بحران نسل جدید تحصیل کنندگان غرب
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، با اعمال نفوذ از خدمت معاف میشوند، با استفاده از یک نام قاچاق میکنند، با استفاده از یک سمت، اسم و رسمی دست و پا میکنند، با استفاده از رانت، فشار و لابی مناصب مدیریتی را تصاحب میکنند و در نهایت با کسب رتبههای نجومی کنکور و جا ماندن از دانشگاههای برتر ایران، از بودجههای نامعلوم تغذیه میکنند و سالهای متمادی در بهترین دانشگاههای امریکایی و اروپایی مشغول تحصیل میشوند. اینها همه از نتایج ژن خوب است که علاوه بر اینکه دلزدگی، بیانگیزگی، بسط حس بیعدالتی و سرخوردگی را به دنبال دارد، کمکم به دوران بحرانساز خود نزدیک میشود. استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به تازگی گفته است در انگلیس و اروپا بیش از 4هزار ایرانی در حال تحصیل هستند. هر چند که به اعتقاد وی عمده این افراد به کشور بازمیگردند و سهمخواهی میکنند و حضور پررنگ این افراد در ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی، بحرانساز عنوان شده است، اما حتی اگر این افراد به کشور هم بازنگردند و در همان کشورهای غربی ماندگار شوند، خسارت عظیم دیگری پدید خواهد آمد. پدیده غربرفتگان از همان قبیل واژههایی است که در سالهای اخیر بسط زیادی پیدا کرده است. تعبیری که برای کسانی به کار برده میشود که به واسطه جایگاه پدرانشان، ره صدساله را یک شبه طی کردهاند و از فضل پدرانشان کسب منفعت مادی - معنوی داشتهاند. هرچند که باید گفت این پدیده هرگز به معنای نفی شایستگیهای ذاتی و شخصی برخی از فرزندان مسئولان نبوده و نباید باعث شود که حق فرزندان صالح و توانای مسئولان نادیده گرفته شود. چه بسا که باید قدرشناس آنهایی باشیم که با تکیه به توان شخصی خود و بدون استفاده از رانت پدرانشان توانستهاند قلههای ترقی را طی کنند. اما افرادی که ضمن استفاده از امتیازات ویژه و رانتهای مختلف توانستهاند بر دلزدگی، بیانگیزگی، بسط حس بیعدالتی و سرخوردگی جامعه دامن بزنند و در این زمینه چرخه سالم شایستهسالاری و بهکارگیری نخبگان را به حاشیه بکشانند قابل نکوهشاند. بعد از خودبرتر بینی فرزندان برخی مقامات و حاشیههایی که با ژن خوب و برتر در جامعه حکمفرما شد، اکنون بحران جدیدی تحت عنوان آقازادهپروری در دانشگاههای انگلیس و اروپا شکل گرفته است.
تحصیل 4 هزار نفر در انگلیس، اروپا و امریکا
به گفته اکبر ولیزاده، استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بیش از 4هزار نفر در انگلیس، اروپا و امریکا در حال تحصیل هستند که عمده آنها به کشور بازمیگردند و سهمخواهی میکنند. وی حضور پررنگ این افراد در ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی را بحرانساز عنوان میکند و در ادامه به رمان مشهور یک نویسنده روسی اشاره میکند که در آن از شانس فرصت تحصیل یک نسل اشرافی نوشته است، صرفاً مدرک گرفتند، اما باسواد نشدند، یعنی سوادی که بتواند تولید ثروت و مسئولیت کند. آنها فقط دارنده مدرک شدند، اما از دامنه مطالباتشان کم نکردند. برخورداری از مدرک این افراد را دچار مطالبات فزاینده کرد که هم دچار سهمخواهی در حوزه مسئولیت شدند و هم برخورداری از زندگی مرفه که این دو عارضه اکنون رخ داده است.
مفسدههای غرب پروری
در حالیکه حدود 6/5 میلیون نفر شغل ندارند و هزاران فارغالتحصیل دکتری بیکار هستند، این چنین با نسلی از افراد طرف هستیم که بعضاً نه سواد دارند و نه توان مدیریتی، اما یک به یک در صف بازگشت، خواهان پستهای مدیریتی هستند. کمااینکه این امکان وجود دارد، حتی بخشی از این افراد به کشور برنگردند. با صرف هزینههای کلان از بودجههای نامعلوم، این عدم بازگشت خود خسارت عظیمتری به دنبال دارد. از سوی دیگر وقتی خبر 4هزار نفر را که در خارج تحصیل میکنند، کنار بحثهای قانون منع اعطای مسئولیت به دوتابعیتیها میگذاریم، این شائبه به وجود میآید که چرا سلب این امتیاز از فرزندان مسئولان به صرف برخی مسئولان نیست و تلاشی برای پر کردن این خلأ قانونی صورت نمیگیرد!
نکته دیگر اینجاست که هزینه تحصیلات در بهترین دانشگاههای جهان، بعضاً برای خانوادههای مرفه هم امکانپذیر نیست و چه بسا در همان ماههای اول از زیربار این هزینهها شانه خالی کنند و بهرغم هوش و استعداد بالقوه مجبور به بازگشت شوند، اما در مقابل این آقازادهها هستند که به واسطه همین نام سالیان متمادی در خارج از کشور با بهترین امکانات تحصیلات خود را میگذرانند و در نهایت به صرف یک مدرک معتبر در فلان دانشگاه جهان سهمخواهی در کشور میکنند!
راستی اگر این افراد درسخوان واقعی باشند، همین جا امکان پیشرفت ندارند؟ چه بسا که حتی اگر تحصیلات چندانی هم نداشته باشند به واسطه همین رانت و لابی امکان انتصاب در پستهای مدیریتی را داشته باشند، پس با این وجود چه نیازی به تحصیلات در خارج از کشور وجود دارد؟!
درست و بجا فرمود امام خمینی (ره) که گفتند ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم؛ لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت! و شاید روزی بیاید که فقط ژن خوبها و آقازاده فرنگ رفته و پدر آنها بمانند و دیگر هیچ!
منبع: جوان
انتهای پیام/