط به کشتار و جنایت‌های رژیم پهلوی بی‌اطلاع نبود. آقا سید همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و پس از حضور برادرانش سید حسن (فرمانده گردان امام حسین (ع) لشکر 31 عاشورا) و سید حسین به صورت داوطلبانه از سال 1361 عزم جبهه کرد.


44 ماه حضور در جبهه و نائل آمدن به افتخار جانبازی با اصابت دو ترکش به بدنش پرونده درخشانی است که این شهید به نام خود ثبت کرده است. او پس از اتمام جنگ و در راستای وظیفه امنیت‌سازی برای کیان اسلامی در درگیری با اشرار پژاک در 15 اسفند سال 85 جامع شهادت به تن کرد و جسم و نام خود را در گلزار وادی رحمت تبریز برای همیشه تاریخ ماندگار ساخت.


یقیناً شناخت شهید «سید علی شکوری ‌بیلانکوهی» با نگارش چند خط از وی میسر نخواهد بود و این سطور نمی‌تواند بیانگر آن چیزی باشد که شوق شهادت را در او نهادینه کرد. لذا ضروری است تا برای شناخت بیشتر با این شهید والامقام سطوری از وصیت‌نامه وی را با یکدیگر مرور کنیم.


شهید سید علی شکوری در بخشی از وصیت‌نامه خود چنین آورده است:


آن‌ کس که تو را شناخت جان را چه کند فـرزند و عیال و خانمان را چه کند


دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند


سخنان خود را با بسیجیانی شروع می‌کنم که از اول انقلاب تا حال در صحنه مبارزه و استقامت و ایثار هستند. امیدم بر این است که تمامی حرکات و قدم‌هایتان فقط و فقط به خاطر خدا بوده باشد و بر نفس خویش غلبه کرده و با وحدت کلمه، دشمنان اسلام را ریشه‌کن کنید و چنان درس تلخی به صهیونیزم و امپریالیسم جهانی بدهید که دیگر خیال لشکرکشی به دیار مسلمین را حتی در فکر و اندیشه خود هم نپروراند.


همیشه در نماز جمعه و مراسم‌های مذهبی و انقلابی شرکت نمایید؛ چون حضور شما در این‌گونه مراسم‌ها مشت محکمی بر دهان منافقین و یاوه‌گویان شرق و غرب است. به یاری مستضعفان و درماندگان بشتابید و از ولایت‌ فقیه حمایت کامل به عمل‌ آورید؛ چون حمایت از آن حمایت از اسلام و انقلاب است.


هرگز نسبت به پیام شهدا سستی نکنید و وصیت ایشان را الگو و سرمشق زندگی خویش قرار دهید و نگذارید خون پاک این شهیدان پایمال شود؛ چون شماها حافظان بر حق خون آن‌ها هستید. با حضور دائمی خود در صحنه انقلاب، به منافقین و ضد انقلابیون و دیگر گروهک‌های ضد خط امام و اسلام، فرصت فعالیت نداده و با سلاح ایمان که برنده‌ترین سلاح‌هاست به جنگ آنان رفته و اسلام را پیروز و کفر را نابود کنید و به حرف منافقین گوش فرا نداده و تحت تأثیر بلندگوهای تبلیغاتی آنان قرار نگیرید و به آن‌ها بفهمانید که این امت حزب‌اللهی، هرگز از مرگ هراسی نداشته و حتی حاضرند جان و مال و حتی بهترین عزیزان خود را فدای اسلام و قرآن نمایند تا به این طریق، پرچم توحید و اسلام که واژگون کننده پرچم کفر جهانی است، پایدار و برافراشته بماند.


دیگر سخنم با خانواده‌های معظم شهداست که به گفته امام عزیزمان، چشم‌ و چراغ این ملت هستند. همانا بدانید هر رزمنده‌ای که در میدان نبرد، هنگام مبارزه و جهاد با خون‌آشامان و دشمنان اسلام شجاعانه می‌رمد و شهید می‌شود، این انتظار را دارد که خانواده او نخواهند گذاشت که اسلحه او بر زمین بماند، بلکه اسلحه او را برداشته و ادامه‌‌دهنده راه او خواهند بود. پروردگارا! خانواده معظم شهدا را صبر جمیل و اجر جزیل عنایت بفرما.


برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست. همیشه به یاد خدا باشید و در راهی که پیش پایتان گذاشته، قدم بردارید و تا پیروزی نهایی اسلام بر کفر و الحاد، حضورتان را در جبهه‌های نبرد ثابت‌قدم و استوار نگه‌دارید.


من هم از خداوند تبارک‌ و تعالی خواسته‌ام که اگر مشیتش بر این شد و من لایق آن شدم که به دیدارش بشتابم و به آن درجه والا دست‌یابم و از این جهان فانی رخت بربندم، خونم تداوم‌بخش این نهضت و انقلاب باقی بماند. پروردگارا! مرا ببخش و از گناهانم درگذر. پروردگارا! اینک من به یاد تو و به‌ منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و به وصیت امامم، قدم در این راه نهاده‌ام، نه به خاطر انتقام یا مقام. من این راه را برگزیدم تا این‌ که در این راه استوار بمانم و جانبازی کنم و چه شیرین است هنگامی‌ که من در این راه بتوانم به جمع شهیدان بپیوندم، چون‌ که شهادت آرزوی همه عاشقان و دل‌باختگان اباعبدالله الحسین (ع) است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب