دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 تير 1394 - 10:56
در گفت‌وگو با آنا

علیرضا طبایی: سرمایه‌های دولتی صرف مطرح کردن افراد بی‌استعداد می‌شود/ عده‌ای می‌خواهند مردم را فریب بدهند!

شاعر پیشکسوت و سرشناس کشورمان معتقد است رکود بازار نشر از یک‌سو و تخصیص بودجه‌های کلان در حمایت از جریان‌ها و نگاه‌های خاص، حوزه نشر کتاب را نامتوازن کرده و باعث دلزدگی و فریب‌خوردگی مردم می‌شود.
کد خبر : 28994

هادی حسینی‌نژاد، خبرنگار فرهنگی آنا: علیرضا طبایی با اشاره به بحران کتاب و کتاب‌خوانی در جامعه، طی گفت‌وگویی که با او داشتیم، پرده از برخی گروه‌های خاص که با ورود به عرصه نشر قصد جریان‌سازی‌های کاذب و ساختن سوابق جعلی برای افراد بی‌استعداد دارند، برداشت.


این گفت‌وگو به شرح زیر است:


جناب طبایی، بعد از مجموعه‌های «مادرم ایران» و «تندر اما ناگهانی‌تر» که در سال‌های اخیر از شما به انتشار رسید، آیا کتاب تازه‌ای آماده چاپ دارید؟


بله. یک مجموعه از شعرهای نیمایی‌ام با نام «گزارش به آینده» را آماده انتشار دارم اما به دلیل شرایط بحرانی در بازار نشر، ناشران از انتشار این کتاب استقبال نکرده‌اند و فعلا مشخص نیست چه ناشری آن را منتشر خواهد کرد. همچنین دوست دارم گزیده‌ای از تمام شعرهایم نیز منتشر شود که طبیعتا با شرایط موجود، انتشار این کتاب نیز فعلا مقدور نیست. ناشران می‌گویند مردم از کتاب استقبال نمی‌کنند و نشانه‌اش هم تیراژ‌های پایین 500 و 300 نسخه‌ای است که چندی‌ است در بازار کتاب باب شده. به نظر می‌رسد تا وقتی اوضاع احوال مردم، خصوصا به لحاظ اقتصادی بهبود پیدا نکند، شرایط بهتر نمی‌شود و حتی شاعران و نویسندگان نیز دست و دل‌شان به انتشار کتاب تازه نمی‌رود.


اقتصاد بحرانی نشر، این روزها به موضوع متواتری تبدیل شده. اما اینکه یک شاعر پیشکسوت و شناخته شده در انتشار کتابش مشکل دارد، عمق فاجعه را از زاویه‌ای دیگر به نمایش می‌گذارد.


واقعا وضعیت کتاب خراب است! و در این وضعیت خراب، اتفاق‌های بد و بدتری رخ می‌دهد که برای اهالی قلم مایوس کننده است.


ممکن است کمی درباره این عوامل و اتفاق‌های بد توضیح دهید؟


یکی از تاسف‌بار‌ترین اتفاق‌ها این است که بازار کتاب به جای اینکه از کتاب‌های ارزشمند پر باشد، از کتاب‌های بی‌ارزش و سخیف پر شده است. این اتفاق البته عوامل مختلفی دارد اما یکی از عوامل آن مجوز نگرفتن آثار ارزشمندی است که حاوی تفکر، حس و شعوری هستند که برای جامعه حرف‌های تازه‌ای دارند. و در مقابل این وضعیت، یک سری از افراد با ایجاد جو‌سازی‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای و با حمایت سازمان‌ها و نهادها و گروه‌های خاص، اقدام به انتشار آثار سطحی و ضعیف خود می‌کنند. مثلا شخصی که هیچ استعداد و دانشی در طنز ندارد، در این شرایط با مصاحبه‌های مختلف تبدیل به طنز‌پردازی مطرح می‌شود.


در چنین شرایطی، یعنی در غیاب کتاب‌های ارزشمند و با هجمه کتاب‌های بی‌ارزش، واقعا باید به مردم حق داد که کتاب نخرند. اصلا از شما می‌پرسم؛ خود شما در سال‌های اخیر، کتابی را دیده‌اید که بشود روی آن به عنوان یک کتاب ارزشمند و قابل تامل انگشت گذاشت؟


احتمالا در اشاره به افراد و گروه‌های خاص، نظرتان به سازمان‌هایی است که صاحب انتشارات هم هستند و با جهت‌گیری‌های حکومتی و حاکمیتی به انتشار کتاب‌های خاص مشغول‌اند!؟


