در حوالی برگزاری آزمون سراسری 97 هستیم و در کمتر از یک ماه دیگر جوانان در عرصه رقایت کنکور با هم مبارزه جانانه خواهند داشت تا بهترین دانشگاهها را از آن خود کنند و با تحصیل دانش و تجربه بتوانند در متن جامعه قرار گیرند و به عنوان شاخصه خدمت، تلاش کنند.
تعریف کنکور در عهد حاضر نیز با کمی تغییرات مواجه است و پهنه رقابت با حضور موسسات آموزشی متعدد خیلی جدّی نیست و یا حداقل مشابه دو دهه قبل نیست ولی به هر تقدیر کنکور، کنکور است و تفاوتی در ایجاد دلواپسی و نگرانی دانشآموزان و والدین ایشان ندارد.
دولت و مجلس در سالهای اخیر چندین نوبت تلاش کردهاند با حذف کنکور، تحولی نوین را در ورودی دانشگاهها رقم بزنند ولی دستهای پنهان و آشکار که در جابهجایی میلیاردها تومان وجه در قالبهای متعدد آموزش کنکور و معلم خصوصی و رانت های تامین و طراحی سوال و ... نقش دارند؛ نمی گذارند و یا اساسا نمیخواهند در این عرصه تغییری ایجاد شود تا به مطامع خویش دسترسی داشته باشند.
آزمون سراسری اگر چه در مقابل حجم وسیعی از صندلیهای خالی دانشگاهها، توجیه برگزاری خود را از دست میدهد ولی در تعریف جدید کنکور، حالا مرغوبیت رشته و دانشگاه مطرح میشود و باز هم همت دولتمردان در کاهش عطش تئوریک دانشگاهها و توسعه فنی و حرفهایها بی نتیجه و یا در حداقل نتیجه باقی میماند.
از سویی با توسعه شتابان مراکز آموزش عالی در سالهای اخیر، دانشگاهها در نگاه عموم مردم به سطحی یکسان از خدمات آموزشی و پژوهشی نشان میدهند ولی واقعیت چنین نیست بلکه ذهنیتهای اقتصادی جاری در مملکت، توجیهی برای تلاش بیشتر در دستیابی به صندلی در دانشگاههای معتبر را از سکه انداخته و جوان ایرانی با پرسشی تکراری مواجه است که با مدرک تحصیلی در آینده تلاش علمی، چه خواهد کرد؟
کنکور هنوز هم برای یک دهک بالاسری از دانشآموزان نخبه برای تحصیل در دانشگاههای مطرح، توجیه دارد ولی در سایر موقعیتها هیچ توجیهی نمیتواند پاسخگوی بخشی از ریسکهای اجتماعی و فرهنگی باشد لذا باید در اندیشه تحصیل بومی با محوریت دانشگاههای محلی با تغییر رویکرد واحد آموزشی صرف به واحد آموزش مهارتی بود و باور داشت که اکنون تفاوت ماهوی چندانی در شکل تحصیل و از سویی شکل تدریس وجود ندارد و اشکالات و توفیقها معمولا به طور یکسان توزیع شده و در ماهیت مدرک نیز توجه خاصی به محل تحصیل نمیشود و اساسا با کوچکسازی دولت در سالهای اخیر که یکی از پیآمدهای آن جذب نشدن فارغالتحصیلان در نهادهای دولتی است؛ پشتوانه دانشآموخته از سواد تئوریک باید به مهارت تبدیل شود و با برخورداری از شاخصه ممتاز که ریشه در توانمندی فردی دارد؛ جذب دولت شود و در سایر زمینهها شاید بیراه نباشد اگر مدرک تحصیلی را فقط فرمی مبتنی بر دانش عمومی بدانیم و کاربرد دیگری را بر آن متصور نباشیم.
فراگیرشدن تولیدات دانشجویی در مدارج علمی دکتری و مهندسی که جامعه به بخش وسیعی از آنها اقبال نشان نمیدهد و فقط به نرخ بیکاران باسواد میافزاید؛ زنگ خطر جدّی است ولی افسوس که صدای این زنگ اتفاقا خشن، شنیده نمیشود و یا نمیخواهند بشنوند.
دولت، بخش مهمی از ویرانیهای آموزش عالی را در تعدّد ایجادی موسسات آموزش عالی در دوره ریاست جمهوری قبل، تلقی میکند ولی هیچ تلاشی در کاهش موسسات آموزش عالی ندیدهایم و فقط گاهی، تبر تیز اقدامات را در تعدیل ورودی دانشگاه آزاد اسلامی شاهد بودهایم در حالی که حذف و یا کاهش موسسات قارچی غیرانتفاعی که هنوز هم از فقدان امکانات اولیه آموزشی رنج میبرند؛ میتواند تلاش در بهبود شرایط باشد و حداقل میتوان روی شانههای ستبر دانشگاه آزاد اسلامی، بیش از پیش حساب باز کرد.
و اما در بعد رفتار اجتماعی و مشخصا در سالهای اخیر شاهد خانوادههای کم جمعیت هستیم که البته نشان از بیدرایتی مسئولان در طراوتآفرینی جمعیتی در سالهای گذشته دارد و الزاما باید جور آن را تحمل کنیم و به توسعه جمعیتی در آینده امیدوار باشیم تا مشکل مرتفع شود ولی نکته مربوط به آموزش عالی در خانوادههای از این دست در تامین محل تحصیل بومی است که در این شرایط، موفقترین گزینه، انتخاب دانشگاه آزاد اسلامی است که با هر باوری، میتوان ضرورت تحصیل بومی را جز در مورد دهک موفق دانشآموزی مورد بررسی دقیق قرار داد؛ به شکلی که ضرورت، حکم میکند تک فرزند و نهایتا دو فرزند آدمی در محیطی سترون از چالشهای اجتماعی، ریسک جاده، تامین غذا و اسکان و ... زندگی کند.
تحصیل در محیط بومی و تعجیل در ازدواج جوانان، میتواند بخشی از چالش جمعتی را حل کند و البته از بروز احتمالی دلدادگیهای عاطفی بیثمرِ غیرمنتهی به ازدواج در محیط غیر بومی بکاهد و البته میتوان زمینه رشد مهارتی جوانان را در محیط بومی طراحی کرد و با حضور آزمایشی، در جامعه کار ناخنک زد و در تامین مسائل مالی جوان، سن شغلی او را کاهش داد تا بدون نگاه صرفا مدرکمحور، برای تامین شغل و معاش به تحصیل کمالات بپردازد.
از سویی حضور بومی جوانان با توجه به فراهم بودن شرایط مطلوب تحصیل، میتواند زمینه ازدواج احتمالا بومی را نیز فراهم کند که بنا به اشتراکات بومی و اجتماعی، تابع موفقیت احتمالی بیشتری در زندگی مشترک خواهد بود تا به این ترتیب در بحث درمانِ بخشی از فاجعه طلاقهای با کمترین میزان از زندگی مشترک، وارد شویم و چارهگری کنیم.
ریسک تن دادن به فاجعه جادههای ایران که متاسفانه در هر 32 دقیقه، جان یک عزیز را میگیرد از جمله خطرپذیریهایی است که با تحصیل در محیط بومی، میتوان آن را کاهش داد و جالب آنکه بخش عمدهای از مسافرتهای کشور، متوجه همین سفرهای تحصیلی است و خطر همواره در کمین است و فقدان کیفیت جاده و خودرو هم به این مسئله کمک میکند.
و اما دانشگاه آزاد اسلامی با حدود 400 واحد و مرکز و با حضور در دهه چهارم زندگی از مهمترین گزینهها در تحصیل بومی جوانان این سرزمین است به شکلی که در حوالی هر جوان ایرانی یکی از این مراکز که اتفاقا کاملا مجهز و روزآمد است میتواند به نیاز تحصیلی او پاسخ دهد و با پرهیز از خطر در کمال سلامت درس بخواند؛ زندگی کند و موفق شود.
دانشگاه آزاد اسلامی در نگاه نوین و در این روزها، میتواند با برندسازی تحصیل بومی، باز هم نقشآفرینی کند و به حفظ اجتماعی جوانان، کمک جدی کرده تا ریسک اجتماعی و جاده نتواند به راحتی جوانان را دچار مشکل سازد زیرا حضور والدین در چرخه زندگی اجتماعی جوان، یکی از مهمترین موهبتهای الهی است که البته در تضمین ماندگاری جوانان در محیط بومی نیز باید تلاش کرد زیرا به هر ترتیب جوانان تمنای استقلال در شخصیت فردی و اجتماعی دارند که دانشگاه آزاد اسلامی باید با تنوع و طراوت و با تعیین رشتههای جذاب محیطی در واحدها، در جذب مشتری ( جوانان) موفق عمل کند لذا ایجاد بینرشتهایهای جذاب و تعویض رشتهها در واحدهای همجوار به شکل دورهای و تعیین قطبهای آموزشی خاص رشتههای تحصیلی، میتواند کمکی جدّی به این مساله باشد.
دانشگاه آزاد اسلامی دامغان در ردیف بهترین دانشگاهها و با رتبه جامع دانشگاهی، میتواند محیطی مطلوب در تامین نیازمندیهای جوانان در محیط بومی باشد و در تمامی زیرگروههای انسانی با شاخصه حقوق و حسابداری – در زیرگروه تجربی با داروسازی و مجموعه رشنهگرایشهای زیست شناسی – در گروه ریاضی با معماری و برق و عمران و در زیرگروه هنر با گرافیک به عنوان شاخصههای تحصیل آکادمیک در بیش از 150 رشته و البته با تنوع مقاطع تحصیلی از کاردانی پیوسته و ناپیوسته تا دکتری تخصصی در 20 رشته در خدمت جوانان باشد.
واحد دامغان اخیرا با صدور مجوز ایجاد مدارس سما نیز تلاش کرده به زیرساخت آموزشی هم بپردازد و در اولین سال با 5 رشته جذاب حسابداری – تربیت بدنی – شبکه و نرم افزار(کامپیوتر) و سینما و نمایش در مقطع دوم متوسطه و در قالب هنرستان فنی و حرفهای رهپویان دانش در خدمت شهروندان دامغانی خواهد بود و البته ثبتنام از دانشآموزان عزیز به منظور تحصیل در هنرستان به زودی آغاز میشود زیرا از وظایف ذاتی دانشگاه آزاد اسلامی است تا در محیط بومی و در تمامی زمینهها، دستگیر مردم و اهالی همان منطقه باشد.
نگارنده، کماکان فرصت تحصیل در دانشگاههای برجسته را خاص اهالی تحقیق و پژوهش و نخبگان، مورد تاکید قرار میدهد ولی افسوس از آنجا شروع میشود که اتفاقا نرخ فرار مغزها را همین گروههای نخبهی معرفیشده به شدت بالا بردهاند و کنکور، زمینهساز خروج نخبهها شده به شکلی که در کمترین زمان پس از توفیق دانشآموزان نخبه، سیل دعوتنامههای متعدد از کشورهای مختلف راه میافتد و جوانان را در بیشترین مقدار ممکن، جذب میکنند و تعدادی هم پس از تامین تحصیلات اولیه در دورههای لیسانس و کارشناسی ارشد، کشور را ترک میکنند در حالی که درس خواندن بدون کنکور و حضور در محیط بومی دانشگاه آزاد اسلامی با برخورداری از امکانات روزآمد و حضور در باشگاه پژوهشگران جوان و هستههای فناور این دانشگاه، فرصتی طلایی برای توفیقات دانشگاهی خواهد بود.
دانشگاه آزاد اسلامی امروز برند طلایی آموزش و پژوهش در محیط بومی جوانان است و ای کاش دامنهی مهربانی دولت با این دانشگاه نیز بیش از پیش رشد کند تا سرمایههای ماندگار نظام که همین جوانان غیرتمند هستند؛ حفظ شوند.
*مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی دامغان
انتهای پیام/