سرمایهگذاری درستی برای معرفی تئاتر ایرانی نداشتهایم
بهگزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، داوود فتحعلی بیگی که سالها در زمینه نمایش سنتی و ملی تحقیق کرده است و آثار نمایشی متعددی را روی صحنه برده است، بر اساس پژوهشهای خود در خصوص اینکه آیا ما چیزی به نام تئاتر ایرانی داریم و اینکه چه جایگاهی دارد توضیحاتی را ارائه کرده که میخوانید:
چه ضرورتی برای پرداختن به تئاتر ایرانی و سنتی کشورمان وجود دارد؟
اگر پای صحبت اغلب کسانی که به مناسبتهای مختلف از جمله جشنواره بینالمللی تئاترفجر و... به ایران میآیند بنشینیم میبینیم که به دنبال چیزی هستند که در کشور خود یا در اروپا و امریکا نمییابند. بر همین اساس آنها به دنبال تجربههایی هستند که خود ندارند مثل تعزیه، تختحوضی، خیمه شببازی و نقالی.
چه ضعفهای در این حوزه وجود دارد؟
در این بین آنچه که باید بیشتر بدان توجه داشت این است که بررسی کنیم که چه کاری برای معرفی این هنرها کردهایم، علیرغم اینکه تعزیه را به ثبتجهانی رساندیم چه کاری برای حفظ، نگهداری و جلوگیری از نابودی و ایجاد انحراف در آن انجام شده است؟
ما برای معرفی تئاتر معاصر نیز تلاش چندانی نکردهایم و تحقق این امر مستلزم اراده و برنامهریزی است اما اگر بخواهیم این کار را اجرایی کنیم باید ببینیم آیا معرفی تئاتر معاصر علیرغم قوت و ضعفهایی که دارد به مثابه زیره به کرمان بردن نیست؟
هنرمندان خارجی و علاقهمندان به هنر نمایش سایر کشورها دنبال تجربه جدید هستند و به همین علت است که میبینیم در تئاتر قرن 20 بیشتر نگاه تئوریسینهای تئاتر غرب به سمت تئاتر شرق است. برای مثال یوجین باربا که در سال 1395 به ایران دعوت شده بود فرصت بسیار خوبی بود تا هنر نمایش ایرانی را به درستی معرفی کنیم در حالی که دعوتکنندگان و برگزارکنندگان جشنواره هیچ توجهی به این امر نداشتند. در حالی که باربا یکی از کسانی است که در فعالیت انسانشناسی و تئاتر درباره گونههای تئاتر شرق سخن گفته اما درباره تعزیه و شبیهخوانی حرفی نزده است!
ناآشنایی وی با تعزیه تا جایی ادامه داشت که وی در ساعات پایانی حضورش در ایران نیمبندی از مجلس تعزیه را در سالن انتظار تئاترشهر به تماشا مینشیند و از دیدن آن دچار حیرت شد. وی در مواجهه با این گونه نمایش گفت که چرا این نمایش را به دنیا معرفی نمیکنید؟ این نمایش همه چیز دارد و همین که از جدال خیر و شر حرف میزند بسیار مهم است . نکته تأسفبرانگیز این است که حتی وقتی وی چنین پیشنهادی را نیز مطرح میکند ما هیچ اقدامی نکردیم.
ما جشنواره بینالمللی تئاتر برگزار میکنیم و به دلیل برخی تنگناهای اقتصادی و شرایط فرهنگی یکسری آثار را نمیتوانیم دعوت کنیم و برخی دیگر را فرصتی برای ارائه قائل نمیشویم، پس رابطهمان همراه با تنگنا است.
با توجه به اینکه مقام معظم رهبری امسال را سال حمایت از تولید ایرانی نامگذاری کرده، چه انتظاراتی از نهادهای مرتبط برای حفظ هنر ایرانی میرود؟
هنوز یک کتاب درباره نمایش سنتی وجود ندارد و بسیاری از مطالب در ارتباط به شبیهخوانی را در قرن گذشته کسانی که از کشورهای دیگر آمده بودند و سفیر یا جهانگرد یا صاحب اندیشه بودند به نگارش در آوردهاند. آنها برخی از شبیهنامهها را گردآوری کردند و با نوشتن شرح و مقدمهای برای آنها مطالبشان را به چاپ رساندند. حتی در کتابخانه واتیکان هم بیش از هزار مجلس تعزیه وجود دارد که اگرچه بسیاری از آنها دست اول نیست اما باز مورد توجه قرار گرفته شده است. این در حالی است که در ایران هنوز هیچ نهاد و مرکز دولتی برای نگهداری و صیانت از اسناد موجود سرمایهگذاری نکرده است یا حمایتی نشده که حداقل آنچه به عنوان مجلس تعزیهخوانی داریم را منتشر کند. هر اقدامی هم تاکنون انجام شده حرکت و جوشش فردی یا مقطعی بوده است.
ما بیش از پانصد مجلس تعزیه داریم و در هیچ کجای دنیا نمیتوان دید که چنین گنجینه ادبیات نمایشی وجود داشته باشد و نسبت به آن بیتوجهی شود. هر کشور سعی دارد تا چنین گنجینههایی را شناسایی کند و تاریخ و اسناد کشورش را به چاپ رساند و من امیدوار هستم در سال حمایت از تولید ایرانی این موضوع به سرانجام رسد.