دقیقا. متاسفانه عمده این سازمان‌ها و نهادها که به هر شکل تعریف فرهنگی دارند، تنها به دنبال تبلیغ تفکرات و نگاه‌های خاص هستند، نه انتشار آثار ارزشمند و ماندگار. به همین خاطر است که بودجه‌های کلان خود را با یک‌سری پیوست و بست خاص، خرج می‌کنند. جالب اینکه حتی دغدغه توزیع و فروش هم ندارند زیرا یا امکان فروش عمده به سازمان‌ها و اداره‌های دولتی برایشان هست و یا اینکه به دلیل بهره‌مندی از بودجه‌های کلان، کتاب‌های خود را در همایش‌ها و تجمع‌های دولتی، رایگان بین مردم توزیع می‌کنند. و جالب‌تر آنکه بعد هم این امر بر آن‌ها مشتبه می‌شود که فلان کتاب، با تیراژ فلان قدری به چاپ چندم رسیده است و... نویسندگان و سرایندگان کتاب‌های مذکور هم احتمالا احساس می‌کنند که چهره‌های برجسته و هنرمندان شاخصی در جامعه هستند. حال آنکه هنرمندان و اهالی قلمِ واقعی،‌ کسانی هستند که از هیچ حمایتی برخوردار نبوده و برای انتشار کتاب‌های خود، با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند.


این مسائل در درازمدت باعث دل‌زدگی می‌شود. اگر این امکانات و حمایت‌ها وجود دارد، باید به صورت عام وجود داشته باشد و در مسیر تقویت عرصه نشر کتاب در کشور تخصیص پیدا بکند؛ نه اینکه تنها در اختیار گروه‌های خاص باشد و از آن برای ایجاد جریان‌‌های تبلیغاتی کاذب و مطرح کردن افراد بی‌استعداد به اسم شاعر و نویسنده و فریب مردم استفاده شود! اگر این اتفاق بیافتد، یعنی حمایت‌ها عام شوند، آن وقت به قول معروف «تا سیه‌روی شود هرکه در او غش باشد». اگر هم نه؛ که حداقل دست از این دغل‌کاری‌ها بردارند و با ابزارهای تبلیغاتی خود مردم را در انتخاب و خرید کتاب فریب‌خورده و دل‌زده نکنند.


یعنی شما معتقدید جریان‌هایی در عرصه نشر فعالیت دارند که توازن را در بازار به هم زده‌اند.


بله؛ و البته با اهدافی خاص. اصلا من فکر می‌کنم هدف اصلی، حمایت از افراد خاص با نگاه‌های خاص است و در این میان، بازار کتاب و نشر بهانه هستند. به عبارت دیگر مهم این است که یک‌سری به عنوان شاعر و نویسنده، صاحب سوابق ادبی شوند، ولو با جعل سوابق و تیراژ‌های مصنوعی و حمایت‌های بی‌پایانی که پشت‌سر آن‌هاست.


من واقعا خوشحالم که تا کنون همواره زیر چتر حمایت مردم بوده‌ام و به هیچ سازمان و نهاد و گروهی وابستگی نداشته و از سوی آن‌ها حمایت نشده‌ام. هرچند مستقل بودن در کشور ما، کار بسیار سختی است و دشواری‌های فراوانی را به همراه خواهد داشت.


درباره سایر ناشران خصوصی چطور؟ آن‌هایی که به مشارکت با شاعران و دریافت وجه چاپ روی آورده‌اند!


ببینید؛ به هرحال مراکز نشر، واحدهای اقتصادی هستند و در وهله اول باید امورات خود را بگذرانند و درآمدزایی کنند. حالا وقتی بازار کتاب راکد شده و مردم کتاب نمی‌خرند، انتظار دارید ناشران از چه راهی کسب درآمد کنند؟ به همین خاطر من به ناشران حق می‌دهم که در این شرایط رفتارها و تصمیمات اقتصادی بگیرند.


حالا اگر ناشران وابسته به نهادها و سازمان‌های دولتی و ناشران خصوصی که به شدت مشکلات اقتصادی گریبان‌گیر آن‌ها شده را در یک قاب ببینیم، فکر می‌کنید چطور می‌توان توازن را به عرصه نشر بازگرداند؟


باید اجازه داد نشر کتاب در کشور، سیر طبیعی خود را طی کند؛ چه در مراحل اخذ مجوز و چه در شرایط برابر چاپ و توزیع کتاب! آن وقت همانطور که گفتم مشخص سره از ناسره مشخص خواهد شد و آن وقت است که می‌شود به وضوح دید چه کتاب‌ها و چه نام‌هایی مورد استقبال جامعه قرار خواهند گرفت و کدام‌ها مورد بی‌توجهی و فراموشی قرار خواهند گرفت.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب