پاسخ به ایراد روحانی از نمایش«بدحجابی»/روزنامه و خبرگزاری نمیزنم
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، سیاست، پدرش چون اعتقادات خاصی داشت، اجازه داشتن تلویزیون در منزلشان را نمی داد اما بعدها در نیمه نخست دهه هشتاد سکاندار رادیو و تلویزیون ایران شد. متولد سال ۳۸ در تهران است؛ میدان گمرک، خیابان انبار نفت. پدر و مادرش هر دو از دیار دزفول هستند. پدرش کارگر شرکت نفت، مسئول بخش تایپ بود. اینها شرحی از زندگی سیدعزت الله ضرغامی است. کسی پیش از به ثمررسیدن انقلاب در بهمن ماه سال ۵۷، همزمان با فعالیتهای انقلابی در محله جمادی الحق تهران، لباس دانشجویی رشته عمران در دانشگاه امیرکبیر را به تن کرد. وقوع انقلاب، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و پس از همه اینها، وقوع انقلاب فرهنگی در تیرماه سال ۵۹، باعث شد تا اخذ مدرک کارشناسی اش، ۸ سال زمان ببرد.
از همان اوان جوانی، هر چند به شریعتی هم علاقه داشت ولی «مطهری» خوان بود. تسلطش به زیر و بم آثارِ تئوریسین شهیر انقلاب اسلامی، تا حدی بود که وقتی اکبر گنجی در سالهای پس از دوم خرداد، یادداشتی درباره شهید مطهری نوشت، قلم را برداشت و در مقاله ای با عنوان «خویش را تاویل کن، نِی ذکر را»، در مقام دفاع از شهید، پاسخ پدیدآورنده «عالیجناب سرخ پوش» را محکم داد.
همکاری با سپاه پاسداران از جمله مسئولیتهای مهم ضرغامی در دهه شصت بود. ضرغامی در دولت اکبرهاشمی رفسنجانی و در زمان صدارت علی لاریجانی بر ارشاد، معاون امور سینمایی شد. وی در زمان حضور علی شمخانی در وزارت دفاع در مقام معاون پارلمانی بار مسئولیت را به دوش میکشید اما در حالی که یک سال به پایان عصر دولت اصلاحات مانده بود، ضرغامی در نیمه نخست سال ۸۳ جانشین علی لاریجانی در ساختمان شیشه ای جام جم شد. ضرغامی تا نیمه دوم سال ۹۳ در این سمت باقی ماند.
ضرغامی هم اکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای عالی فضای مجازی است.
برای گفتگو با سیدعزت الله ضرغامی به خیابان پاستور رفتیم. حیاتی دلپذیر با باغچه نسبتا بزرگ که در دو طرف ساختمان قرار دارد، حس خوبی به محیط داده است. پس از وقفه ای کوتاه که ناشی از پذیرایی عوامل دفتر بود، به دفتر ضرغامی وارد شدیم. با ورود به دفتر، اولین سوژه ای که نگاه را به سمت خود جلب میکند، تخته وایت برد سفید رنگی است که روی آن قرارهای صبحانه نوشته شده است! نظر خودش درباره صبحانهها جالب است؛ میگوید ۹۹ درصد مطالبی که در این صبحانهها زده میشود، غیرقابل انتشار است. البته در مورد قرارها هم میگوید به جز دو مورد «اسکویی» و «زم» بقیه دیدارها بنا به درخواست طرف مقابل است.
ضرغامی در همین باره گفت: برای من که الان در آستانه ۶۰ سالگی قرار دارم و در وسط حاکمیت هستم، مهم است که چرا فرزند آقای زم چنین مسیری را طی کرده. برای من مهم است وقتی آقای ابطحی در جریان فتنه بازداشت شد و پس از آن، در جریان اعترافهای تلویزیونی قرار گرفت، چه فرآیندی را طی کرده است. شما این مسائل را به حساب کنجکاوی شخصی ام بگذارید! وقتی من با خانم «طاهره قیومی» که موضوع «آمدنیوز» آن بلاها را سرش آورد، صحبت میکنم، باید یک نفر حرفش را گوش کند و آنقدر شجاعت داشته باشد که صریحا اعلام کند:خانم قیومی کاری نکرده است. از طرف دیگر، ۹۹ درصد حرفهایی که در این جلسات(صبحانهها) مطرح میشود، قابلیت انتشار ندارند!
وی با اشاره به رویکرد سیاسی این روزهایش که عده ای آن را به اعتدال تعبیر میکنند،اظهار داشت: اصلا در پی این نیستم که من را به عنوان شخصی معتدل بشناسند. اشکال ما این است که یک کلیدواژهای را انتخاب میکنیم و همه پشت آن سنگر میگیریم و فکر میکنیم باید متناسب با آن کلمه صحبت کنیم. همین امروز با خانم «الهام چرخنده» دیدار داشتم و با تمام وجودم از وی دفاع کردم و اعلام کردم سطح ایشان بالاتر از تمام کسانی است که امروز دارند حرف میزنند. هنوز بسیاری نمی دانند که موضع شان نسبت به خانم چرخنده باید چه باشد.
ضرغامی در پاسخ به این سوال که آیا قصد ندارید جریان جبهه مانندی در میان نیروهای انقلاب با محوریت خودتان ایجاد کنید؟ گفت: این مساله، رسالت امروز من نیست. من فکر میکنم باید از راهکارهای کلیشه ای بیرون بیاییم و بگوییم چه چیزی در جامعه کم داریم. در فضای سیاسی کشور، نگاهها به مسائل، جناحی و قبیله ای است. من احساس میکنم یک مشی دیگری که نگاهش به پدیدهها مقداری جامع تر و منشوری تر باشد و همه ابعاد را ببیند و در پی تحقیر و مچ گیری از آدمها نباشد را نیاز داریم.
وی با اشاره به ایراد حسن روحانی به سیاست صداوسیما نسبت به بدحجابی به ویژه در ایام انتخابات گفت: یک بار آقای روحانی به من اشکال گرفت و گفت آقای ضرغامی! شما در ایام انتخابات، یک تیپ خاصی از زنان را نشان میدهید، در ایام دیگر یک تیپ دیگر! من گفتم شما کاملا درست میگویید اما میدانی دلیلش چیست؟ دلیلش این است که سازمان صداوسیما باید نسبت به حجاب الگو معرفی کند. ما نمی توانیم به طور مرتب «بد لباسی» و «بد حجابی» نشان دهیم.
ضرغامی در پاسخ به اینکه آیا قصد ایجاد روزنامه یا خبرگزاری دارد؟ گفت: نباید اینگونه صحبت کنم اما حالش را ندارم(خنده) چون احساس میکنم بعضی حرفها را خودم به تنهایی، میتوانم دقیق تر مطرح و بیان کنم. اگر بخواهم خبرگزاری راه بیاندازم، همیشه باید پاسخگوی حرفهای همکارانم باشم. الان فقط پاسخگوی خودم هستم.
وی با اشاره به روند ایجاد مناظرهها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ گفت: در انتخابات ۹۲، با توجه به سابقه مناظرهها در سال ۸۸، یک نظر این بود که مناظرهها از تلویزیون پخش نشود تا جامعه دچار التهاب نشود. من در این زمینه با دو گروه مشورت کردم؛ یکی خود نامزدها بودند؛ با ۱۴ نفر از نامزدها که هنوز ثبت نام نکرده بودند اما معلوم بود که نامزد میشوند، جلسه ای گذاشتم؛ همه آقایان در این جلسه حضور داشتند، از آقای روحانی و محسن رضایی گرفته تا حدادعادل و قالیباف. من در آن جلسه برای آقایان تبیین کردم که شما احتمالا قصد حضور در انتخابات را دارید و اگر به انتخابات ورود کردید، ما برنامههایی برای شما خواهیم داشت. از آنان خواستم نظر مشورتیشان را هم درباره مناظرهها با من مطرح کنند.
رئیس اسبق رسانه ملی با اشاره به نقش فضای مجازی در کشور تاکید کرد: به نظرم فضای مجازی، امروز آمده تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد؛ این حرف سنگینی است؛ من به عنوان عضو شورای عالی فضای مجازی که آسیبهای این فضا را هم میدانم، دارم این حرف را میزنم. در کلان موضوع وقتی نگاه میکنم، میبینم انقلاب اسلامی به توانمندی فضای مجازی نیاز داشت تا مردم یک نفسی بکشند؛ یعنی یک سری حرفها زده شود و از انحصار عده ای دربیاید.
ضرغامی درباره چرایی گسترش تلگرام در ایران گفت: چند سال قبل، در یک مقطعی بی توجهی شد و یک پیام رسان خارجی(اشاره به تلگرام) حمایت و دوپینگ فنی و سیاسی شد. اگر این امکانات داده نمی شد، یک پیام رسان خارجی نمی توانست اینقدر گسترده شود.
وی با اشاره به اقدامات انجام شده توسط وزارت ارتباطات برای بومی سازی فضای مجازی اظهار داشت: ساختار وزارت ارتباطات بر اساس وصل کردن دوتا سیم به یکدیگر است! البته آقای جهرمی دارد کارهای خوبی انجام میدهد؛ این اقدامات را به من هم گفته است. من هم به طور دائم به ایشان میگویم چه کاری از من برمی آید؛ به من بگو تا انجام دهم. اگر من جای آقای جهرمی بودم، کاری میکردم که پیام رسانهای داخلی به ثمر بنشیند؛ به گونه ای که مزیت نسبیشان به لحاظ سرعت، قیمت و کارکردهای مختلف آنقدر خوب باشد که دیگر کسی سراغ پیام رسانهای خارجی نرود.
ضرغامی تصریح کرد: من اگر جای وزیر بودم، خود را مسئول این کار میدیدم که «تازیانه» بردارم و قسمتهایی که ظرفیت دارند اما کم کاری میکنند برخورد میکردم تا این موضوع به ثمر بنشیند. امروز آقای وزیر ارتباطات باید خودش را در این جایگاه ببیند ولو اینکه در شرح وظایفاش وجود نداشته باشد.
در ادامه مشروح گفتگو با سیدعزت الله ضرغامی را میخوانید:
جلسات صبحانههای شما با شخصیتهای مختلف و پستهایی که در این زمینه در فضای مجازی به اشتراک میگذارید، معروف شده است! اندکی از این جلسات برای ما بگویید؟ درخواست جلسات از سوی شما مطرح میشود یا میهمانان؟
من در طول روز جلسات متعددی دارم و هدفم در این جلسات - با توجه به ارتباطات و ماموریتی که در شورای عالی فضای مجازی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی دارم – کمک به حل بعضی از مشکلات کشور است. بعد از مدتی متوجه شدم در نشستهایی که با افراد مختلف دارم، حرفهای خوبی رد و بدل میشود و خوب است که در حد محدودی، افکار عمومی از آنها مطلع شوند.
با توجه به سابقه کاری ام در فضای رسانه، احساس کردم برخی موضوعات وقتی خبری میشود، به نوبه خود میتواند در رسانهها «پیام» داشته باشد. بیشتر این جلسات، صبح برگزار میشد و واقعا برنامه خاصی تحت عنوان «برنامه صبحانه سیاسی» نداشتم. احساس کردم، فضای صبحانهها صمیمی است و اگر تصویری از آنها منتشر شود، میتواند تاثیر خبری خود را داشته باشد لذا آرام آرام این جلسات تبدیل به «هشتگ» شد و صبحانههای ما موضوعیت پیدا کرد. به جز دو، سه مورد که استثنا بود، بقیه صبحانهها با درخواست طرف مقابل برگزار شده است.
دیدار با «رابعه اسکویی» درخواست شما بود؟
محمدعلی زم و رابعه اسکویی را خودم تماس گرفتم که بیایند. برایم مهم بود در کنار برخی مسائلی که حول و حوش آقای زم مطرح است، قرائت خود آقای زم را هم بدانم.
درباره پسرشان هم صحبت کردید؟
بله صحبت کردیم. آقای زم که در بخشِ هنریِ نظام، چهره شاخصی است و در مقطعی، کارهای بزرگی برای کشور انجام داده، برایم مهم بود که چه مکانیزمی باعث شده تا فرزند ایشان مسیر دیگری را طی کند.
تاکنون که ظاهراً آقای زم از پسرشان اعلام برائت نکردند...
حتما مسیر آقای زم، مسیر پسرش نیست و حتما منتقد شدید وی است. برایم مهم است که فرایند چهرههایی مانند آقای زم را بدانم. من در پی این هستم که فارغ از هیاهوها و زنده بادها و مرده بادها، ببینم واقعا چه فعل و انفعلاتی در جامعه رخ میدهد.
برای من که الان در آستانه ۶۰ سالگی قرار دارم و در وسط حاکمیت هستم، مهم است که چرا فرزند آقای زم چنین مسیری را طی کرده. برای من مهم است وقتی آقای ابطحی در جریان فتنه
بازداشت شد و پس از آن، در جریان اعترافهای تلویزیونی قرار گرفت، چه فرآیندی را طی کرده است. شما این مسائل را به حساب کنجکاوی شخصی ام بگذارید! وقتی من با خانم «طاهره قیومی» که موضوع «آمدنیوز» آن بلاها را سرش آورد، صحبت میکنم، باید یک نفر حرفش را گوش کند و آنقدر شجاعت داشته باشد که صریحا اعلام کند:خانم قیومی کاری نکرده است. از طرف دیگر، ۹۹ درصد حرفهایی که در این جلسات(صبحانهها) مطرح میشود، قابلیت انتشار ندارند!
وقتی جلسات صبحانههای خود را در صفحه اینستاگرام تان منتشر میکنید، تا چه اندازه بازتابهای سیاسیاش برایتان اهمیت دارد؟ میخواهید چه چهره ای از عزت الله ضرغامی در رسانهها برای خودتان بسازید؟
اصلا در پی این نیستم که من را به عنوان شخصی معتدل بشناسند. اشکال ما این است که یک کلیدواژهای را انتخاب میکنیم و همه پشت آن سنگر میگیریم و فکر میکنیم باید متناسب با آن کلمه صحبت کنیم. همین امروز با خانم «الهام چرخنده» دیدار داشتم و با تمام وجودم از وی دفاع کردم و اعلام کردم سطح ایشان بالاتر از تمام کسانی است که امروز دارند حرف میزنند. هنوز
بسیاری نمی دانند که موضع شان نسبت به خانم چرخنده باید چه باشد.
یک عده کاملا مخالف خانم چرخنده اند چون میگویند ایشان، این وَری! تحول پیدا کرده؛ اگر آن وَری! تحول پیدا کرده بود، همه برایش سینه میزدند. حاضرند فردی در لجنزار ابتذال سقوط کند و سر تا پا برهنه شود اما به اسم «حق انتخاب» و «آزادی» و «حقوق شهروندی» آن را توجیه کنند. یک خانمی متحول شده و با این تحول، چادر سرش کرده؛ ببینید چه کار که با وی در فضای مجازی نکردند. برخی نیروهای مذهبی و انقلابی هم چون اصولا نگاههای امنیتی و اطلاعاتی دارند، به چنین موضوعاتی ورود نمی کنند؛ میگویند ببینیم داستان چیست؛ بی خود حمایت نکنیم!
اصلا من به راست و چپ و اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدال به معنای رایج آن تعلقی ندارم. وقتی میخواهیم حقیقت را اندکی بدون روتوش و آنطور که هست، مطرح کنیم، فکر میکنند ما اعتدالی هستیم؛ حالا امکان دارد در هر دوره ای، یک چیزی به شما بچسبد! من معتقدم اسلام، شیرین است؛ شیرین تر از آن چیزی که فکرش را کنید. اسلام، گمشده ماست. نیازهای ما در اسلام برطرف میشود. اسلام، ارمغانهای زیادی برای ما به همراه دارد که یکی از آنها آرامش و طمأنینه است. آیا پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب به اینها دست یافته ایم؟ دست نیافته ایم. آیا اشکال از اسلام است؟ خیر؛ اشکال از اسلام شناسان و اسلام شناس نماهاست.
یک نفر که اسلام را به طور شیرین توضیح میدهد، به جان آدم مینشیند. من بارها گفته ام که عده ای فقط به «جلال» اهمیت میدهند تا به «جمال». درباره رهبری معظم انقلاب هم چنین است؛ جمال رهبر انقلاب وسیع تر و گسترده تر از جلال ایشان است؛ البته در مقابله با استکبار و در حوزههای سیاسی، از جلالیت رهبری بیشتر استفاده میشود که البته نیاز هم هست اما جمال رهبری در محاق قرار گرفته است. بسیاری از جمال رهبری آگاهی دارند اما به رهبری جفا میکنند و بُعد دیگری از ایشان را مطرح میکنند. از طرف دیگر، عده ای هنر طرح آن جمال را ندارند.
وقتی مواضع رهبر انقلاب را با تجربه شخصی خودم در جلسه یا محفلی مطرح میکنم، همه تعجب میکنند. اگر در جایی ابعاد مختلف موضوعی را مطرح میکنم، اصلا بحثم، بحث اعتدال نیست. اعتدال به معنای رایج و سیاسی آن را اصلا قبول ندارم. به نظرم، اصولگرایی و اصلاح طلبی از همان ابتدا «پوست خربزه» بوده اند؛ چه بسا چهرههای مطرح اصولگرا که اصلا شاخصههای اصولگرایی را در زندگی شخصی و رفتارو کلام شان ندارند و وقتی با آنها سلام و علیک میکنید، انگار از آسمان به کف زمین افتاده اند!
بسیاری از اصلاح طلبان هم خیال میکنند که مترقی اند و نگاه اصلاح گرایانه به معنایی که من هم آن را قبول دارم، دارند اما اصلا حرفی برای گفتن ندارند و سخنانشان کلیشه ای و نخ نماست و اصلا مترقی نیستند و بیشتر گروهی و محفلی هستند و دارند نان اصلاح طلبی و نان رفتارهای بد اصولگرایان را میخورند؛ به این معنی که مردم به طور سلبی وقتی سمت اصولگرایان نمی روند، بنابراین سمت اصلاح طلبان میروند!
برخی اصلاح طلبان امروز عنوان کرده اند که اصلاحات، نیازمند اصلاحات است؛ این حرف درستی است. اصلاح طلبان به روحانی رای دادند اما آیا روحانی واقعا اصلاح طلب است؟ کدام رفتار روحانی به اصلاح طلبی میخورد؟ ایشان کدام کار اساسی را انجام داده که بگوییم به معنای واقعی کلمه اصلاح طلب است؟ اعتدال هم به همین صورت است. من به طور کلی این کلمات را بیشتر یک جور «دکان» میدانم. به نظر من، صداقت، صراحت و شجاعت در برخورد با پدیدهها شخصیت انسان را میپروراند.
من که در فضای رسانه حضور دارم - با پیشینه عبارت «خس و خاشاک» - میبینم که لفظ «آشغال» میتواند به همه کسانی که در اعتراضات اخیر به خیابانها آمدند، اطلاق شود؛ البته حتما منظور امام جمعه محترم تهران، همه کسانی که به خیابانها آمدند، نبود. در مورد عبارت «خس و خاشاک» هم مصاحبههایی با آقای احمدی نژاد ترتیب دادیم و ایشان گفت که منظورش همه مردم نبوده اما این عبارت خس و خاشاک، اثر خود را گذاشت و در این میان، دشمن هم کار خود را انجام داد.
یکی از نمایندگان سابق مجلس که تکنوکرات است و از قدیم با ایشان دوست بودم، به من میگفت که رئیس جمهور به ما گفته خس و خاشاک! من به این نماینده توضیح دادم که منظور رئیس جمهور شما نبودید بلکه کسانی بودند که شیشهها را شکستند و اغتشاش به پا کردند اما این نماینده حرف من را قبول نکرد. وقتی چنین فرد نخبه ای نمی تواند به راحتی موضوعات را از یکدیگر تمیز دهد، من مجبورم بعدا بگویم که کاربرد کلمه آشغال هم خوب نیست.
آقای وحید حقانیان، فرد مهمی در دفتر مقام معظم رهبری است اما در داستان زلزله کرمانشاه، خطاب به معاون اول رئیس جمهور لفظی را به کار برد که اصلا سنخیتی با رفتار شخصی مقام معظم رهبری ندارد. «آقا» همواره مسئولین را دعا میکنند؛ اصلا همه مسئولین محتاج دعای ایشان هستند و من مطمئن هستم که آقا به طور مرتب دولتمردان را دعا میکنند. با این وجود، وقتی گفته شد که «خدا معاون اول رئیس جمهور را لعنت کند که این تخم لق را گذاشت»، من مجبور شدم در پُستی، بدون نام بردن از فرد خاصی، بگویم که مشی رهبری اصلا چنین نیست. به نظر شما کجای این «اعتدال» است؟ اتفاقا این صداقت و کمک به رهبری است. البته این موضوع، نیازمند شجاعت و نگاه فراحزبی است.
در صبحانه ای که با آقای «آلهاشم» نماینده ولی فقیه در تبریز داشتم، به ایشان گفتم آقای آلهاشم! کار بسیار خوبی میکنید سوار تاکسی و مترو میشوید و استادیوم میروید و بازیهای تراکتور را تماشا میکنید اما خیال نکنید که «شاخ غول» شکسته اید! اصلاً شما کار مهمی را انجام نداده اید. از بس خلاف این رویه انجام شده و از بس سبک زندگی و رفتار تغییر کرده، خیال میکنند اگر شما در خیابان راه رفتید، اتفاق بسیار عجیبی رخ داده است. آقای آلهاشم در پاسخ به حرفهای من گفت که کاملاً حرفهای شما درست است. در خیابان راه رفتن یا برداشتن نردههای میان مردم و مسئولین در نمازجمعه، واقعاً کار خاصی نیست، در واقع کاری نکردهایم!
با وجود همه این صحبتها، چرا اقدامات آقای آلهاشم بازتاب داشت؟ چون از سال ۵۷ فاصله گرفته ایم. وقتی صحبت میکنیم، میگویند که شما در سال ۵۷ مانده اید، در حالی که شرایط عوض شده. اتفاقا من میگویم ما باید به رفتار سال ۵۷ بازگردیم. ما از وقتی آسیب پذیر شدیم که از رفتارهای سال ۵۷ فاصله گرفتیم.
شهید مطهری ایدئولوگ بزرگ انقلاب اسلامی، در سال ۵۷ مجری مراسم ورود امام به بهشت زهرا شد. حال اگر الان باشد میگویند، با این شخصیت نباید این کارها را بکنید و اصلا مجری گری و این طرز رفتار در شأن شما نیست.
یک روز در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطلبی گفتم که آقای عارف در واکنش به این حرف خندید و گفت «آقای ضرغامی چند وقتی است که اصلاح طلب شدید!» در جواب گفتم، من اصلاح طلب آنطور که شما میشناسید، خیر؛ نشدم! من حرف حق را میگویم. خیال میکنند اگر در قبال جریانات سیاسی کلیشه، حرف متفاوتی بزنیم، پس حتما خط عوض کرده ایم. اصلا این طور نیست.
برخی در مورد من اشتباه فکر میکنند؛ به من میگویند فلان حرف جایگاه تان را تنزل داد. من در پاسخ به آنها میگویم که اصلا برای چنین اهدافی حرف نمی زنم. من وقتی در مورد مسئله ای به جمع بندی برسم، اعلام موضع میکنم.
یعنی نظر مردم برای اقداماتی که انجام میدهید، مهم نیست؟
این مسئله ملاک اصلی من نیست؛ معتقدم وقتی مردم حس کنند فردی دارد صادقانه با آنها حرف حق را میزند، نسبت به آن فرد نظر منفی پیدا نمی کنند چون صداقت را دوست دارند.
بالاخره مردم شما را به عنوان یک فعال اصولگرا میشناسند و مواضعتان هم از دایره اصولگرایی خارج نبوده ولی چرا اعلام میکنید که اصولگرا نیستید؟
اصولگرایی و اصلاح طلبی از نظر مصطلح سیاسی بر ما تحمیل شده است. اگر اصولگرایی به معنای قبول اصول انقلاب و ارزشهای پاک و فطری بود که روزهای ابتدایی انقلاب داشتیم، اگر منظور از اصولگرایی، منش امام و رهبری است، من حتما دوست دارم یک اصولگرا باشم. نمی توانیم باشیم اما آرزو میکنیم چنین باشد.
خود را در چارچوب احزاب اصولگرا نمی بینید؟
خیر؛ من نسبتی با این احزاب ندارم.
اخیرا در جلسات برخی احزاب اصولگرا برای سخنرانی حضور پیدا کردید؛ اگر احزاب اصلاح طلب از شما دعوت کنند، در جلسات آنها حضور پیدا میکنید؟
اگر دعوت کنند، با اولویت حتماً در جلسات احزاب اصلاح طلب هم حضور پیدا میکنم.
تاکنون دعوتی از سوی احزاب اصلاح طلب نشده است؟
خیر؛ تاکنون دعوتی صورت نگرفته است.
مراسمهای دانشگاهی هم میروید...
بله؛ اتفاقا در یک سخنرانی در دانشگاه شیراز دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه از آقای مصطفی معین هم دعوت کرده بودند و پس از آن، بسیج دانشجویی همان دانشگاه از من به عنوان سخنران بعدی دعوت کرده بود.
من به بچههای دانشگاه شیراز اصرار کردم ابتدا به همان جلسه سخنرانی برویم که آقای معین حضور دارد تا سخنرانی ایشان را گوش کنم. تا خواستیم به سخنرانی برویم، دیدیم که برنامه آقای معین به اتمام رسیده. اگر اصلاح طلبان در هر جایی برای سخنرانی از من دعوت کنند، حتماً با اولویت خواهم رفت.
با توجه به اینکه میگویید قصد ندارید در ذیل هیچ حزبی قرار بگیرید، ورود شما به جبهه مردمی نیروهای انقلاب چگونه بود؟
جمنا(جبهه مردمی نیروهای انقلاب) حزب سیاسی نبود. جمنا چون جبهه مردمی و انقلابی بود و من اکثر افراد حاضر در آن جمع را قبول داشتم، وقتی از من برای حضور در انتخابات اصرار کردند...
آقای رحیمیان از شما دعوت کرد؟
اعضای برجسته جمنا به صورت فردی یا گروهی تشریف میآوردند و با من صحبت میکردند. حتی بعد از انتخابات جمنا آقایان رحیمیان، حداد عادل و فدایی هر سه اینجا آمدند و با من جلسه ای گذاشتند. این بزرگواران به ادامه حضور من در جبهه مردمی علاقه مند بودند. من هم در جواب گفتم هر گونه کمکی باشد و بتوانم انجام دهم، انجام خواهم داد.
حتی من در روزهای پایانی منتهی به انتخابات به اصفهان رفتم تا برای آقای رئیسی سخنرانی کنم. تصور من از جبهه مردمی، یک جمع فراجناحی بود. اگر دوستان جبهه مردمی از من دعوت نمی کردند، شاید اصلا در انتخابات حضور پیدا نمی کردم. پس از انتخابات دیگر ارتباطی با این جبهه ندارم.
آیا قصد ندارید جریان جبهه مانندی در میان نیروهای انقلاب با محوریت خودتان ایجاد کنید؟
این مساله، رسالت امروز من نیست. من فکر میکنم باید از راهکارهای کلیشه ای بیرون بیاییم و بگوییم چه چیزی در جامعه کم داریم. من این مسئله را از شهید مطهری یاد گرفتم. شهید مطهری هرچند در بعضی از حوزهها استاد بود، اما در جاهایی ورود میکرد که میدید دست زیاد نیست و کسی به آن حوزه توجه نکرده است. احساس من امروز همین است.
در فضای سیاسی کشور، نگاهها به مسائل، جناحی و قبیله ای است. من احساس میکنم یک مشی دیگری که نگاهش به پدیدهها مقداری جامع تر و منشوری تر باشد و همه ابعاد را ببیند و در پی تحقیر و مچ گیری از آدمها نباشد را نیاز داریم.
مخاطبان زیادی در جامعه داریم که میخواهند با یک ادبیات جدید و نگاه متفاوت و عینک دیگری نسبت به پدیدهها قضاوت کنند. من در هنر، فرهنگ، سیاست و بحثهای ایدئولوژیک تجربه دارم و در حاکمیت بودم و هستم و اطلاعاتم از درون حاکمیت بسیار زیاد است. این توانمندی را دارم که بتوانم بدون رودربایستی مسائل را مطرح کنم. احساس میکنم اگر به بحثهای جدی برخورد کنم، میتوانم رودربایستی را کنار بگذارم.
چه اسمی روی این طرحتان میگذارید؟
من خودم روی این موضوع اسم نمی گذارم. در کامنتهایی که برای صفحه اینستاگرام من میگذارند، از این حرفها پر است. برخی در کامنتها مینویسند، آقای ضرغامی! من خط سیاسی شما که اصولگرایی است را قبول ندارم اما تمام حرفهایی که در پستهایت میآوری را قبول دارم. برخی مخاطبان، من را اصولگرا میدانند.
یعنی تلاش شما برای تغییر نگاه مخاطب است؟
اصلاً من در پی این هدف نیستم. من در پی حرف متفاوت هستم. بگذارید بگویند اصولگرایم اما در کنارش این حرفها را هم میزنم. برخی دیگر میگویند که شما اصولگرایید اما حرفهای اصلاح طلبی میزنید. در فضای سیاسی کشور به خصوص در حوزه اصولگرایان، معتقدم که انتخابات بلای جان وحدت نیروهای اصولگرایی است. چرا؟ چون هرگاه میخواهند کنار هم بنشینند و با هم چای بخورند! و چهار تا کار درست و حسابی انجام دهند، انتخابات بعدی میرسد و میگویند قرار است این فرد کاندیدا شود یا آن فرد! یا در مورد انتخابات مجلس میگویند فلان آقا آیا در لیست حضور دارد یا ندارد.
انتخابات باید برای ما جشن و عروسی باشد. انتخابات پدیده بسیار شیرینی است اما ما آن را تلخ کرده ایم. ببینید! وقتی انتخابات میشود، جریان انقلابی چه کارها که با هم نمی کنند! شما در انتخابات ۹۲ و ۹۶ دیدید که چه اتفاقاتی افتاد؛ در انتخابات ۹۶، تا حدی سعی کردند کنترل شده رفتار کنند اما وقتی به سایتها و کانالهای متعلق به آقایان سر میزدید، میدیدید که چطور علیه هم شمشیر میزدند. وقتی انتخابات تمام میشود، اینها رفاقت بیشتری با هم دارند. اصولگرایان مانند تیم فوتبالی هستند که سالها مربی خوب نداشتهاند که دور یکدیگر جمع شان کند.
انتخابات مجلس یازدهم را در پیش داریم. انتخابات مجلس هم طوری نیست که یک ماهه و دو ماهه و یک ساله به نتیجه برسد. شما برای ائتلاف و اتحاد جریان اصولگرایی چه اقدامی انجام داده اید؟ آیا در این باره، با شخصیتهای موثر جریان اصولگرایی نشست و برخاست داشته اید؟
من برای انتخابات مجلس، هیچ اقدام خاصی انجام نداده ام. من ظرفیتهای خودم را میدانم.
آیا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شرکت میکنید؟
تا ۱۴۰۰، کی مرده، کی زنده!؟
انشاءالله همیشه سلامت باشید. از جریان سیاسی خاصی حمایت خواهید کرد؟
من یک فعال سیاسی هم هستم؛ اگر در انتخابات احساس کنم که یک حرف و موضع گیری خوب از کسانی که انسان از آنها باورش میشود...آخر بعضی اوقات، برخی افراد شعارهایی انتخاب میکنند که اصلا به آنها نمی خورد! این اقدام اصلا بی احترامی به مردم است. شعاردادن اشکالی ندارد اما شعاری بده که به شما بخورد! برخی الفبای کار تبلیغات به این معنا را هم نمی دانند؛ در مجموع اگر احساس کنم که یک شعار و نگاهی برای انتخابات ۹۸ اولویت دارد و احساس کنم افرادی میتوانند این شعارها را محقق کنند، ممکن است در جهت تقویت آن نگاه فعالیت کنم.
در همین راستا، خودتان به طور مستقیم با چهرهها رایزنی نخواهید کرد؟
علاقه ای به این کار ندارم. شاید در جلسه ای از ما نظر خواسته باشند اما این کار را به عنوان یک «مسیر» یا یک «مشی» دنبال نمی کنم.
اخیرا موضوع «مهندسی خوب» و «مهندسی بد» را مطرح کردید. با این اظهارات میخواهید مسئولیت «عملیات روانی» را بر عهده بگیرد که بتواند رای بیشتری به سبد جریان انقلابی منتقل کند؟
تعابیر زیادی از مهندسی شده و میشود که برخی از آنها نادرست بوده و هست. برای همین از عبارت مهندسی خوب و مهندسی بد استفاده کردم. مهندسی بد یعنی بخواهیم برای رای آوردن، به طور نامشروع و خلاف قانون از قدرت و امکانات بیت المال استفاده کنیم؛ این کار حتما غلط است؛ حالا از طرف هر کسی میخواهد باشد. در انتخابات چون بحث رای آوردن و رقابت مطرح است، قاعدتا باید یک نظام مهندسی صحیح برقرار باشد تا اگر کسی وارد رقابت میشود، بتواند پیروز شود. این منطق کار است؛ من از این نظر، مهندسی را قبول دارم.
یک جریان سیاسی برای شعارهایی که میدهد باید به پایگاه رای، اقشار، قومیتها و استانها نگاه کند تا ببیند چه قدر این شعارهای سیاسی در میان مردم جایگاه دارد تا در آن جهت فعال تر عمل کند.
ولو اینکه توان و قابلیت تحقق آن شعار را نداشته باشد؟
من دارم صرفا درباره انتخابات صحبت میکنم. من معتقدم آقای روحانی نتوانسته به بسیاری از شعارهایی که داد، عمل کند اما توانسته با همین شعارها رای بگیرد.
شما میخواهید مهندس «عملیات روانی» در جریان انقلاب باشید؟
من میگویم جریانات سیاسی باید مهندسی انتخابات را بلد باشند. الان در تهران به گونه ای از مهندسی انجام شده که در دو، سه دوره انتخابات نتایجش را میبینیم. وقتی یک جریان سیاسی با شعارهای انتخاب شده، درست میتواند انگیزه درصدی از مردم که نمی خواهند در انتخابات شرکت کنند را برای حضور در انتخابات بالا میبرد، این مهندسی خوب است.
اگر به من بگویید که پنج نفر از اعضای شورای شهر تهران را نام ببرم، واقعا نمی توانم بگویم. اگر به من بگویید که پنج نفر از نمایندگان تهران در مجلس را نام ببرم، به جز دو، سه نفر که اخیرا سر و صدا کرده اند و حرفهای متفاوت زده اند، نمی توانم بگویم؛ اکثر آنان را به چهره هم نمی شناسم! اما اینها رای آوردند چون مهندسی خوب کردند. لیست اصولگرایان را تقریبا همه میشناختند؛ آقای حدادعادل و آقای توکلی؛ اما رای نیاوردند؛ چرا؟ چون نتوانستند مهندسی خوب بکنند.
باید به رای مردم احترام بگذاریم؛ مردم وقتی با قاطعیت میگویند که ما این خط را میخواهیم، جمهوریت نظام اقتضا میکند که همراهی کنیم. البته هر چه جلوتر میرویم، فضا متفاوت تر میشود و ممکن است مردم به هر دو جریانِ اصلاح طلبی یا اصولگرایی، آرام آرام احساس ناامنی پیدا کنند و احساس کنند هیچ جریانی نمی تواند مشکلات آنها را حل کند. این مساله به نظر من خطر است.
پیگیر موضوع مهندسی خوب در حوزه علمیات روانی نیستید، با جریانات سیاسی هم تمایل ندارید نشست و برخاست انتخاباتی داشته باشید؛ بالاخره عزت الله ضرغامی جایگاه و نقش خود در جبهه انقلاب کجا تعریف میکند؟
می خواهم کاری کنم مردم احساس کنند در کنار نگاههای کلاسیک و کلیشه ای که هر موضوعی را صرفا از منظر سیاسی بررسی میکند، یک نگاه دیگری هم هست که دارد واقعیات را میبیند و این شجاعت را هم دارد که واقعیات را بگوید.
در چه بستری میخواهید این مساله را ترویج کنید؟ با رسانه جدید؟ یا همان شبکههای محدود اجتماعی خودتان؟
من رسانه دارم؛ این گوشی هوشمند رسانه من است؛ فالوئرهای من در صفحه اینستاگرام فقط ۱۲۰k است اما مهم موج سازی پیامهاست. نمی خواهم از ارزشهای آن کسانی که فالوئرهای میلیونی دارند، کم کنم. ولی انتشار پستهای من در فضای مجازی نوعاً چندصدهزار و برخی مواقع به چند میلیون میرسد. این نشان میدهد که مسیر انتشار موضوع و پیام، امروز نسبت به گذشته کاملا فرق کرده است.
احساس میکنم که حرفم مخاطب دارد و به قولی «نفوذ» دارد! خوبی فضای مجازی این است که وقتی مطلبی را خودم با دقت مینویسم، کسی نمی تواند آن را تحریف کند. در مصاحبه و سخنرانی بعضاً حرف شما تحریف میشود. من جدی ترین صحبتها را در فضای مجازی میزنم اما به حاشیه نرفته است چون نظراتم را دقیق نوشته ام.
به نظرم فضای مجازی، امروز آمده تا انقلاب اسلامی را نجات بدهد؛ این حرف سنگینی است؛ من به عنوان عضو شورای عالی فضای مجازی که آسیبهای این فضا را هم میدانم، دارم این حرف را میزنم. در کلان موضوع وقتی نگاه میکنم، میبینم انقلاب اسلامی به توانمندی فضای مجازی نیاز داشت تا مردم یک نفسی بکشند؛ یعنی یک سری حرفها زده شود و از انحصار عده ای دربیاید. شما خیال میکنید اصلاح طلبان در حوزههایی، موافق فضای مجازی اند؟ اصلا اینها(اصلاح طلبان) فضای لجام گسیخته ای که هر کسی بیاید داخل آن و هر حرفی بزند و تاثیرگذار باشد را «سم ژورنالیسم» و نگاههای اصلاح طلبانه میدانند.
من کاری ندارم فضای مجازی به نفع چه کسی تمام میشود اما اگر فضای مجازی نبود، بسیاری از حرفها قابلیت انتشار نداشت چون رسانههای رسمی ما قواعد خاص خودشان را دارند؛ اشکالی هم نمی شود به آن گرفت. حتی رسانههای غیررسمی ما، هوای حزب و گروه و تشکیلات خودشان را دارند. «اکبر گنجی» مقاله ای تحت عنوان «دین ستیزی و دین گریزی» در روزنامه «جامعه» متعلق به عبدالله نوری نوشت؛ من خودم را کشتم! تا پاسخ ایدئولوژیکی ام به آقای گنجی در همین روزنامه منتشر شود. از آقای سعید حجاریان تا بسیاری دیگر از اصلاح طلبان را واسطه کردم اما حاضر نشدند پاسخ من را چاپ کنند!
یک بار آقای روحانی به من اشکال گرفت و گفت آقای ضرغامی! شما در ایام انتخابات، یک تیپ خاصی از زنان را نشان میدهید، در ایام دیگر یک تیپ دیگر! من گفتم شما کاملا درست میگویید اما میدانی دلیلش چیست؟ دلیلش این است که سازمان صداوسیما باید نسبت به حجاب الگو معرفی کند. ما نمی توانیم به طور مرتب «بد لباسی» و «بد حجابی» نشان دهیم. جالب است بعضی اوقات در برخی تصاویری که از حضور مردم در پای صندوقهای رای، به خصوص در استانها به دست ما میرسید، بدحجابی بسیاری در تصاویر وجود داشت! یعنی وضعیت خانمها بسیار بد بود؛ خب! ما این تصاویر را پخش نمی کردیم.
با آقای «جهرمی» وزیر ارتباطات، مدام مشغول صحبت و رایزنی هستیم؛ دارم به آقای جهرمی کمک میکنم تا بتواند چند کار بزرگ در این کشور انجام دهد. من میدانم یک مشکل آقای جهرمی، قوه قضاییه است. آقای جهرمی به من میگوید، اگر کسی در پیام رسانهای خارجی مطلبی ولو غیراخلاقی منتشر کند، کسی احضارش نمی کند اما اگر یک پیام رسان داخلی راه بیفتد و چهارتا پیام داخلش جابه جا شود، آن فرد یا رسانه سریعا احضار و مجرم شناخته میشوند. من میگویم شما درست میگویی؛ نگاه ما باید در فضای مجازی کاملا متفاوت شود. «تلرانس» مطبوعات بیشتر از صداوسیما است؛ از طرف دیگر این مطبوعات، به طور حزبی حرف میزنند؛ یعنی یک روزنامه اصلاح طلب، نوعاً حاضر نیست، حرفی متفاوت از آنچه به طور معمول میگوید را مطرح کند. صداوسیما هم چارچوبهای ملی خود را دارد که البته کاملا قابل دفاع است.
در کنار این، تلرانس فضای مجازی بسیار باز است؛ یکی از دلایلی که من به تلویزیون نمی آیم این است که من با سبکی صحبت میکنم که اگر به تلویزیون نروم، بهتر است؛ البته آنها(برنامه سازان تلویزیون) به من میگویند شما هر چه بگویی، برای ما خطر ندارد؛ چون شما داری مطرح میکنی!
من میخواهم بگویم، میشود حرف خود را از طریق فضای مجازی بیان کرد، بدون اینکه به صداوسیما نیاز باشد. من به عنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی میخواهم امتحان کنم آیا میشود اصلا به تلویزیون کاری نداشت و حرف را از طریق فضای مجازی منتقل کرد و نفوذ داد.
یک روز آقای جهرمی - ایشان قبل از اینکه وزیر شود، در جلسات شورای عالی فضای مجازی به عنوان کارشناس و معاون وزیر حضور پیدا میکرد - به من اظهار لطف کرد و گفت آقای ضرغامی! فرق شما با بقیه این است که فضای مجازی را بسیار خوب میشناسید و چون کارشناس هستید، اگر حرفی هم بزنید، من ناراحت نمی شوم اما دیگران نمی دانند و فقط یک چیزی میگویند و آدم میماند چگونه به اینها توضیح بدهد.
گلوگاه ما در فضای مجازی، «تولید» است. اگر نتوانیم فرهنگ ایرانی و اسلامی مان را در فضای مجازی بریزیم، این فرهنگ غنی دفن میشود؛ به همین صراحت! ما امروز در آستانه دفن فرهنگ مان قرار داریم. من اخیرا در یک کارگاه آموزشی که در وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد، به روحانیون گفتم که امروز وظیفه و نحوه تبلیغ شما نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. امروز من تمرکزم را در فضای مجازی گذاشته ام؛ حالا این فعالیت برای خود، موج سازی سیاسی و اجتماعی هم خواهد داشت ولی این فعالیتها فعلاً کاملاً فردی و متکی به فرد است.
آقای ضرغامی! با توجه به اینکه ۱۰ سال بزرگ ترین رسانه کشور یعنی صداوسیما را مدیریت کردید، امروز تصمیم ندارید که سایت یا روزنامه یا خبرگزاری تاسیس کنید؟
نباید اینگونه صحبت کنم اما حالش را ندارم(خنده) چون احساس میکنم بعضی حرفها را خودم به تنهایی، میتوانم دقیق تر مطرح و بیان کنم. اگر بخواهم خبرگزاری راه بیاندازم، همیشه باید پاسخگوی حرفهای همکارانم باشم. الان فقط پاسخگوی خودم هستم.
فکر نمی کنید اگر از این فردگرایی فاصله بگیرید، میتوانید تاثیرگذارتر باشید؟
فعلا به این نتیجه نرسیده ام.
یعنی همینطور میخواهید فردی و بدون کار جمعی جلو بروید؟
الان کار فردی پرنفوذتر است. رسانه یعنی شجاعت، ریسک و تشخیص درست زمان در انتشار مطلب. من اگر خودم تنها باشم، میتوانم این چند ویژگی را به خوبی با هم ممزوج کنم و حرفهایم پرنفوذتر شود اما اگر بخواهم این اختیارات را به یک مجموعه ای بسپارم، نتیجه کار یا مواضع محافظه کارانه میشود یا اگر بخواهد در جاهایی به معنای مثبت، کاملا رادیکال و پرنفوذ شود، ممکن است مبانی را ندانند و مطلب به طور نادرست منتقل شود.
آیا با چهرههای اصلاح طلب، خاصه درباره مساله انتخابات یا کار سیاسی به خصوصی، دیداری داشته اید؟
خیر؛ بسیاری از دوستان من به لحاظ گرایش سیاسی، اصلاح طلب اند. من بعضی اوقات شوخی میکنم، میگویم مردم چندان «گول» بسیاری از دعواهای سیاسی را نخورند. بعضی از اینها بسیار با هم رفیق اند. اینها وقتی با هم مینشینند و با هم چای میخورند، اصلا دعوای سیاسی با هم ندارند. پشت پرده، بگو و بخند برخی مسئولین با هم فوق العادهست. البته من اختلافات مبنایی برخی افراد با یکدیگر را نفی نمی کنم؛ آن سر جای خود هست. من در فضای سیاسی، اصلاً با اصلاح طلبان بحثهای انتخاباتی نداشته ام و الان هم ندارم.
حتی پیشنهادی هم از سوی چهرههای سیاسی برای تشکیل یک مجموعه یا نهاد به خصوص، به شما نشده است؟
خیر؛ آدمی که مستقل است و ماموریت خود را بر مبنای بیان حقیقت گذاشته، کمتر در چارچوبهای گروهی جای میگیرد. من در روز ۱۷ فروردین سال گذشته، وقتی در «جمنا» سخنرانی کردم،
خودم میدانستم این سخنرانی، سخنرانی نخواهد بود که بشود به خاطر آن رای بگیرم. احساس کردم اصولگرایانی که در فضای جمنا آمده اند، اشکالات اساسی در روشهای تبلیغ شان دارند لذا یک سخنرانی انتقادی انجام دادم. برخی آمدند و گفتند به خاطر این سخنرانی که انجام دادی، بسیاری به شما رای نمی دهند؛ من هم گفتم رای ندهند اما بالاخره یک جا باید اشکالات دوستان مطرح شود؛ کجا بهتر از تریبون جمنا.
