پرده آخر شام
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، آمریکاییها و همپیمانانشان از آمادگی خود برای یک حمله نظامی گسترده خبر داده اند و همزمان روسها تصریح کرده اند واکنش شان به مداخله آمریکا شدید خواهد بود. اکنون این مسئله مطرح میشود که تا چه اندازه حمله نظامی آمریکا و متحدانش محتمل است؟ ابعاد و گستردگی این حمله چگونه خواهد بود؟ آیا این حمله می تواند قواعد بازی در سوریه را تغییر دهد؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت با وجود این که بیشتر کارشناسان سیاسی تا زمان نوشتن این یادداشت بر این باورند که قطعا آمریکا از گزینه نظامی علیه دمشق استفاده خواهدکرد اما باید تصریح کرد که هم سابقه رفتاری دولت آمریکا در زمان اوباما و هم ویژگیهای شخصیتی ترامپ به گونه ای است که احتمال لغو اقدام نظامی تا آخرین لحظه وجود دارد. اما در پاسخ به دو سوال دیگر می توان گمانههای زیر را درباره ابعاد و تبعات حمله احتمالی آمریکا مطرح ساخت.
بازگشت به نقطه صفر
گمانه اول را می توان بازگشت به نقطه صفر دانست. بر اساس این گمانه آمریکا هم اکنون به کمک نیروهای سوریه دموکراتیک (متشکل از 90 درصد کُرد و 10 درصد عرب) بیش از 30 درصد از خاک سوریه و 90 درصد چاههای نفتی این کشور را در کنترل خود دارد، در این منطقه همچنین نیروهای محدودی از ائتلاف بین المللی ضد داعش حضور دارند، نیروهایی که به نظر می رسد طی روزهای آینده از سوی فرانسه از نظر تعداد نفر تقویت خواهند شد. آمریکاییها که از زمان وقوع بحران سوریه به نوعی سردرگمی استراتژیک در قبال این بحران دچار بوده اند و سیاستهای اوباما با محوریت عدم دخالت مستقیم در این بحران را نوعی مماشات به نفع دولت دمشق ارزیابی می کردند، همچنان دارای آن سردرگمی در دوران ترامپ هستند با این تفاوت که به نظر می رسد رئیس جمهوری فعلی آمریکا بسیار مایل است تا تغییری جدی در سیاستهای پیشین اعمال کند. او ابتدا از علاقه اش برای خروج از سوریه در زمانی کوتاه سخن به میان آورد سپس از عربستان که منتقد خروج آمریکا بود خواست تا هزینه حضور سربازان آمریکایی را بپردازد و حالا با وقوع حادثه دوما به نظر می رسد ترامپ دارای یک موقعیت جدی و جدیدی است تا از آن برای یک نقطه آغاز در تغییر استراتژی نهایت استفاده را ببرد، همراهی دولتهایی نظیر فرانسه و آمادگی عربستان سعودی برای کمکهای مالی و لجستیکی بیشتر و نیز نقش دوگانه و قابل تغییر ترکیه در این ماجرا در کنار نیروهای زمینی کرد می تواند تا حد زیادی ترامپ را وسوسه کند تا از حادثه دوما برای ساقط کردن دولت اسد بهره ببرد! و این یعنی بازگشت به نقطه صفر. با توجه به تجربه لیبی، شکست چند باره این سناریو در سوریه ، دست بالای نیروهای مقاومت در عرصه میدانی و همچنین تمایل جدی ترامپ مبنی بر پرهیز از تعهدات بین المللی و ایجاد هزینههای جنگ برای آمریکا بعید است چنین گمانه ای تحقق یابد.
تکرار الگوی الشعیرات
گمانه دوم را می توان تکرار الگوی الشعیرات در ابعادی وسیع تر دانست. بعد از حمله شیمیایی سال ۲۰۱۷ در خان شیخون، دونالد ترامپ دستور به حمله علیه پایگاهی که به گفته او جنگندههای سوری دخیل در این حمله شیمیایی از آن جا بلند شدند، داد. در این حمله ۵۹ موشک "کروز" از سوی کشتیهای جنگی آمریکا در دریای مدیترانه شلیک شد که آسیب زیادی به باندهای فرود و آشیانههای هواپیما در فرودگاه الشعیرات وارد کرد اما این آسیبها سریعا ترمیم شدند. آن حمله بیشتر یک حمله نمادین بود و برای ترامپ جنبه تبلیغاتی داشت. چنین گمانه ای که احتمال تحقق آن بالاست نمی تواند در آینده معادلات منطقه تاثیر جدی داشته باشد.
سناریوی سرزمین سوخته
گمانه بعدی را می توان در چارچوب سناریوی سرزمین سوخته مفصل بندی کرد. بر اساس این سناریو در صورتی که ترامپ دستور به یک حمله جدید علیه سوریه بدهد احتمالا این حمله قرار است بسیار فراگیرتر از حمله پیشین به الشعیرات باشد. رئیسجمهور آمریکا در صورتی که احساس کند خط قرمزهایش زیرپا گذاشته شدهاند دوست دارد که خودش را به عنوان یک فرد قدرتمند نشان دهد. اهداف احتمالی در حمله دوم آمریکا به سوریه میتواند شامل دیگر پایگاههای هوایی سوریه و شاید هر آن چه که از خود نیروی هوایی سوریه باقی مانده، باشند. ناوگان جنگندههای نیروی هوایی سوریه که پیش از این ضعیف و کم توان بودند به شدت با حضور جنگندههای روسیهای تقویت شدند. علاوه بر این دومینوی شکست معارضین در سوریه باعث شده تا آمریکاییها تلاش کنند با از بین بردن کامل زیر ساختهای این کشور، سوریه را به یک سرزمین سوخته تبدیل کنند، به گونه ای که امکان بازسازی آن به این زودیها توسط رقبای واشنگتن و بهره گیری از ظرفیتهای این کشور ممکن نباشد. البته چنین گمانه ای می تواند در کوتاه مدت تبعاتی جدی برای همسایگان سوریه که اتفاقا همپیمانان آمریکا هستند داشته باشد. سرزمینهای سوخته معمولا بهترین مکان برای رشد تروریسم غیر قابل کنترل است. علاوه بر این تحقق چنین گمانه ای در طولانی مدت می تواند موج جدیدی از مهاجران را راهی کشورهای اروپایی کند، موجی که قطعا اروپا قادر به مهار آن نخواهد بود.
جنگ جهانی سوم
گمانه چهارم «حمله شیمیایی به دوما» را رمز بحران جدیدی می داند که شاید در آینده بتوان از آن به عنوان رخدادی برای برهم خوردن نظم جهانی و وقوع جنگی بزرگ و سرنوشتساز برای جهان یاد کرد. بر اساس این گمانه تحولات بین المللی در سالهای اخیر به گونه ای رقم خورده است که تحقق یک جنگ جهانی جدید در ابعادی فراگیر غیر قابل اجتناب است. مرز بندیها و بلوک بندیهای سیاسی جدید منطقه ای و بین المللی از یک سو و عوامل تنش زای جدید و تضاد منافع گسترده باعث شده تا بار دیگر شاهد رویارویی شرق و غرب البته این بار از نوع گرم آن باشیم. مجموع این روند نشان میدهد در مقطع کنونی روسیه و آمریکا در آستانه شروع درگیری نظامی با یکدیگر قرار دارند و در صورت وقوع این حادثه میتوان اظهار کرد که جهان جنگ بزرگی را تجربه خواهد کرد که میتواند تهدیدکننده کل ثبات بین المللی باشد. با این حال روز گذشته ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه تاکید کرد که" اوضاع جهان به هم ریخته است. اما امید دارم که در نهایت نظم بینالملل ثبات یافته و دیپلماسی و عقلانیت بر جهان حاکم شود."
پرده آخر
اما فارغ از همه این گمانهها واقعیت این است که بازپس گیری دوما از تروریستها را می توان پرده آخر بحران شام دانست. آن چه که از مخالفان دولت سوریه باقی مانده نیروهای به زانو درآمده ای هستند که برای نجات خود به هر دری می زنند. این نیروها به دنبال فرسایشی شدن جنگ و از دست دادن عقبه مالی و لجستیکی خود در آستانه اضمحلال قرار گرفته اند و تنها درعا در جنوب و ادلب در شمال در کنترل آنهاست. شهر ادلب در عین حال به طور همزمان در کنترل گروههای تروریستی مختلف با دیدگاههای متعارض است و دچار یک فروپاشی درونی است . از همین رو است که در جریان پاک سازی دوما این روزها بار دیگر شاهد تکرار سناریوهای نخ نمای معارضین هستیم. بازپس گیری دوما پایانی است بر رویای شکستن محور مقاومت و مداخله نظامی آمریکا هم مقدمه ای خواهد بود بر پرده آخر بحران در شام. آمریکا و متحدانش تاکنون بارها در سوریه عملیات نظامی انجام داده اند اما هیچ کدام نتوانسته اند معادلات و قوانین بازی را تغییر دهند این بار هم بعید است چنین چیزی رخ دهد.
منبع: خراسان
انتهای پیام/