آیا تاکنون هیچ اقدامی برای ثبت نسخ ادبیات نمایشی انجام نشده؟
ما مدتی پیش سعی کردیم، قدیمیترین نسخه را جمعآوری کنیم و در نهایت هم توانستیم بخشی از آن را چاپ کنیم اما هیچ انعکاس ویژهای پیدا نکرد. این مدارک وجود هنر نمایش در سیصد سال گذشته را نشان میداد و اثبات میکرد.
عمده تفاوت میان آنچه در ایران و خارج از کشور جمعآوری شده چیست؟
گردآورندگان مطالب درباره مجالس تعزیه متناسب با جهانبینی افراد بوده است.
آیا فراهم شدن زمینه معرفی هنر تئاتر ایران میتواند صرفا از سوی هنرمندان داخلی محقق شود؟ عملکرد اهالی تئاتر در این زمینه را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از بزرگترین اساتید این حوزه بهرام بیضایی است که هر از گاهی به عنوان کار پژوهشی یک اثر را به اجرا در میآورد. در حقیقت ما سرمایهگذاری برای معرفی تئاتر به دنیا نکردهایم و شاید دلیل این امر این باشد که در سطح مدیریت کلان فرهنگی، تئاتر حائز اهمیت نشده است.
نامگذاری 7 فروردین ماه به عنوان روز هنرهای نمایشی چقدر در شناساندن نمایش ایران موثر بوده است؟
پس از سالهای طولانی یک روز به عنوان روز ملی هنرهای نمایشی مصادف با روز جهانی تئاتر در نظر گرفته شد که جای تقدیر دارد. امیدوارم به تبع این تصمیمگیری برنامهریزی انجام شود که هم تئاتر ایرانی به مفهوم خاص یعنی آنچه که برآمده از پیشینه نمایش سنتی است با مختصات منطقهای و نام کشورمان به دنیا معرفی شود و هم برای پدیده بسیار مهمی که به ثبت جهانی هم رسیده یک برنامهریزی کنیم تا ویژگیهایعلمی و هنریاش به دنیا شناخته شود.
تئاتر ایران چه جایگاهی در سطح بینالمللی دارد؟
وقتی هنر کشورمان یعنی هم نمایش سنتی و هم تئاتر معاصر را به دنیا معرفی نکنیم و بر رویش سرمایهگذاری نکنیم طبیعی است که هنر اصیل خود را نمیتوان برای آیندگان حفظ کرد. تنها در صورتی میتوانیم به جایگاه تئاتر ایرانی در دنیا اشاره کنیم که برای زنده ماندن هنر تئاتر گروههای نمایش ایرانی را شناسایی و تشویق کنیم.
با توجه به صحبتهای مبسوطی که در خصوص ماندگاری هنر ایران داشتید این سوال مطرح میشود که آیا صرفا حمایت از گروههای فعال و یا توجه نهادهای مختلف برای حفظ و رشد تئاتر ملی کافی است؟
در این زمینه پژوهش، آموزش، تجربه نیز بسیار اهمیت دارد و لازم است که تمام این موارد در کنار هم باشند تا بتوانیم به هدف خود دست یابیم. هر کس که از راه میرسد نمیتواند در این حوزه موفق باشد چراکه باید اصول و مبانی نمایش ایرانی را که ویژگی فرهنگی را نیز در بر میگیرد، در آثار اعمال کرد. متن تعزیه و نقالی تابعی از اجرا هستند یعنی هم متن تابع اجراست و هم اجرا تایع متن. تجربه نشان داده متن تعزیه را هرگاه در سالن بلکباکس اجرا کنیم بخشی از ویژگیهایش را از دست میدهد و در برقراری ارتباط با مخاطب عقیم میماند.
بسیاری از هنرمندان بزرگ با فعالیت در این حوزه باعث شدهاند تا آثار مورد استقبال قرار گیرد و همین امر به احیای این مقوله کمک میکند و موجب توجه جوانان میشود.البته این امر به تنهایی کافی نیست و حیات نمایش ایرانی مستلزم حمایت است. تاکنون هم اگر حمایتی انجام شده بیشتر از سوی اداره کل هنرهای نمایشی و انجمن نمایش است.
در حوزه آموزش نیروهای جوان چه خلاهایی وجود دارد؟
بزرگترین مشکل ما این است که بسیاری از مدرسان، این سازوکار را نمیشناسند و تجربه نکردهاند یا برخی اعتقادی به این مقوله ندارند که بخواهند منابع غنی در این باره ارائه کنند. به تبع نگارش چنین کتابی مستلزم عزم و اراده قوی است که بخواهد به این مقوله سر و سامان دهد. ما در حد بضاعت تلاشهایی کردهایم ولی این میزان کافی نیست چون این مبحث به گسترش ایران و به قدمت چند صد سال است، پس یک سازمان میخواهد که در تمام زمینهها کار کند.
با توجه به فعالیتهایتان در حوزه پژوهش و اجرا آیا تصمیم به اجرای اثری در سال جاری را دارید؟
امروزه مسئله فروش بلیت، بالا رفتن دستمزد بازیگران و میزان حمایت از آثار به عنوان یکی از معضلات اساسی در اجرا به شمار میرود بنابراین در صورتی که شرایط مناسبی برای به صحنه بردن نمایش فراهم شود تصمیم دارم «شبنشینی با مولیر» را کار کنم.
گفتگو از ناهید منصوری
انتهای پیام/