من به خوبی، فرق میان «نگاه فردی» و «نگاه سازمانی» را میدانم؛ من در مدیریت اینها را درس میدهم؛ برخی به من میگویند، «چرا وقتی خودت رئیس سازمان صداوسیما بودی، بعضی حرفها را نمی زدی؟» شماها از کجا میدانید این حرفها را نمی زدم؟ مواضع من در جلسات رسمی صداوسیما یا دیگر جلسات، مشخص است اما وقتی رئیس یک سازمان میخواهد صحبت
کند، باید مواضع سازمانی اش را اعلام کند نه مواضع شخصی و فردی خودش را. یکی از اشکالات ما در کشور این است که وقتی افراد مسئولیت میپذیرند، به جای تبیین مواضع سازمانی، اپوزیسیون میشوند؛ این غلط است. من الان مسئولیت ندارم؛ در نتیجه میتوانم مواضع شخصی ام را بیان کنم اما زمانی که رئیس سازمان صداوسیما بودم نمی توانستم بخشی از آنها را علنی کنم.
یکی از دلایلی که باعث میشود به حضور در تشکلهای سیاسی علاقه ای نداشته باشم، این است که چون ما بلوغ لازم پیدا نکرده ایم، جریانات حزبی ما یا ناکارآمد میشوند یا اگر ناکارآمد
نشدند، برای خود اعضای آن حزب ناراحتی ایجاد میکند. در همین انتخابات اخیر(ریاست جمهوری ۹۶) حزب موتلفه تصمیم گرفت به جمنا بپیوندد و بر اساس نظر جمنا عمل کند اما آخر دیدیم آقای میرسلیم به نمایندگی از این حزب وارد انتخابات شد. آخر هم نفهمیدیم چه شد؟ البته خوب شد که آقای میرسلیم آمد؛ من در جایی نوشتم که موتور آقای میرسلیم «دیزلی» است! دیر راه میافتد اما وقتی راه میافتد، خوب کار میکند.
در انتخابات ۹۲، با توجه به سابقه مناظرهها در سال ۸۸، یک نظر این بود که مناظرهها از تلویزیون پخش نشود تا جامعه دچار التهاب نشود. من در این زمینه با دو گروه مشورت کردم؛ یکی خود نامزدها بودند؛ با ۱۴ نفر از نامزدها که هنوز ثبت نام نکرده بودند اما معلوم بود که نامزد میشوند، جلسه ای گذاشتم؛ همه آقایان در این جلسه حضور داشتند، از آقای روحانی و محسن رضایی گرفته تا حدادعادل و قالیباف. من در آن جلسه برای آقایان تبیین کردم که شما احتمالا قصد حضور در انتخابات را دارید و اگر به انتخابات ورود کردید، ما برنامههایی برای شما خواهیم داشت. از آنان خواستم نظر مشورتیشان را هم درباره مناظرهها با من مطرح کنند.
نظر آقای روحانی چه بود؟
آقای روحانی به شدت طرفدار مناظره بود. البته قول دادم که جزئیات این جلسه را جایی عنوان نکنم.
کسی هم بود که مخالف مناظره باشد؟
یک نگاه مخالف همراه با شک و تردید هم وجود داشت. در جلسه مشاوره با معاونین خودم سه ساعت پای تخته ایستادم و همه نظرات، اعم از مضرات و فوائد مناظره را روی تخته نوشتم. با جمع بندی به عمل آمده، تصمیم بر این شد که مناظره حتما برگزار شود و اشکالات مطرح شده، حتی المقدور در مناظرهها نباشد و برطرف شود.
با توجه به اینکه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، یکی از گزینههای مدنظر جبهه مردمی نیروهای انقلاب بودید، برای بهترشدن روند کاری «جبهه اصولگرایی» چه پیشنهادی دارید؟
ایدهام این است که جبهه مردمی نیروهای انقلاب، قبل از اینکه بخواهد صرفا در مقاطع انتخاباتی فعال باشد و یک سری تصمیمات مکانیکی بگیرد که بسیاری را هم راضی نمی کند، وظیفه جبهه ای خود که کادرسازی، نزدیکی تفکرات به یکدیگر و دادن خوراک فکری به اعضاست را انجام دهد که متاسفانه در این حوزه کاری انجام نشده است. یعنی پس از انتخابات، شما یک بیانیه نمی بینید که درباره یک موضوع مهم سیاسی در کشور، جمنا به هوادارانش، خط سیاسی داده باشد.
مثلا در برهه ای، موضوع نظام پارلمانی مطرح شد؛ خوب بود که جمنا هم نظرش را درباره این مساله بیان میکرد. اصلاح طلبان موضع گرفتند که ما مخالف نظام پارلمانی هستیم؛ من خودم موافق نظام ریاستی هستم چون ما احزاب قوی نداریم، در نتیجه لابیها زیاد شده و الیگارشی شکل گرفته، قدرتمندتر میشود و در نتیجه لابیگرها پیروز میشوند و در نهایت، همین انتخابات مستقیمی که مایه نشاط مردم است و میتوانند رئیس جمهور را خودشان، مستقیم انتخاب کنند را از دست میدهیم.
آیا یک جریان سیاسی نباید نظرش را درباره موضوع این چنینی بیان کند؟ لااقل ابعاد آن را تبیین کند؛ این ضعف جمناست. قبل از انتخابات هم همین بود؛ من به برخی دوستان که قبل از انتخابات نزد من میآمدند، میگفتم که باید برای انتخابات، به نیروهای انقلاب خوراک فکری بدهید.
مردم باید بدانند نگاه جمنا به موضوعات اقتصادی چگونه است. اینکه آقای قالیباف بگوید ما میخواهیم درآمد کشور را دو برابر کنیم ولی آقای توکلی هم مصاحبه کند و بگوید کسانی که وارد انتخابات میشوند، لطفاً از یک کارشناس اقتصادی مشاوره بگیرند. هر دو متعلق به یک جریان اند. من به دوستان میگفتم، مگر شما در یک جبهه نیستید؟ خب بروید نگاه تان را در اقتصاد، سیاست و هنر یکی کنید. نه قبل از انتخابات این اتفاق افتاد، نه پس از انتخابات.
شما ببینید سازمان مجاهدین انقلاب پس از تحولاتی که در زمان مرحوم «آیت الله راستی کاشانی» داشت، آن جریان ۵ نفره ای که سعید حجاریان میگفت در یک فولکس هم جای میگیرند؛ آمدند نشریه ای به نام «عصر ما» راه انداختند و برای هواداران خود به طور مرتب خوراک فکری تهیه میدادند.
جبهه مردمی در زمان انتخابات یک کانال تلگرامی راه انداخت که تا ۴۰ هزار member داشت؛ اما الان به کمتر از ۱۴ هزارتا رسیده است؛ بقیه هم حذف نکرده اند برای اینکه ببینند چه میشود. شما فقط به این کانال نگاه کنید، من چیزی نمی گویم! ببینید خوراک فکری و حرفی برای هواداران تبیین میشود؟ به همین دلیل میگویم که انتخابات، بلای جان ماست. وقتی به انتخابات میرسیم، دوباره همه احساس تکلیف میکنند، دوباره یک شورایی تشکیل میدهند، دوباره میگویند، این باشد و آن نباشد! اصلا من این سیستم را نمی پذیرم. شاید در بعضی موارد، چاره ای نباشد و با همین سیستم باید کار کرد اما نگاه و تاثیرگذاری که من دارم، غیر از این مسیری است که دوستان میروند.
به جمنا مشورت میدهید؟
یک موقع هست میگویند یک شورایی داریم، شما هم بیایید عضو این شورا شوید، من چنین کارهایی را نمی پذیرم چون کم کم احساس میکنم، برای عده ای شکل این کارها مهم میشود. یک جایی به من میگفتند، برای «اتاق فکر» به ما اتاق نداده اند! من هم گفتم، اتاق فکر که نباید حتما اتاق باشد! شما میتوانید در یک راهرو هم صندلی بگذارید، همین میشود اتاق فکر(با خنده). برخی واقعا دوست دارند در سوابق شان نوشته شود، عضو گروه مشورتی فلان جبهه! اگر این رویکرد باشد، من در جلسات شرکت نمی کنم اما اگر چهار نفر درباره موضوعی از من مشورت بخواهند، حتما مشورت میدهم.
دوران ریاست شما بر سازمان صداوسیما، همزمان با دوران ریاست جمهوری سه شخصیت بوده است. نحوه تعامل تان با روسای جمهور چگونه بود؟
من در زمان دولت اصلاحات، از رئیس جمهور وقت خواستم تا درباره وضعیت سینما به ایشان گزارش بدهم. در دو جلسه، اشکالات فراوان وزارت ارشاد، به خصوص در حوزه سینما را به خاتمی گفتم. رئیس جمهور هم صحبتهای خوبی را مطرح کرد اما تاکنون آنها در جایی منعکس نکرده ام چون فقط بین من و ایشان بود. آقای خاتمی هم انصافا پیگیری میکرد. حالا شما همین را با رفتار آقای روحانی مقایسه کنید که وزرایش هم نمی توانند ایشان را ببینند! اگر همین امروز، آقای روحانی به من بگوید، میخواهم نظراتت را درباره برخی موضوعات بدانم، قبول میکنم اما به نظرم بهتر است به وزرایش وقت بدهد؛ چون وزرا حرفهای زیادی دارند.
با توجه به اینکه جنابعالی عضو شورای عالی فضای مجازی هستید، در رابطه با این شورا هم گفتگو کنیم. در جریان اغتشاشات دی ماه سال گذشته، پس از فیلتر تلگرام، پیام رسانهای داخلی توانستند با همه ضعفهایی که دارند، قابلیتهای خود را به نمایش بگذارند. در همین زمینه، عملکرد دولت در حمایت از پیام رسانهای بومی را چگونه میبینید؟
من درباره این موضوع در جلسه قبل شورای عالی فضای مجازی وقت گرفتم راجع به همین موضوع بحث مهمی را تشریح کردم. چون محتوای چنین جلساتی محرمانه است، من به جزییات این جلسه اشاره نمی کنم. فقط این را میتوانم بگویم که آقای فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی، به لحاظ فنی و تخصصی، انسان بسیار موجهی است و با اگر امکانات داده نمی شد، «تلگرام» نمی توانست اینقدر گسترده شودهمه وجود، در پی تحقق سیاستهای رسمی نظام درباره فضای مجازی است. آقای جهرمی(وزیر ارتباطات) هم تلاش میکند که مسیر صحیحی را طی کند. من از عملکرد هر دوی این عزیزان اطلاع دارم. اما چند سال قبل، در یک مقطعی بی توجهی شد و یک پیام رسان خارجی(اشاره به تلگرام) حمایت و دوپینگ فنی و سیاسی شد. اگر این امکانات داده نمی شد، یک پیام رسان خارجی نمی توانست اینقدر گسترده شود.
می شود ظرف یک هفته، با پیگیری سرویسهای یک فرد در فضای مجازی اعم از سفارش غذا، سفارش تاکسی، جستجوکردن در سایتها، گرایشها و علایق آن فرد را روی میز گذاشت و درباره آن فرد یا جامعه به جمع بندی رسید. امروز دیگر مفهوم جاسوسی تغییر کرده است. این دیگر جاسوسی نیست چون همه چیز آشکار شده است. وقتی Big Data (اطلاعات بزرگ) مردم و کشور در اختیار دشمن و بیگانه قرار گرفت و توانست به طور مرتب آنها را تحلیل کند، دشمن دیگر به جاسوس نیازی نخواهد داشت. با وجود اینکه همه دوستان ما نگاه امنیتی داشتند، به این مساله توجه نکردند و به نظر من کم توجهی شد اما امروز در پی این هستند که جبران کنند.
در شورای عالی فضای مجازی، یک قانون و آیین نامه ای برای کمک به پیام رسانهای داخلی وجود داشت که با همه اشکالاتی که دارد، سر جمع خوب است. طی ۵ جلسه به این آیین نامه پرداختیم. این آیین نامه مشخص کرده که دستگاههای مختلف باید چه کمکهایی به متقاضیان بکنند تا پیام رسانهای داخلی پا بگیرد اما به نظرم، همتی که لازم است برای اینکه اقدامی از جا کَنده شود، بیشتر از آن چیزی که الان وجود دارد، باید وجود داشته باشد.
الان ۵ میلیارد تومان وام برای کمک به پیام رسانهای دخلی اختصاص پیدا کرده؛ البته این وام برای خودش پروسه اداری دارد؛ عده ای هم شاید به دلیل مشکلاتی که خودشان داشتند، نتوانستند این ۵ میلیارد را بگیرند. اینها server میخواهند، server بیکار در کشور، بسیار داریم. یک کار قرارگاهی قوی میتواند همه serverهای بیکار و بلااستفاده را جمع کند و در اختیار قرار دهد.
این کارها را قاعدتا دولت باید انجام دهد؟
وزارت ارتباطات میگوید، کار من ستادی و سیاست گذاری است، من کار صف نمی کنم. این کارها را باید اپراتورها و بخش خصوصی انجام دهند. این حرف اجمالاً صحیح است اما به عنوان وزیر ارتباطات که میداند یک پیام رسان داخلی، چقدر برای حکمرانی مهم است، باید دیگران را هم راه بیاندازد. متاسفانه از ابتدا، ساختار وزارت ارتباطات ما برای مدیریت فضای مجازی - که در نوع خود یک حاکمیت جدید است - طراحی نشده است.
ساختار بر اساس وصل کردن دوتا سیم به یکدیگر است! البته آقای جهرمی دارد کارهای خوبی انجام میدهد؛ این اقدامات را به من هم گفته است. من هم به طور دائم به ایشان میگویم چه کاری از من برمی آید؛ به من بگو تا انجام دهم. اگر من جای آقای جهرمی بودم، کاری میکردم که پیام رسانهای داخلی به ثمر بنشیند؛ به گونه ای که مزیت نسبیشان به لحاظ سرعت، قیمت و کارکردهای مختلف آنقدر خوب باشد که دیگر کسی سراغ پیام رسانهای خارجی نرود.
این ظرفیت را در کشورمان داریم؟
حتما داریم؛ خیلی بیشتر از اینها هم داریم. من اگر جای وزیر بودم، خود را مسئول این کار میدیدم که «تازیانه» بردارم و قسمتهایی که ظرفیت دارند اما کم کاری میکنند برخورد میکردم تا این موضوع به ثمر بنشیند. امروز آقای وزیر ارتباطات باید خودش را در این جایگاه ببیند ولو اینکه در شرح وظایفاش وجود نداشته باشد.
به آقای جهرمی گفته اید که برخورد کند؟
بله و به دیگران هم گفته ام. البته من که جای آقای وزیر نیستم. ایشان به رئیس جمهور پاسخگوست و اگر همان وظایفی که برایش تعریف شده را انجام دهد، برای خودش کلی کار است.
آیا تاکنون پیش آمده که جلسات شورای عالی فضای مجازی با حضور نایب رئیس برگزار شود؟
تا الان که دارم با شما صحبت میکنم و از زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور شده است، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی، هیچگاه با ریاست نایب رئیس که آقای «علی لاریجانی» است اداره نشده است؛ ان شاالله میشود! طبق آیین نامه اگر رئیس نباشد، نایب رئیس میتواند جلسات را اداره کند.
بنابراین اگر آقای روحانی نباشد، جلسات به قوت خود تشکیل خواهد شد؟
فعلاً که نشده است ولی باید بشود.
آقای ضرغامی ممنونم که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید.
خواهش میکنم.
منبع: مهر
انتهای پیام/